مفهوم هج کردن در بازارهای مالی چیست؟

تعریف هج یا هدجینگ
هج (Hedging) به معنای گرفتن یک موقعیت به منظور جبران ریسک نوسانات آتی قیمت است.
نوعی تراکنش های مالی هستند که شرکتها به عنوان بخشی از انجام کسبوکار، به طور منظم انجام میدهند.
چرا از هدجینگ استفاده می شود؟
شرکتها اغلب در معرض ریسک های ناخواسته ناشی از نوسانات ارزش ارزهای خارجی و قیمت مواد خام قرار دارند.
در نتیجه، آنها به دنبال کاهش یا حذف ریسکهایی هستند که با ایجاد معاملات مالی، ناخواسته با آنها مواجه میشوند.
در حقیقت، بازارهای مالی تا حد زیادی برای این نوع معاملات ایجاد شدند، که در آن یک قسمت آسیب ریسک دیگری را به حداقل میرساند.
یک شرکت خط هوایی ممکن است در معرض هزینه سوخت جت قرار گیرد که به نوبه خود با قیمت نفت خام در ارتباط است.
یک شرکت چندملیتی آمریکایی، افزایش درآمد بسیاری از ارزهای گوناگون به دست می آورد…
اما درآمدهای آنها را گزارش خواهد کرد و سود سهام را به دلار آمریکا پرداخت خواهد کرد.
شرکتها در بازارهای مختلف فعالیت خواهند کرد تا خطرات تجاری ناشی از این ریسک های ناخواسته را خنثی کنند.
به عنوان مثال، شرکت های هواپیمایی ممکن است با خرید قراردادهای آتی نفت خام، به خرید و فروش بپردازند.
این امر از شرکت در برابر خطر افزایش هزینههای ناشی از افزایش قیمت نفت محافظت میکند.
باز هم بیشتر
… نفت خام در سطح بینالمللی به دلار آمریکا قیمتگذاری میشود.
زمانی که قراردادهای آتی منقضی میشوند، شرکت تحویل فیزیکی نفت را دریافت خواهد کرد و به دلار آمریکا پرداخت خواهد کرد.
اگر ما در مورد یک شرکت غیر آمریکایی صحبت کنیم، این یک خطر ارزی است. بنابراین، احتمال قوی وجود دارد که این شرکت همچنین تصمیم می گیرد که ریسک خود را در ارز خارجی پوشش دهد.
برای انجام این کار، این شرکت پولی مبنی بر خرید دلار آمریکا را به فروش می رساند …
… و در نتیجه در معرض ریسک قرار گرفتن دلار خود را از موقعیت نفت خام پوشش می دهد.
این تنها شرکتها نیستند که در پوشش ریسک ارزهای خارجی شرکت میکنند.
به عنوان یک فرد، ممکن است خودتان را در وضعیتی پیدا کنید که در آن پوشش ریسک ارز خارجی میتواند یک گزینه جذاب باشد.
پوشش ریسک (هج) در فارکس چیست؟ پوشش ریسک انجام دهید و استراتژی های فارکس را نگه دارید.
هج میتواند چندین روش مختلف را در فارکس انجام دهد.
شما میتوانید قسمتی از سرمایه را هج کنید تا به عنوان راهی برای پوشش ریسک در برابر برخی از نوسانات یک حرکت معکوس از سرمایه خود محافظت کنید:
… یا شما میتوانید به طور کامل از هر گونه قرار گرفتن در معرض نوسانات آینده جلوگیری کنید.
تعدادی ابزار وجود دارند که میتوان از آنها استفاده کرد. از جمله فیوچرز یا آپشنها.
اما، ما قصد داریم بر روی استفاده از بازار اسپات فارکس تمرکز کنیم.
پوشش ریسک و نگه داشتن استراتژی چگونه عمل می کند؟
هج (Hedging) در مورد کاهش ریسک شما و حفاظت در برابر حرکتهای ناخواسته قیمت است.
بدیهی است که سادهترین راه برای کاهش ریسک، کاهش تعداد یا بستن موقعیت ها است.
اما ممکن است زمانهایی وجود داشته باشد که شما تنها ممکن است بخواهید به طور موقت یا تا حدودی ریسک خود را کاهش دهید.
بسته به شرایط، ممکن است هج راحتتر از بستن موقعیت باشد .
بیایید به مثالی نگاه کنیم – می گوئیم که چندین موقعیت را پیش از رای گیری Brexit نگه داشتید.
موقعیت های شما عبارتند از:
۱. یک لات موقعیت فروش EUR / GBP
۲. دو لات موقعیت فروش USD / CHF
۳. یک لات موقعیت خرید GBP / CHF
به طور کلی شما با اینها به عنوان موقعیت های بلندمدت خوشحال هستید، اما نگران نوسان بالقوه در GBP هستید که در رای گیری Brexit قرار دارد.
به جای اینکه خودتان را از دو موقعیت خود با GBP خلاص کنید و آنها را ببندید، تصمیم می گیرید به وسیله هج کردن ریسک را پوشش دهید. شما این کار را با گرفتن یک موقعیت اضافی دیگر، فروش GBP / USD انجام میدهید.
این کار ریسک شما را روی GBP کاهش میدهد، زیرا شما در حال:
۱. فروش پوند و خرید دلار آمریکا هستید، در حالی که
۲. موقعیت های فعلی شما دارای خرید روی پوند و فروش روی دلار آمریکا هستند.
شما میتوانید برای پوشش کامل ریسک فروش استرلینگ در موقعیت های فعلی، دو لات GBP / USD را به فروش برسانید، که این امر تاثیر بیشتری بر حذف ریسک شما خواهد داشت.
و یا شما ممکن است مقداری کمتر از این اندازه روی پوند هج کنید که این موضوع کاملا بسته به نگرش شما نسبت به ریسک است.
