آموزش مقدماتی فارکس

تحلیل بنیادی

با این توضیحات، آیا روش تحلیل بنیادی برای تجزیه‌وتحلیل قیمت سهام مناسب‌تر است یا روش تحلیل تکنیکال؟

تحلیل بنیادی در بورس چیست؟ چه کاربردی دارد؟

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی برای تحلیل بازار بورس است. معامله گران با استفاده از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی سهام و بازار سرمایه، تصمیم به خرید یا فروش می کنند. یک تحلیلگر بنیادی با مطالعه بازار و اخبار دنیای واقعی، قیمت سهام را پیش بینی می کند. سپس بر اساس دانش و استراتژی های خود، عمل خرید یا فروش سهام را انجام می دهد.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی یکی دیگر از شیوه‌های معتبر و مرسوم دارایی‌های مختلف در بازارهای مالی است. از این شیوه‌ی تحلیل نه تنها در بورس، بلکه در فارکس و بازارهای ارز دیجیتال و حتی بازارهای موازی نظیر اوراق مشتقه نیز استفاده می‌شود. این روش نیز مانند سایر شیوه‌های تحلیلی مزایا و معایبی دارد که موجب می‌شود برخی از آن طرفداری کنند و برخی دیگر انتقاد.

تحلیلگر بنیادی باور دارد، اوراق بهادار یا سهام دارای ارزش ذاتی هستند. ارزش ذاتی سهام شرکت ها وابسته به تعدادی متغیرهای بنیادی است. یعنی معامله گرها با ارزیابی متغیرهای بنیادی، ارزش سهام یک شرکت را برآورد می کنند. در تحلیل بنیادی، معامله گرها بعد از بدست آوردن ارزش ذاتی یک سهام، آن را با قیمت فعلی بازار مقایسه می کنند.

اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای خرید است. ولی اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای فروش می باشد. در کلاس های آموزش بورس دوره ای به نام تحلیل بنیادی، برگزار می کنند که یادگیری آن، از مفاهیم پایه ای در آموزش بورس است. در این مقاله می خواهیم شما را با نکات مهم آن آشنا کنیم.

مهدسرمایه - تحلیل بنیادی در بورس

چرا باید تحلیل بنیادی را فرا بگیریم؟

معاملات موفق نیازمند یادگیری تحلیل بنیادی است. تحلیل بنیادی در بازار مالی به قدری اهمیت دارد که بدون یادگیری آن امکان ندارد بتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید و به نتیجه مطلوب برسید. اگر می خواهید در معاملات خود موفق شوید باید به دنبال یادگیری تحلیل بنیادی باشید که پایه و اساس معامله است. با تحلیل بنیادی می توانید اطلاعات بسیار مفیدی در مورد شرکت هایی که می خواهید سهام آنها را خریداری کنید به دست آورید.

به طور کلی بنیاد سهم باید مورد بررسی قرار بگیرد زیرا ممکن است شرکتی که ارزش ذاتی بسیار پایینی دارد بالاتر از قیمت واقعی خود در حال معامله باشد. توجه داشته باشید که برای معامله‌گری شرکت ها باید بدانیم چگونه باید تحلیل بنیادی را انجام داد؟ در ادامهاین مقاله سعی داریثم به بررسی تحلیل بنیادی در بازار های مالی بپردازیم تا آشنایی کاملی بدست آورید.

اهمیت یادگیری تحلیل بنیادی در بازار بورس

همانطور که در بالا تر هم توضیح داده ایم بسیاری از افراد تمایلی به یادگیری تحلیل بنیادی ندارند زیرا این نوع تحلیل نیاز به صرف انرژی و زمان زیادی دارد. به طور کلی تحلیل بنیادی کار بسیار آسانی نیست و تنها زمانی که می‌خواهید سرمایه گذاری بلند مدتی انجام دهید، باید به سراغ این نوع تحلیل بروید. ممکن است بعضی از افراد تمایل داشته باشند در ابتدا تا انتهای این نوع تحلیل‌ها را آموزش ببینند تا بتوانند در بلند مدت سود خوبی به دست آورند.

در این صورت این افراد حتما باید تحلیل بنیادی را هم در برنامه خود قرار دهند. عده‌ای دیگر هم وجود دارند که تنها می‌خواهند مقداری از پول خود را در بازار بورس ایران سرمایه‌گذاری کنند اما هیچ وقت زمانی برای یادگیری آموزش ندارند، در این صورت آنها حتما باید از معامله‌گران حرفه‌ای در بازار بورس ایران کمک بگیرند تا دچار ضرر و زیان نشوند.

کاربرد تحلیل بنیادی در بورس

تحلیل بنیادی به تحلیل پایه نیز معروف است و با تحلیل تکنیکال در متد تفاوت هایی دارد. در روش بنیادی به شکل پایه و بنیادین به بررسی عوامل تاثیرگذار مالی می پردازد و امکان هیچگونه مقایسه‌ای برای سهام وجود ندارد و بر قیمت سهام پرداخته می شود. این عوامل نشان دهنده آن هستند که برای تحلیل بنیادی در بورس نیازمند بررسی های جامعه صورت های مالی هستیم زیرا بدون این بررسی‌ صورت ها امکان مقایسه داده ها به هیچ عنوان وجود ندارد.

فرق تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال

تحلیلگران بنیادی معتقد هستند، یک علت بنیادی و اقتصادی باعث ایجاد تغییرات در قیمت سهام و بازار بورس می شود. آنها ارزش ذاتی یک سهام را با مطالعه عواملی چون صورت های مالی، مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی و سایر عوامل بنیادی بدست می آورند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال با استفاده از روند تغییرات قیمت سهام در ماه ها و سال های گذشته، قیمت آن را در آینده پیش بینی می کنند.

یک معامله گر در روش تحلیل تکنیکال با استفاده از ابزارهای فنی مختلف چون نمودارها اقدام به خرید و فروش سهام می کند. تحلیل بنیادی نسبت به تحلیل تکنیکال طولانی و دشوار است و نیازمند جمع آوری داده ها از منابع مختلف می باشد.

تحلیل بنیادی در سهام

تحلیل بنیادی، طرفداران خاصی چون وارن بافت را دارد. وارن بافت از بورس بازهای میلیادر جهان است. در آموزش بورس لازم است تا با نکات مهم و اساسی این نوع تحلیل آشنا باشیم. یک تحلیلگر بنیادی با استفاده از محاسبه ارزش ذاتی سهام یک شرکت و مقایسه آن با قیمت فعلی بازار اقدام به خرید یا فروش می کند. به نمودار زیر توجه کنید:

مهدسرمایه - تحلیل بنیادی در بورس

این نمودار از مهمترین نمودارها در روش تحلیل بنیادی است. با استفاده از این نمودار می فهمیم چه زمانی یک سهم را بخریم یا چه زمانی آن را بفروشیم. با بررسی نمودار با سه حالت مواجه می شویم.

  1. اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش واقعی آن باشد می گوییم سهم Undervalue است. یعنی قیمت سهم مورد نظر پایین تر از ارزش ذاتی است و مناسب خرید است.
  2. اما اگر ارزش ذاتی یک سهم کمتر از ارزش واقعی آن در بازار بورس باشد، در حقیقت آن قیمت سهم گران بوده و می گوییم سهم Overvalue است و بهتر است به فروش سهم فکر کنیم.
  3. در حالت سوم اگر ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بازار بورس برابر یا نزدیک به هم باشند، خرید و فروش سهم بدون سود یا ضرر است.

مهدسرمایه - تحلیل بنیادی در بورس

عوامل کیفی تاثیرگذار در تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی، معامله گران ابتدا عوامل کیفی موثر در عملکرد شرکت را بررسی می کنند. بازار بورس تحت تاثیر مستقیم شرایط اقتصادی کشور است. یک رابطه قوی بین وضعیت اقتصادی کشور و بازار سهام وجود دارد. اگر وضعیت اقتصادی کشور مناسب باشد، در نتیجه عملکرد شرکت ها هم بهتر خواهد بود و بالعکس.