شرح نمودار فوق
این نمودار در بالا نشان میدهد که چگونه GBP / USD به سرعت در پی رای Brexit حرکت میکند.
موقعیت فروش که روی GBP / USD به عنوان پوشش ریسک گرفته شد باعث میشود که شما از ضرر بزرگی نجات پیدا کنید.
توجه داشته باشید که میتوانید یک جفت ارز متفاوت را نیز معامله کنید:
… جنبه کلیدی آن فروش استرلینگ میباشد، زیرا که نوسانات استرلینگ است که شما باید به دنبال دوری از آن باشید.
از GBP / USD در اینجا به عنوان مثال استفاده میشود زیرا به راحتی در برابر موقعیت فعلی دلار شما، ریسک را پوشش میدهد.
توجه داشته باشید که تاثیر مضاعفی در ریسک شما با دلار آمریکا وجود دارد.
یک روش دیگر، که البته کمی کمتر از روش مستقیم پوشش ریسک، در معرض ریسک قرار دارد، قرار دادن یک موقعیت با یک جفت دارای همبستگی مرتبط است.
اگر یک جفت واحد پول پیدا کنید که به شدت با یکدیگر همبستگی داشته باشند، می توان یک موقعیت را ساخت که به طور عمده در بازار خنثی است.
به عنوان مثال، بیایید بگوییم که شما یک موقعیت خرید روی GBP / USD دارید.
میبینید که در آن زمان USD / CAD یک همبستگی منفی قوی با GBP / USD دارد.
خرید USD / CAD باید به عنوان پوشش بخشی از ریسک موقعیت GBP / USD شما در نظر گرفته شود. و این ارتباط به همین شکل در دیگر جفت ارزها برقرار است.
اما به این دلیل که آنها ۱۰۰ درصد همبستگی ندارند:
… اگر شما به اندازه مساوی هم در هر دو جفت ارز وارد موقعیت شوید، یک پوشش ریسک کامل برقرار نمی باشد…
مفهوم ترکیبی از موقعیتهای همبسته به منظور پوشش ریسک، جایی است که ابتدا صندوق های سرمایه گذاری فارکس (Forex hedge funds) نام خود را از ریشه ی لغت آن به دست آوردند.
سخن پایانی مربوط به پوشش ریسک فارکس
هج (Hedging) روشی برای اجتناب از ریسک است، اما هزینه دارد.
البته هزینههای معاملاتی دخیل هستند، اما پوشش ریسک نیز میتواند سود شما را کاهش دهد.
یک موقعیت هج بطور ذاتی ریسک شما را کاهش میدهد.
یعنی اگر بازار به طور معکوس حرکت کند، هج کردن ضرر شما را کاهش میدهد.
اما اگر بازار به نفع شما حرکت کند، کمتر از آن چیزی که شما میتوانید بدون هج انجام دهید و به دست آورید، سود خواهید کرد.
به خاطر داشته باشید که پوشش ریسک
۱. یک حقه جادویی نیست که بدون توجه به آنچه که بازار انجام میدهد، پول شما را تضمین کند.
۲. روشی برای محدود کردن آسیبهای بالقوه یک نوسان قیمت زیانآور در آینده است.
گاهی اوقات به سادگی بسته شدن یا کاهش یک موقعیت باز، بهترین راه برای ادامه کار می باشد.
اما در زمانهای دیگر ممکن است گرفتن یک موقعیت هج کامل یا جزیی، مناسبترین حرکت باشد.
هج فاند یا صندوق پوشش ریسک چیست و چه کاربردی دارد؟
هر شخصی که در بازار فعالیت می کند، مخصوصا بازار ارز دیجیتال، به طور قطع به هدف کسب سود این کار را انجام می دهد. در مقالات قبلی سعی بر آن شده که به شمای مخاطب بگوییم امر ترید یک کار تخصصی می باشد.
از آنجایی که همه کاربران حوزه ارز دیجیتال زمان یادگیری و به کارگیری مبانی علمی را ندارند، با توجه به گسترش روز افزون این مارکت جذاب، نهادی پیشنهاد می شود تحت عنوان صندوق پوشش ریسک. اینکه ماهیت این نهاد چیست و چه می کند و اینکه آیا از تفاوت قیمت ها می توان به سود رسید ( آربیتراژ )، دستور کار این مقاله توکن باز می باشد. پس با ما همراه باشید.
مفاهیم کلی:
- صندوق پوشش ریسک یا Hedge Fund چیست؟
- انواع صندوق پوشش ریسک بر اساس استراتژی معاملاتی
- راهبردهای مورد بهره وری هج فاند
- سرمایه گذاری در اوراق بهاداری با ارزش کمتر از خود
- مزایا و معایب هج فاند
صندوق پوشش ریسک یا Hedge Fund چیست؟
صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) نوعی شرکت برای سرمایهگذاری محسوب می شود. هدف این نوع شرکت آن است که دارایی و نقدینگی مشتریان را در سبکهای (Alternative Investment) سپرده گذاری کند تا به عملکرد مطلوبتری از میانگین بازار دسترسی داشته باشد و هم این که خطرات صعود و نزول ناگهانی مارکت را پوشش دهد.
این صندوق ها اغلب از ساختارهای مالی و قانونی مشابه بهره جویی می کنند،. برای درک بهتر این مبحث در ادامه به توضیحات مبسوطی خواهیم پرداخت.