وقتی ما می خواهیم در یک سهم مشخص سرمایه گذاری کنیم باید اطلاعات کافی در مورد عملکرد آن صنعت داشته باشیم. مثلا با مطالعه در مورد صنعت های مختلف می فهمیم در دوران رکود بازار کدام شرکت ها عملکرد ضعیف و کدام عملکرد خوبی داشته اند. به گفته حرفه ای ترین تحلیل گران بنیادی، از تحلیل بنیادی دلایل شکست معامله گران، عدم آشنایی آنها با صنعت مورد نظر می باشد.

به طور مثال صنایعی چون تجهیزات اداری و کامپیوتر، معمولا بدون توجه به شرایط اقتصادی، روندی رو به رشد دارند و یا به علت نیاز همیشگی مردم به مواد غذایی باعث شده سهام این صنعت کمتر تحت تاثیر وضعیت اقتصادی نامناسب کشور قرار بگیرد.

در حالیکه صنایعی چون خودرو رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی دارند. در صورت رونق اقتصاد، از عملکرد خوبی برخوردار می شوند و در شرایط رکود اقتصادی از رشد این صنعت هم کاسته می شود. البته موارد خیلی زیاد دیگری در بررسی بازار به کار برده می شود که با شرکت در کلاس های آموزش بورس می توانید به طور کامل با همه عوامل کیفی موثر در تحلیل بنیادی آشنا شوید.

مهدسرمایه - تحلیل بنیادی در بورس

عوامل تاثیر گذار در تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی از پایه ای ترین دوره های آموزش بورس است. برای کاهش ضرر در معاملات ، لازم است تا با نکات مهم بورس آشنا باشیم. عوامل کمی که در تحلیل های بنیادی ما تاثیر گذار هستند شامل صورت حساب های مالی یک شرکت می باشند. اصول کمی، به داده هایی گفته می شود که قابل اندازه گیری اند و از اعداد تشکیل یافته اند. در اینجا تعدادی از مهمترین عوامل کمی موثر در تحلیل بنیادی را معرفی می کنیم.

شاخص سهام در تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی، شاخص سهام نمایانگر وضعیت بازار در سال های گذشته است. شاخص کل بورس تهران به “تیپکس” معروف است. این شاخص نشان دهنده چشم انداز قیمت سهام در یک دوره زمانی است.

ترازنامه چیست؟

ترازنامه به صورت مالی گفته می شود که شامل دارایی های شرکت، بدهی ها و سرمایه حقوق صاحبان سهام است.

صورت حساب سود و زیان در تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی با بررسی صورت حساب یک کشور، میزان هزینه و سود و ضرر آن شرکت را مشخص می کند.

تامین مالی شرکت از نکات مهم برای تحلیل سهام

تحلیل بنیادی، بدست آوردن منابع مالی یا فاینانس شرکت برای ادامه فعالیت شرکت و طرح های اجرایی را ضروری می داند.

تحلیل بنیادی بهتر است یا تکنیکال؟

همیشه بر سر این‌که کدام یک از دو شیوه‌ی تحلیل بنیادی (یا فاندامنتال) یا تحلیل تکنیکال بهتر و موثرتر هستند بحث و جدل‌های فراوانی میان طرفداران این دو روش تحلیل وجود دارد. هر یک از منتقدان هم دلایل خود را در این خصوص دارند. اگر با دید منطق و بدون تعصب به این مباحثات نگاه کنیم و مسئله را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم، می‌توانیم به یک نتیجه‌ی مهم برسیم.

هر دو شیوه‌ی تحلیلی مزایا و معایبی دارند که با توجه به آن‌ها می‌توان دریافت که اتخاذ کدام رویکرد مناسب‌تر است. زمانی که استراتژی معاملاتی خود را مشخص می‌کنید، ناخودآگاه به سمت یکی از این دو شیوه‌ی تحلیلی جذب می‌شوید. چرا که با توجه به ویژگی‌های این دو رویکرد تحلیلی، و تفاوت‌های میان آن دو می‌توان با دید بلندمدت یا کوتاه‌مدت وارد سهامی خاص شد.

تحلیل بنیادی معیارهایی را بررسی می‌کند که در تحلیل تکنیکال خبری از آن نیست. در تحلیل تکنیکال نیز همین امر برقرار است. یعنی مواردی حضور دارند که خلا آن در تحلیل فاندامنتال محسوس است. به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که این دو شیوه مکمل یک‌دیگر هستند. اگر قصد دارید سهام مختلف را از جنبه‌های متفاوتی بررسی کنید، بهترین رویکرد آن است که از هر دو شیوه‌ی فوق بهره ببرید.

به این ترتیب هم ارزش ذاتی سهم را بررسی کرده‌اید و هم روند و تحرکات قیمت آن را در آینده پیش‌بینی کرده‌اید. پس در نهایت ریسک سرمایه‌گذاری شما کمتر، و احتمال سودآوری بیشتر خواهد بود.

افزون بر این باید این امر را نیز مدنظر داشت که گاهی شرایط بازار به شکلی است که حتی این دو شیوه‌ی تحلیلی هم چندان کارآمد نخواهند بود. اما اگر سرمایه‌گذاری خود را بر اساس الگوهای صحیح انجام داده باشید و در مدیریت سرمایه نیز از تجربیات کافی برخوردار باشید، حتی در صورت متضرر شدن در کوتاه‌مدت، بعدها ضررتان جبران خواهد شد. حتما شنیده‌اید که می‌گویند تنها بستری که می‌تواند ضررهای ناشی از بازار بورس را جبران کند، خود بازار بورس است.

تحلیل بنیادی و مسئله‌ی مهم زمان

از آن‌جا که بررسی ارزش ذاتی رکن اساسی تحلیل بنیادی است، اهمیت آن نیز مشخص است. مشخص کردن چنین فاکتور برای سهم بر اساس معیارهای مختلفی انجام می‌شود. اما آیا به این امر فکر کرده‌اید که بررسی این‌همه اطلاعات و موارد مختلف چطور امکان‌پذیر است؟ حقیقت آن است که تجزیه و تحلیل این حجم از اطلاعات نیازمند زمانی طولانی است.

اگر این امر زمان زیادی به طول بینجامد دیگر آن‌وقت این تحلیل چه ارزشی دارد؟

مسئله‌ی زمان عامل مهمی است که همیشه باید به آن توجه کرد. به این مسئله توجه کنید که گاهی تحلیل‌گران بنیادی با وسواس زیادی شروع به بررسی وضعیت صنعت و صورت‌های مالی یک شرکت می‌کنند. ممکن است در طی همین مدت، قیمت سهم رشد فراوانی داشته باشد. حال‌ آن‌که تحلیل‌گر مذکور، فرصت سرمایه‌گذاری خود را از دست داده است.

چرا که اگر پیش‌تر در چنین سهمی سرمایه‌گذاری می‌کرد سود بیشتری نصیبش می‌شد. درست است که نگرش افراد در تحلیل بنیادی بلندمدت است، اما این امر به آن معنا نیست که تحلیل‌گر در این خصوص زمانی نامحدود و بی‌انتها در فراوانی دارد. اگر قصد سرمایه‌گذاری هوشمندانه را دارید باید تمام عوامل را یک‌جا مدنظر داشته باشید.

از سوی دیگر نباید با خواندن این چند خط این برداشت اشتباه برای شما پیش بیاید که بهتر است تحلیل بنیادی را در زمانی کوتاه و با عجله و سرسری انجام داد. قطعا که در این صورت احتمال وقوع اشتباه بسیار زیاد خواهد بود. آن‌چه که مهم است این است که نباید روی یک شیوه‌ی تحلیل تعصب داشت و از سایر موارد غافل شد.