هج فاند
انواع صندوق پوشش ریسک بر اساس استراتژی معاملاتی
می توان این صندوق ها و پایه های عملکردشان را به چهار نوع تقسیم نمود که عبارت اند از:
- رویداد محور (event-driven)
- ارزش نسبی (relative value)
- کلان (macro)
- پوشش ریسک سهام (equity hedge)
1- استراتژی های رویداد محور:
همانطور که از اسم این گونه از هج فاند معلوم می باشد، این صندوق به دنبال به دست آوردن سود از رخدادها، در کوتاه مدت است. این رخدادها ممکن است، تملکی جدید یا از نو شدن ساختار کلی در یک شرکت باشد، که اثر آن تاثیر شرکت مذکور بر روی سایر شرکت ها می باشد. به اختصار چند مورد از آن را شرح می دهیم:
آربیتراژ ادغام:
این استراتژی زمانی رخ می دهد که یک شرکت اعلام می دارد که قصد تملک (خریدار) یا ادغام با شرکت دیگر را دارد. سهام شرکت مورد تملک خریداری و شرکت نوپا عضوی از آن می شود و همچینی در ادغام سهم شرکت سرمایه گذار را می فروشد تا بخشی از شرکت جدید شود یا به عبارت دیگر متحدی را با خود همراه می کند. در این حالت مدیر هج فاند انتظار دارد، شرکت سرمایه گذار، برای خرید شرکت متحد جدید، بهای زیادی را بپردازد، این در حالیست که بخش عمده این بها از طریق قبول بدهی های شرکت جدید تامین شود.
تجدید ساختار:
در این استراتژی هدف و مقصود بر روی شرکت های ورشکسته یا در حال ورشکستگی میباشد. هج فاندها سعی دارند تا از راه های مختلف با بهره جویی از سهم این گونه شرکت ها کسب سود و بهره نمایند. در این امر امکان دارد که هج فاند در یک عملکرد نه چندان ساده، اوراق بدهی با اولویت بالاتر را بخرد و اوراق بدهی سوخته را بفروشد. به بیان دیگر امکان دارد، سهم ممتاز شرکت را خریده و سهم عادی را بفروشد.
سهامدار مخالف:
این گونه استراتژی توسط هج فاند زمانی پیش می آید که با خریدن درصد بالایی از سهم یک شرکت بخواهد بر روی خط مشی آن شرکت اثر گذاری کند.
موقعیت های خاص:
لازم است بدانیم این سبک هم، تمرکز بر سهم شرکت هایی دارد که درگیر تجدید ساختار، آن هم به غیر از ادغام تملک یا ورشکستگی هستند.
هج فاند
2- استراتژی های ارزش تناسبی:
این نوع عملکرد، در پوشش ریسک به دنبال سودآوری به وسیله قیمت گذاری نامعقول بازار، در مورد چند اوراق مرتبط است. ضمن آنکه هدف این است که با سپری شدن مدت زمانی ترجیحاً کوتاه، قیمتهای نامعقول، معقول گردند. برای مثال:
- تبدیل آربیتراژ اوراق با ثبات درآمد: این روش در راستای کسب سود از قیمتگذاری نامعقول اوراق قرضه، قابل تبدیل به سهام است.
- اوراق با ثبات درآمد با پشتیبانی دارایی: مقصود این استراتژیها بر ارزش نسبی بین انواع اوراق با درآمد ثابت با پشتوانه دارایی (ABS) و اوراق رهنی (MBS) می باشد.
- اوراق ثبات درآمد معمول: این استراتژی با بهره جویی از اوراق بدهی دو شرکت مجزا، یکی اوراق شرکتی و دیگری اوراق دولتی میباشد.
3- استراتژی های کلان:
هج فاندهایی از این نوع عملکرد بهرهوری می کنند تا با نگرش کل به جزء بتوانند سعی در شناسایی سیر بازارهای مالی جهان کنند. در حالت کلی این صندوق ها، معاملات خود را در بازارهای سهام، اوراق بدهی، ارز و کالا انجام می دهند. هج فاندهای کلان با بهره جویی از پارامترهای کلان اقتصادی، سیر کلی بازار را بررسی می کنند و جهت کسب سود، وارد موقعیت های مفهوم هج کردن در بازارهای مالی چیست؟ داد و ستد می شوند.
4- استراتژی های پوشش ریسک سهام:
لازم است بدانیم که اولین نوع هج فاندهای بازار به حساب می آیند. این صندوق ها با دقت بر بازارهای سهام، به موقعیتهای ترید سهام و مشتقه دست پیدا می کنند. چند نمونه از آن را بررسی می کنیم:
- رشد بنیادی: در این نوع رشد، سهامی که از نظر بنیادی قوی هستند، شناسایی شده و به منظور دست یابی به رشد زیاد قیمت، خریداری می شوند.
- ارزش بنیادی: صندوق در این عملکرد، سهامی را شناسایی می کند که ارزش ذاتی و درونی آن، بیشتر از قیمت فعلی می باشد.
- بخش مشخص: در این عملکرد هج فاند اقدام به فعالیت تخصصی در یک صنعت می نماید.
هج فاند
راهبردهای مورد بهره وری هج فاند
همان طور که اذعان داشتیم، مهمترین وجه تمایز هج فاندها آن است که ابزارهای مالی متفاوتی محسوب می شوند که این صندوق ها در ادغام سرمایههای خود گنجانده اند. این گونه از صندوقها در اندوختههای مالی و ابزارهایی سرمایهگذاری به انجام می رسانند که صندوقها و سرمایهگذاریهای دیگر، آنها را لحاظ نمی کنند. در ادامه ی این بحث به مواردی از این ابزارها و راهبردهای سرمایه گذاری در رمز ارزهای این صندوق ها اشاره خواهیم کرد:
بهره جویی از فروش استقراضی:
باید دانست فروش استقراضی به معنای این است که شخصی سهامی را که در زمره ی مالکیت شخص دیگری است را از او طلب و قرض نماید و با این دید که با کاهش قیمت سهم، آن را در بازار بفروشد و پس از گذشت زمان مورد نظر، آن را خریداری نموده و به مالک سهم برگرداند. در صورت افت قیمت، ما به التفاوت قیمت داد و ستد سهم، سود شخص خواهد بود. صندوقهای پوشش ریسک از این ابزار در شرایط رکود بازار بهره جسته و سهامی را که در زمره ی مالکیت صندوق نیست، به رهن و اجاره خود در آورده و در بازار فروخته و از افت قیمت سهم، سود میبرند.
سرمایه گذاری در ابزارهای مالی معاملات مشتقه:
باید بدانیم ابزارهای مالی مشتقه همانند قراردادهای اختیار ترید و آینده، ابزارهای مالی محسوب می شوند که ارزش آنها برمبنای سایر اوراق بهادار همانند سهام شرکتها، معین و مشخص می گردد. اما صندوقهای پوشش ریسک یا هج فاند با سرمایه گذاری در این ابزارها، طیف گستردهای از اندوخته ها را لحاظ کرده و از فرصتهای سودآوری آنها بهره وری میکنند.
بهره جویی از آربیتراژ:
آربیتراژ در بازارهای مالی، اصطلاحاً به معنی فرصتهای کسب سود از ما بین دو قیمت می باشد. مدیران Hedge Fund، با بهره جویی از تخصص، همواره در حال پیداکردن بازارهای مالی گوناگون و دستیابی به فرصتهای قیمت گذاری میباشند که تشخیص آن برای دیگران دشوارتر است. شناسایی و تشخیص درست و بهموقع سرمایهگذاری در این فرصتها، سودهای هنگفتی را برای آنها ایجاد میکند.
سرمایه گذاری در اوراق بهاداری با ارزش کمتر از خود
باید بر این امر واقف آییم که بسیاری از سهام ها در بازارهای مالی، از میزان ارزش واقعی و ذاتی خود کمتر قیمتگذاری می شوند و همین امر موجب آن میشود که مورد توجه عموم قرار نگیرند. صندوقهای پوشش ریسک یا هج فاند با تشخیص این گونه از سهام، ضمن اخذ سود سرمایه گذاری خود، موجب رشد و بالا رفتن قیمت این اوراق نیز میشوند.
سرمایه گذاری در بازارهای جدید و نوپا:
با توجه به ماهیت و ذات هج فاندها، سرمایه گذاری بر روی سهام یا سایر ابزارهای نوظهور و نوین در بازار که رشد نوسانی فراوانی را تجربه می کنند و مستعد تورم هستند، امکانپذیر می باشد.
سرمایهگذاری در بازارهای موازی:
باید دانست یکی دیگر از خصیصههای برجسته این صندوقها، سرمایهگذاری بی حد و حدود در بازارهای خارج از بازار سرمایه (موازی) همچون املاک و مستغلات، طلا و کسبوکارهایی که به نسبت پر خطر می باشند، است.
ساختار اهرمی:
صندوقهای پوشش ریسک، یک خصیصه ی مختص به خود دارند و آن، امکان بهرهمندی از اهرمهای 10 برابری است. به طور مثال با جذب 10 دلار سرمایه اولیه، بانک به آنان 90 دلار وام خواهد داد. در نتیجه می توانند 100 دلار سرمایهگذاری کنند. لازم است بدانیم که بدین معنا می باشد که با از بین رفتن 10 دلار سرمایه، در واقع صندوق 100 دلار متضرر خواهد شد.
هج فاند
مزایا و معایب
هج فاند نیز دارای مزایا و معایبی است که در ذیل به طور مختصر به شرح آنها میپردازیم.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
سرفصلهای این آموزش
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)]
[(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، مفهوم هج کردن در بازارهای مالی چیست؟ نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
صندوق پوشش ریسک (hedge fund) چیست مفهوم هج کردن در بازارهای مالی چیست؟ و برای کدام سرمایهگذاران مناسب است؟
اگر خبرهای دنیای بورس، اقتصاد و امور مالی را دنبال میکنید، حتما نام صندوق پوشش ریسک یا «هج فاند» را شنیدهاید. اما تعریف دقیق صندوق پوشش ریسک چیست و نحوه عملکرد آن چگونه است؟ در ادامه با ارزدیجیتال همراه باشید تا با مزایا و معایب صندوق پوشش ریسک و ریسکهای احتمالی آن آشنا شوید و در انتها هم به صندوق پوشش ریسک در دنیای ارزهای دیجیتال میپردازیم.
صندوق پوشش ریسک چیست؟
به زبان ساده، صندوقهای پوشش ریسک را میتوان نوعی شرکت خصوصی دانست که سرمایهگذاران بزرگ پولشان را در اختیار آن قرار میدهند تا در موقعیتهای مختلف سرمایهگذاری شود. این شرکتها استراتژیهای مختلفی را به منظور سودآوری به کار میگیرند.
باید بدانیم که صندوق پوشش ریسک نوع خاصی از سرمایهگذاری نیست، بلکه یک ساختار سرمایهگذاری مشترک است که توسط یک شرکت «مدیریت مالی» یا «مشاور سرمایهگذاری» ایجاد شده و به سرمایهگذاران خود امکان حضور در طیف وسیعتری از موقعیتهای تجاری و سرمایهگذاری را میدهد.
این صندوقها توسط افراد حرفهای و با تجربه در سرمایهگذاری اداره میشوند. در واقع میتوان گفت کار این نوع شرکتها این است که موقعیتهایی برای سرمایه گذاری پیدا کنند که ریسک بالایی دارند اما در صورت سودآور بودن، سودی قابلتوجهی به سرمایهگذاران میرسانند. این موقعیتهای سرمایهگذاری به تحقیق و بررسی زیادی نیاز دارند و شاید تا حد زیادی مفهوم هج کردن در بازارهای مالی چیست؟ به اطلاعاتی حیاتی وابسته باشند که بهراحتی در دسترس همگان قرار نمیگیرد، بههمین خاطر است که اشاره کردیم افراد حرفهای در سرمایهگذاری چنین شرکتهایی را اداره میکنند.