چند پرسش و پاسخ در خصوص تحلیل بنیادی

چرا طرفداران تحلیل تکنیکال از تحلیل بنیادی انتقاد می‌کنند؟

طرفداران تحلیل تکنیکال معتقد هستند که مسائل بنیادی به شکل کامل اثر خود را در قیمت سهام نشان می‌دهند. به همین دلیل آن‌چه که مهم است بررسی رفتار و تاریخچه‌ی تحرکات قیمتی است. از همین رو این دسته از افراد، تحلیل تکنیکال را معتبرتر و کاربردی‌تر از تحلیل فاندامنتال می‌دانند و معاملات خود را بر اساس نمودارها و ابزارهایی مانند انواع اندیکاتورها انجام می‌دهند. آن‌ها معتقدند که گذشته‌ی سهم روند آینده‌ی آن را مشخص می‌کند؛ نه بررسی صورت‌ها و ترازهای مالی.

آیا می‌توان از تحلیل بنیادی در کوتاه‌مدت بهره برد؟

گفتیم که بررسی ارزش واقعی سهام، امر بسیاری مهمی در تحلیل فاندامنتال است، پس نیازمند زمان بیشتری است. تحلیل‌گران بنیادی معتقدند که قیمت در طولانی مدت به سمت ارزش ذاتی خودش حرکت می‌کند. حال اگر شما با تکیه بر تحلیل فاندامنتال وارد یک سهم شوید و در میانه‌ی راه سهام را به هر دلیل بفروشید، نه تنها ممکن است سود نکنید، بلکه متضرر شدن شما نیز دور از ذهن نیست. چرا که شما بر مهم‌ترین عامل در تحلیل بنیادی چشم پوشیده‌اید.

آیا بازه زمانی در تحلیل بنیادی مشخص است؟

یکی از انتقاداتی که به این شیوه‌ی تحلیل وارد می‌شود، دقیقا به همین امر بر می‌گردد. درست است که این شیوه‌ی تحلیل از ارزش‌مندی سهام در طولانی‌مدت سخن می‌گوید؛ اما این طولانی‌مدت یعنی چه وقت؟ شش ماه؟ ده ماه؟ یک سال یا بیشتر؟ اهمیت این امر زمانی مشخص می‌شود که شما می‌خواهید برای آینده‌ی خود برنامه‌ریزی کنید. قطعا اگر بدانید که طی چه زمانی به اهداف خود می‌رسید، با خیال آسوده‌تری می‌توانید برنامه‌های خود را پیاده کنید.

آیا امکان بروز خطا در تحلیل بنیادی وجود دارد؟

صد در صد بله. همان‌قدر که گاهی افراد در تحلیل تکنیکال با پیش‌فرض‌های ذهنی خود اموری را انجام می‌دهند، این امر در تحلیل بنیادی هم رخ می‌دهد. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، عوامل و مفروضات متعددی در این شیوه‌ی تحلیل وجود دارد که برخی کمی و برخی کیفی هستند. نگرش تحلیل‌گر می‌تواند به میزان زیادی بر عوامل کیفی بگذارد. نهایتا به همین دلیل است که ممکن است دو تحلیل‌گر بنیادی دیدگاه‌های متفاوتی در بررسی یک سهم و تعیین میزان ارزش‌مندی آن داشته باشند.

هدف تحلیل بنیادی چیست؟

همان‌طور که همگان می‌دانند و در این مطلب نیز به کرات اشاره شد که تحلیل بنیادی چشم‌اندازی بلندمدت به آینده‌ی سهم دارد، مشخص است که چه اهدافی در نظر دارد. این تحلیل در شناسایی سهام برای سرمایه‌گذاری بسیار کاربردی است. نوسان‌گیران و معامله‌گرانی که تنها به قصد کسب سود چند درصدی معامله می‌کنند، هرگز نمی‌توانند با تکیه بر این تحلیل خرید و فروش خود را انجام دهند. در چنین شرایطی آن‌چه برای این افراد کارآمد است، تکیه بر خروجی‌های تحلیل تکنیکال است.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی چیست؟