صندوقهای پوشش ریسک که با نام صندوقهای پوششی نیز شناخته میشوند، شرکتهای خصوصی «مشارکت محدود» یا «مسئولیت محدود» هستند که پذیرای تعداد محدودی از سرمایهگذاران و نهادهای معتبرند و برای مشارکت در آنها باید حداقل سرمایهی اولیه قابل توجهی داشت. این سرمایهگذاران عموماً سازمانهایی مثل صندوقهای بازنشستگی، شرکتهای بیمه و یا افراد بسیار متمول هستند.
سرمایهگذاریها در صندوقهای پوششی «غیرنقدشونده» هستند، به این معنی که سرمایهگذاران باید تا مدتی مشخص (مثلا حداقل یک سال) پول خود را در صندوق نگه دارند، که این زمان به عنوان دوره توقیف شناخته میشود. برداشت تنها در بازههای زمانی خاص مثلا هر سه ماه یک بار و یا هر دو سال یک بار امکانپذیر است.
انتخاب اصطلاح صندوق پوشش ریسک برای نام این شرکتها دلیلی تاریخی دارد و از موقعیتهای خرید و فروش استقراضی گرفته شده است. چرا که اولین صندوق، برای پوشش ریسک معاملات اهرمی و مارجین در بازار نزولی مورد استفاده قرار گرفته بود. با گذشت زمان انواع و ماهیت مفهوم پوشش ریسک گسترش یافت و به این ترتیب در انواع مختلف سرمایهگذاری مورد استفاده قرار گرفت. امروزه، صندوقهای پوششی با استفاده از ابزارهای مالی و تکنیکهای مدیریت ریسک، در طیف وسیعی از بازارها و استراتژیها فعالیت میکنند.
هدف اکثر استراتژیهای سرمایهگذاری، کسب بازدهی مثبت چه در شرایط رکود و چه در شرایط رونق بازار است. مدیران پوشش سرمایه عموماً پول خودشان را در سرمایهای که وظیفه مدیریتش را بر عهده دارند سرمایهگذاری میکنند، و این موجب میشود هدف مدیران و باقی سرمایه گذاران در یک مسیر قرار گیرد.
ویژگیهای صندوق پوشش ریسک
صندوقهای پوشش ریسک، صندوقهای سرمایهگذاری هستند که از جهات زیر با صندوقهای سرمایهگذاری سنتی متفاتند:
۱. تنها برای سرمایهگذاران مورد اطمینان و واجد شرایط در دسترس هستند
صندوقهای پوشش ریسک مجازند که فقط از سرمایهگذاران و اشخاص واجد شرایط به شرط دارا بودن استانداردهای زیر پول دریافت کنند. مثلا در ایالات متحده داشتن یکی از شرایط زیر برای سرمایهگذار الزامی است.
- داشتن درآمد سالانه بالغ بر ۲۰۰,۰۰۰ دلار طی دو سال گذشته و تضمین حفظ درآمد در این سطح در آینده. برای افراد متاهل این مبلغ برابر با ۳۰۰,۰۰۰ دلار است.
- ارزش دارایی خالص شخصی به غیر ارزش خانه محل اقامت فرد سرمایهگذار بیشتر از ۱ میلیون دلار باشد.
- مدیر اجرایی، شریک، متصدی و یا یک فرد واجد شرایط دیگری که خودش به صندوق پوشش ریسک وابسته باشد.
به این ترتیب کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) سرمایهگذارانی که توانایی کنترل و مدیریت خطرات احتمالی ناشی از سرمایهگذاری گستردهتر را دارند، واجد شرایط و مناسب تشخیص میدهد. سرمایهگذاران نهادی، ۶۵ درصد از سرمایه سرمایهگذاری شده در صندوقهای پوشش ریسک را تشکیل میدهند.
۲. گزینههای سرمایهگذاری گستردهتری نسبت به دیگر صندوقها ارائه میدهند
اساسا، صندوق پوشش ریسک میتواند در هر چیزی مانند، زمین، املاک و مستغلات، سهام، فروش استقراضی و مشتقه پچیده، قراردادهای آتی و ارزها سرمایهگذاری کند. در حالی که صندوقهای مشترک (Mutual Funds) تنها محدود به فعالیت در زمینه سهام و اوراق قرضه هستند.
ابزارهای مالی مشتقه به مدیران صندوقهای پوششی این امکان را میدهد که حتی زمانی که بازار سهام در رکود است نیز سودآوری داشته باشند. آنها اغلب اهرم استفاده میکنند. صندوقهای پوشش ریسک غالبا از معاملات مارجین و وجوه قرضگرفته شده برای افزایش سود خود استفاده میکنند.
۳. ساختار کارمزد ۲ درصدی
صندوقهای پوشش ریسک، ضریب هزینه و کارمزد عملکرد را با هم دریافت میکنند. این ساختار کارمزد به عنوان «دو و بیست» شناخته میشود. دریافت ۲ درصد به عنوان کارمزد مدیریت دارایی و ۲۰ درصد از هر سودی که به دست میآید.
البته این شرکتها به خاطر دریافت آن ۲ درصد مورد انتقاد قرار میگیرند؛ چرا که فارغ از کسب سود و یا ضرر این مبلغ را دریافت میکنند. فرض کنید، صندوقی که ۱ میلیارد دلار جذب سرمایه داشت است، بدون اینکه کاری انجام دهد سالانه ۲۰ میلیون دلار به جیب میزند.
۴. نظارت چندانی روی آنها وجود ندارد
نهادهای ناظر بر بازار سرمایه در کشورهای مختلف بر روی فعالیتهای صندوقهای سرمایهگذاری نظارتهای شدیدی اعمال مینمایند، در حالی که صندوقهای پوشش ریسک شامل هیچ یک از قوانین و مقررات نظارت بر نهادهای سرمایهگذاری بازار سرمایه نمیشوند و دربهایشان کاملا بر روی هر گونه بازرسی توسط دولت و یا هر سازمان ناظر بر بازار سرمایه بسته است و لذا در اختفای کامل به فعالیتهای خود مشغولند. با این حال این بدان معنا نیست که نهادهای نظارتی اجازه کلاهبرداری به این صندوقها بدهند. منظور از عدم نظارت این است که صندوقهای پوششی میتوانند پول را به هر روشی که بخواهند سرمایهگذاری کنند. صندوقهای پوشش ریسک قدرت بالایی در جذب اعتبار دارند و ضریب بالایی در جذب اعتبار از موسسات مالی و بانکها دارند. این شرکتها عملا با چند برابر سرمایه خود وارد میدان تجارت میشوند.
راهبردهای سرمایهگذاری صندوق پوشش ریسک
عمده تفاوت صندوقهای پوشش ریسک با صندوقهای سرمایهگذاری سنتی، اختیار عمل این صندوقها در راهبردهای سرمایهگذاری است. از جمله راهبردهای سرمایهگذاری که صندوقهای پوششی از آنها استفاده میکنند، عبارتند از:
۱- فروش استقراضی؛ به معنای فروش سهامی است که در مالکیت صندوق نیست. در این روش صندوق با پیشبینی تغییر قیمت در آینده، سهامی را که در مالکیت فرد دیگری است قرض میگیرد تا از طریق معاملهی آن در بازار از نوسان قیمت بهره ببرد.
۲- استفاده از آربیتراژ؛ استفاده از اختلاف قیمت در بازارهای مختلف
۳- استفاده از ابزارهای مالی مشتقه نظیر اختیار معامله و قراردادهای آتی
۴- سرمایهگذاری در اوراق بهاداری که کمتر از حد ارزشگذاری شده باشد یا مطلوب همگان نباشد و یا اوراق بهادار تنزیل شده شرکتها
۵- تلاش برای استفاده از مزایای شکاف بین قیمت جاری بازار و قیمت واقعی سهام
۶- سرمایهگذاری در بازارهای نوظهور؛ سرمایهگذاری روی سهام یا وام بازارهای نوظهور که مستعد تورم بالا و یا رشد نوسانی هستند.
خطرات صندوق پوشش ریسک
بنا به دلایلی که در بالا به آنها اشاره شد، یعنی امکان سرمایهگذاری در کسب و کارهای متنوعتر و عدم وجود قوانین دست و پا گیر، سرمایهگذاری در صندوقهای پوشش ریسک با کسب سود بیشتری همراه است. اما باید بدانید که این گستردگی ممکن است مخاطرهآمیز نیز باشد.
برخی از معروفترین نمونههای شکستهای اقتصادی در ارتباط با صندوقهای پوشش ریسک بوده است. با این حال، این انعطافپذیری صندوقهای پوشش ریسک باعث شده که برخی از مستعدترین مدیران مالی سودهای بلند مدت فوقالعادهای کسب کنند.
ذکر این نکته ضروری است که «پوشش ریسک» در واقع تلاش برای کاهش ریسک است، اما امروزه هدف اکثر صندوقهای پوششی، بیشینه کردن سود حاصل از سرمایهگذاری است. بنابراین تصور این که کاربرد این شرکتها تنها پوشش ریسک است صحیح نیست.
در واقع مدیران صندوقهای پوششی، سرمایهگذاریهای پر مخاطره انجام میدهند که نسبت به سایر سرمایهگذاریهای ریسک بیشتری به همراه دارد. دقیقا همین ریسک است که سرمایهگذاران زیادی با عقیده «ریسک بیشتر منجر به سود بیشتر میشود» را به این شرکتها جذب میکند.
برخی از خطرات صندوق پوشش ریسک عبارتند از:
اثر اهرم: علاوه بر پولی که سرمایهگذاران در صندوقهای پوشش ریسک سرمایهگذاری میکنند، این صندوقها اقدام به استقراض پول از بانکها و نهادهای مالی میکنند. به عنوان مثال مطابق قوانین آمریکا صندوقهای پوشش ریسک میتوانند به ازای هر ۱ دلار جذب سرمایه، ۹ دلار از بانکها یا سایر نهادهای مالی قرض نمایند. تحت این شرایط یک زیان ۱۰ درصدی معادل با از دست دادن کل سرمایه صندوق خواهد بود. استفاده از اهرم و یا پول قرضگرفتهشده، میتواند خسارت کوچک را به یک ضرر بزرگ تبدیل کند.
استقبال از داراییهای ریسکپذیر: این صندوقها ذاتا به دنبال سرمایهگذاریهای پرریسکتر و با بازده بیشتر هستند.
عدم شفافیت کامل: استراتژیهای معاملات، متنوعسازی سبد دارایی یا پورتفولیو و دیگر تصمیمهای صندوق به صورت شفاف برای سرمایهگذاران اطلاعرسانی نمیشود.
کمبود نظارت: تشکیل و فعالیت صندوق پوشش ریسک مشروط به داشتن نظارت بر روی امور مالی آن نیست بنابراین بسیاری از آنها ریسکهای ساختاری پنهان دارند.
صندوق پوشش ریسک در ارز دیجیتال
رشد شدید بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال در سالهای اخیر، آنها را در چشم سرمایهگذاران مشروع و موجه جلوه داده و آنها را به سمت خود جذب کرده است. اما همانطور که میدانید سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال با ریسک همراه است. چرا که تنها یک دهه از ارائه این مفهوم و ورود این نوع از ارز به دنیا میگذرد و همانند ارزهای فیات توسط دولتها پشتیبانی نمیشوند.