سرمایه‌گذارانی که قصد دارند مستقیماً نسبت به خرید یا فروش سهام شرکت‌ها اقدام کنند، باید قبل از انتخاب سهام یک شرکت وضعیت آن شرکت را به‌دقت و به‌صورت جامع، موردبررسی و تحلیل قرار دهند. بنابراین، یک سرمایه‌گذار موفق باید قدرت تحلیل بالایی داشته باشد. فردی که بدون تحلیل اقدام به خریدوفروش سهام می‌کند، همانند فردی است که در اتاق تاریک، به‌سوی هدف نامعلوم تیراندازی می‌کند. در چنین شرایطی احتمال آنکه تیر به هدف برخورد کند، بسیار اندک خواهد بود.

★ چگونه یک سهم را تحلیل کنیم

در یک طبقه‌بندی کلی، دو شیوه اصلی برای تحلیل در بورس مطرح است.

در ابتدا قصد داریم روش تحلیل بنیادی را برای شما توضیح دهیم. در بخش بعد نیز روش تحلیل تکنیکال را تشریح خواهیم کرد.

★ تحلیل بنیادی چیست؟

به روش تحلیل بنیادی ، تحلیل ریشه‌ای، پایه‌ای و یا اساسی هم می‌گویند. همان‌طور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایه‌گذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را موردبررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیم‌گیری می‌کند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایه‌گذاری مناسب است یا خیر؟ در مقالات قبلی، عوامل اثرگذار بر قیمت سهام را معرفی کردیم و گفتیم به‌طورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند: الف. عوامل محیطی، ب. عوامل مرتبط با صنعت، ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی ، سرمایه‌گذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین می‌کند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیم‌گیری می‌کند. طبیعتاً:

اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.

✔ اگر از دید سرمایه‌گذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نه‌تنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایه‌گذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم overvalue است.

✔ اگر از دید سرمایه‌گذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا تحلیل بنیادی فروش آن، سودی را نصیب سرمایه‌گذار نمی‌کند.

فرض کنید سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر با قیمت ۲۵۰ تومان خریدوفروش می‌شود. سرمایه‌گذار با استفاده از روش تحلیل بنیادی ارزش واقعی سهام الف را محاسبه کرده و به این نتیجه می‌رسد که هر سهم این شرکت حداقل ۳۰۰ تومان ارزش دارد. در این حالت، سرمایه‌گذار نسبت به خرید سهام شرکت الف اقدام می‌کند، زیرا از دید وی، قیمت فعلی سهام این شرکت در بورس، در مقایسه با ارزش واقعی آن حداقل ۵۰ تومان ارزان‌تر است. حال اگر در همین مثال، سرمایه‌گذار پس از تحلیل قیمت سهام شرکت الف با روش بنیادی، به این نتیجه برسد که سهام این شرکت بیشتر از ۲۰۰ تومان ارزش ندارد، نه‌تنها از خرید سهام شرکت الف خودداری می‌کند، بلکه اگر این سهم را در سبد سرمایه‌گذاری خود داشته باشد، آن را خواهد فروخت.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی چیست؟

اگر تحلیل‌های بنیادی بیانگر آن باشند که ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم شرکت الف ۲۵۰ تومان است و تفاوتی بین ارزش واقعی و قیمت سهام شرکت در بورس وجود ندارد، در این حالت، خرید یا فروش این سهام هیچ‌گونه سودی نصیب سرمایه‌گذار نخواهد کرد. زیرا سهم به قیمت واقعی در بورس معامله می‌شود. اکنون این سؤال مطرح است که وقتی می‌شود ارزش واقعی یک سهم را با روش تحلیل بنیادی محاسبه کرد، پس چطور سهام برخی شرکت‌ها با قیمتی بیشتر یا کمتر از ارزش واقعی خود در بورس معامله‌شده و زمینه کسب سود و یا احیاناً زیان برای برخی سرمایه‌گذاران فراهم می‌شود؟