اما این بدان معنا نیست که سرمایهگذاری در ارز دیجیتال موجب خسارت میشود و هیچ سودی عاید شما نخواهد شد. بسیاری از افراد با سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال و اتخاذ استراتژیهای درست در خرید و فروش آنها، سود قابل توجهی از این طریق به دست میآورند و این چیزی است که سرمایهگذاران صندوقهای پوشش ریسک را جذب میکند.
صندوقهای بزرگ و تاثیرگذار، عملکرد بیت کوین که نسبت به داراییهایی مثل طلا و ارزهای فیات حجم سرمایه کمی دارد را میبینند و علاوه بر این از علاقه و تقاضای مردم به سرمایهگذاری در آن نیز آگاهند.
این صندوقها با دو دیدگاه کاملا متضاد نگرانی و قدردانی به پیشرفتهای جامعه ارز دیجیتال مینگرند. چرا که ارزهای دیجیتال هم میتوانند رقیبی برای این صندوقها به شمار آیند و هم اینکه فرصتی مناسب برای کسب سود بالا برای این صندوقها باشند.
صندوق پوششی در ارز دیجیتال همانند یک صندوق پوشش ریسک معمولی است که یک پورتفولیوی شامل ارز دیجیتال را مدیریت میکند. در حال حاضر، دو نوع صندوق پوشش ریسک ارز دیجیتال وجود دارد:
- صندوقهایی که منحصرا ارز دیجیتال را مدیریت میکنند.
- صندوقهایی که در سبد داراییشان علاوه بر داراییهای دیگر، ارز دیجیتال هم دارند.
در هر دو حالت، صندوق پوشش ریسک ارز دیجیتال به دنبال یک موقعیت مناسب برای به حداکثر رساندن سود است؛ در نتیجه آنها مدام در ICOها یا ارزهای دیجیتال مطرح سرمایهگذاری میکنند و در زمان مناسب خرید و فروش را انجام میدهند.
همانطور که پیشتر گفته شد؛ این موقعیتهای سرمایهگذاری توسط سرمایهگذاران متخصص و خبره مدیریت، تعادلبخشی و تجزیه و تحلیل میشوند. در واقع صندوق پوشش ریسک یک موقعیت برد-برد را هم برای سرمایهگذار و هم برای متخصصانی که وظیفه مدیریت این دارایی را بر عهده دارند، رقم میزند.
انفجار قیمت ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۱۷، سبب شد که ایده میلیونر شدن در کوتاه مدت و بدون زحمت در سر بسیاری از افراد قوت بگیرد و تعداد افراد علاقهمند برای ورود به این فضا افزایش یابد.
این اتفاق رشد تعداد صندوقهای پوشش ریسک ارز دیجیتال را توجیه میکند. برخی از شناختهشدهترین شرکتهای سرمایهگذاری و صندوق پوشش ریسک ارز دیجیتال عبارتند از؛ پانترا کپیتال (Pantera Capital)، کوین کپیتال (Coin Capital)، بلکمون (Blackmoon) و بیتاسپرد (BitSpread).
ذکر این نکته ضروری است که ارز دیجیتال به اندازه کافی نوسانی و خطرپذیر هستند، با سرمایهگذاری در صندوق پوششی شما در واقع ریسک خود را دو برابر کردهاید. چرا که همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، ریسک صندوقهای پوشش ریسک نیز بسیار بالاست و از دید برخیها حتی به قمار تشبیه شده است.
زمانی که قصد سرمایهگذاری در صندوق پوشش ریسک ارز دیجیتال را دارید، باید پیش از آن در رابطه با اعتبار صندوق و مدیرهای آن تحقیقات کاملی انجام دهید. به یاد داشته باشید که آینده مالی شما به دانش و توانایی این افراد در بازار مالی بستگی دارد.
جمعبندی
طبق تمام این توضیحات، صندوق پوششی نوعی صندوق سرمایهگذاری است که سرمایهگذاران بزرگ و واجد شرایط، پول خود را در آن میگذارند و این پول در انواع داراییها و بازارهای مالی سرمایهگذاری میشود. تفاوت صندوق پوششی با صندوقهای سرمایهگذاری سنتی در یک سری جزئیات خاص مثل شرایط سرمایهگذاری، راهبردها، ریسکها و نظارت نهادهای قانونگذار دیده میشود.
قرارداد مالی چیست - معرفی انواع قرارداد مالی
کلمه قرارداد مالی برای همه ما آشنا است. بالاخره در طی زندگی روزانه اتفاق افتاده که سروکارمان با مسائلی از قبیل خرید و فروش، رهن و اجاره و یا خیلی چیزهای دیگر، بوده است. البته در اینجا ما قصد داریم شما را با انواع قراردادهای مالی در بازارهای جهانی آشنا کنیم.
شاید در اکثر مواقع خیلی ساده بدون توجه به اینکه قرارداد مالی چیست، از کنار این واژه عبور کرده ایم. به همین علت، ما تصمیم گرفتیم تا در این مقاله شما را با این واژه پرکاربرد، آشنا کنیم.
نکاتی که در این مقاله می خواهیم با شما به اشتراک بگذاریم، به شرح زیر است.
قرارداد مالی چیست، آشنایی با انواع قراردادهای مالی، قرارداد کاهش ریسک (Hedging)، قرارداد اختیارات (Options)، قراردادهای آتی (Future)، قرارداد سواپ (Swap)، قرارداد خدمات مالی و نتیجه گیری.
قرارداد مالی چیست؟
قرارداد مالی، تعهدنامه ای در غالب یک نوشته کتبی است که حداقل بین دو گروه مختلف بسته می شود. در این قرارداد، طرفین به یکدیگر اختیارات خرید، فروش، بازخرید و قرض دادن را می دهند.
همان طور که می دانید در این گونه تعهدنامه های رسمی، اگر هر یک از طرفین به عهد خود وفادار نباشد و یا آن را اجرا نکند، ملزم به پرداخت خسارت طرف دیگر خواهد بود. حال که با معنی قرارداد مالی آشنا شدید، وقت آن رسیده که با انواع قراردادهای مالی نیز، آشنا شوید.
آشنایی با انواع قراردادهای مالی
بر اساس وبسایت Investopedia، سه نوع قرارداد پایه وجود دارد. این قراردادها شامل: آپشن ها، سواپ ها و قراردادهای آتی می شوند. هرکدام از این سه نوع، با یکدیگر تفاوت دارند. مثلا در قراردادهای آپشن، حق خرید و فروش و نه تعهد رسمی، به یکدیگر داده می شود.
در قرارداد سواپ طرفین به همدیگر توافقی برای معاوضه جریان نقدی در آینده می دهند. قرارداد آتی هم قراردادی است که فروشنده تعهد می دهد در سررسید معینی، مقدار مشخصی از کالای تعیین شده را به قیمت مشخصی بفروشد. همانطور که اشاره کردیم، سه نوع قرارداد پایه وجود دارد ولی ما در اینجا قصد داریم شما را با تعدادی دیگر از قراردادها نیز، آشنا کنیم.
قرارداد کاهش ریسک (Hedging)
اجازه دهید ابتدا به معنی کلمه هجینگ بپردازیم. هجینگ در حقیقت یک نوع سرمایه گذاری به قصد کاهش ریسک در زمانهایی است که دارایی خریداری شده، بر خلاف جهت پیش بینی ما حرکت میکند. به زبانی دیگر، هجینگ یک نوع استراتژی کاهش ریسک دارایی است. در حقیقت شما با هجینگ کردن، دارایی خودتان را بیمه می کنید.
به عنوان مثال اگر منزل شما کنار دریا می باشد، شما با بیمه کردن، خانه خود را از گزند سیل و دیگر آسیب های طبیعی، محفوظ کرده اید. در بازارهای مالی هم، زمانیکه شما یک دارایی را می خرید، از ترس اینکه مبادا این دارایی خلاف جهت مورد انتظار شما حرکت کند، آن را هج می کنید.
روشی که شما از از آن طریق ریسکتان را کاهش می دهید به این شکل است که همزمان در یک دارایی مستعد افزایش دیگر، سرمایه گذاری می کند. حال چنانچه دارایی قبلی، به شما خسارت وارد کند، میتوانید با سود سرمایه گذاری دوم، خسارتهای وارد شده را جبران کنید.
قرارداد اختیارات (Options)
قرارداد اختیارات یا آپشن، معامله توافقی بین دو طرف، برای تسهیل یک معامله بالقوه روی یک اوراق بهادار اساسی با قیمت از پیش تعیین شده است. این نوع قرارداد به خریدار اختیار، و نه تعهد خرید و فروش یک دارایی معین را در یک قیمت مشخص شده تا یک زمان از پیش تعیین شده، می دهد.
قرارداد آپشن یا اختیار، مثل قراردادهای آتی که طرفین ملزم به اجرای آن می باشند، نیست. ضمنا این قرارداد، یک تاریخ انقضا دارد که نگهدارنده آن، باید تا آن تاریخ، از اختیارات خود استفاده کند.
قراردادهای آتی (Future)
قرارداد آتی یا فیوچرز، قراردادی است که در آن فروشنده تعهد می دهد مقدار معینی کالای از قبل مشخص شده را در سررسید مشخص و به قیمت از پیش توافق شده، تحویل دهد. خریدار هم، تعهد می دهد کالای مشخص شده را با همان مشخصات، خریداری نماید.
در حقیقت با بستن این قرارداد، هیچ کدام از طرفین، نه چیزی را تحویل می دهند و نه تحویل می گیرند و قرار است هر دو در زمان مشخصی، به تعهدات خود عمل نمایند. ضمنا طرفین قرارداد، فارغ از قیمت موجود آن کالا این تعهد را تا پیش از تاریخ انقضا باید انجام دهند.
این دارایی های اساسی، شامل کالاهای فیزیکی یا سایر ابزارهای مالی می شود.
قرارداد سواپ (Swap)
سوآپ یک قرارداد مشتقه است که از طریق آن طرفین، جریان های نقدی یا بدهی های دو ابزار مالی متفاوت را مبادله می کنند. بیشتر قراردادهای سوآپ، شامل یک سری جریان های نقدی بر اساس مبالغ فرضی مثل وام یا اواق قرضه می باشد. در حقیقت در این نوع قرارداد، طرفین تعهد می دهند دو ابزار مالی یا سودهای حاصل از آنها را، با کیفیت و مقدار از قبل مفهوم هج کردن در بازارهای مالی چیست؟ تعیین شده، مبادله نمایند.
قرارداد خدمات مالی
این قرارداد بین شما و یک کارشناس آگاه در مسائل مالی بسته می شود. این نوع قرارداد، مشخص کننده روابط تجاری شما است و به طرفین درباره نرخهای خدمات و دیگر موضوعات، کمک می کند. این نوع قرارداد معمولا به روش های زیر، صورت می گیرد:
- یک مشاور مالی سرمایه شما را مدیریت می کند.
- شما به عنوان یک مشاور مالی برای مدیریت سرمایه دیگر افراد، استخدام می شوید.
نامهای دیگر قرارداد خدمات مالی، توافق نامه خدمات مالی یا قرارداد خدمات مدیریت سرمایه گذاری می باشد.
نتیجه گیری
به جز قرارداد خدمات مالی، مابقی انواع قراردادهایی که ذکر کردیم، زیر مجموعه اوراق مشتقه بودند. در حقیقت هدف از ایجاد این اوراق، کاهش ریسکهای سرمایه گذاری می باشد. امیدواریم با توضیح اینکه قرارداد چیست و انواع آن کدامند، توانسته باشیم به شما عزیزان کمک ناچیزی کرده باشیم.