پاسخ این است که اولاً عوامل اثرگذار بر قیمت سهام شرکت‌ها، همواره دست‌خوش تغییر است. بنابراین ارزش واقعی سهام شرکت‌ها نیز به‌صورت مستمر در حال تغییر بوده و در این میان، سرمایه‌گذارانی موفق‌ترند که زودتر از دیگران، تبعات ناشی از تغییر عوامل مؤثر بر قیمت سهم را تحلیل و ارزش واقعی سهم را ارزیابی کنند. به‌عنوان‌مثال، فرض کنید شرکت الف بودجه سال آینده خود را منتشر و پیش‌بینی کرده است. سود سال آینده شرکت در مقایسه با سال جاری، ۵۰ درصد افزایش داشته باشد. در این شرایط، سرمایه‌گذارانی که زودتر از دیگران بتوانند اثرات ناشی از این پیش‌بینی را بر قیمت سهام شرکت الف تحلیل و اختلاف بین ارزش واقعی و قیمت فعلی سهم در بورس را محاسبه کنند، موفق‌تر خواهند بود.

ثانیاً، تحلیل بنیادی و محاسبه ارزش واقعی سهم بر اساس آن، تا حد زیادی وابسته به نوع تحلیل سرمایه‌گذاران است. فرض کنید شرکت الف اعلام کرده است میزان فروش این شرکت در سال جاری ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت. در این حالت، ممکن است برخی از سرمایه‌گذاران تصور کنند که افزایش فروش شرکت منجر به افزایش سودآوری و درنتیجه رشد قیمت سهام شرکت می‌شود. درحالی‌که به اعتقاد گروهی دیگر از سرمایه‌گذاران، افزایش ۳۰ درصدی فروش شرکت، منجر به افزایش ۵۰ درصدی هزینه‌های شرکت شده و نه‌تنها باعث سودآوری شرکت نمی‌شود، بلکه میزان سود شرکت را کاهش خواهد داد. در این حالت، سرمایه‌گذاران گروه اول، اقدام به خرید سهام و سرمایه‌گذاران گروه دوم، اقدام به فروش سهام می‌کنند. اگر فکر می کنید که نیاز به آموزش های بیشتری در خصوص تحلیل بنیادی دارید پیشنهاد می کنیم حتماً سری مقالات آموزشی تحلیل بنیادی در بورس ایران را حتماً مطالعه نمایید.

★ تحلیل تکنیکال چیست؟

دومین شیوه تجزیه‌وتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار به‌کاربرده می‌شود که «گذشته، چراغ راه آینده است». به‌بیان‌دیگر، سرمایه‌گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده می‌کنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، می‌توان قیمت آن سهم را در آینده پیش‌بینی کرد. بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیش‌بینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه‌های ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش‌بینی کرده و درصورتی‌که به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام می‌کنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایه‌گذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.

به‌عنوان‌مثال، فرض کنید قیمت سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتی‌که تحلیل‌های تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام شرکت الف تا سه ماه دیگر به ۱۷۰ تومان خواهد رسید. در اینجا سرمایه‌گذار اقدام به خرید آن سهم می‌کند، زیرا با این کار می‌تواند در مدت سه ماه ۲۰ تومان سود به دست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال از کاهش قیمت سهام شرکت الف به ۱۳۰ تومان تا سه ماه آینده حکایت داشته باشد، سرمایه‌گذار نه‌تنها از خرید سهام این شرکت صرف‌نظر می‌کند، بلکه اگر در سبد سهام خود از این سهم داشته باشد، هرچه سریع‌تر آن را خواهد فروخت؛ چراکه با این کار جلوی زیان ۲۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته می‌شود. همان‌طور که گفتیم، سرمایه‌گذارانی که روش تحلیل تکنیکال را به کار می‌گیرند، اغلب با استفاده از روش‌های ریاضی و نمودارها روند نوسانات قیمت سهم را در آینده پیش‌بینی می‌کنند. به همین علت، به تحلیل گران تکنیکال اصطلاحاً نمودارگرا می‌گویند.

اما در اینجا یک سؤال مطرح می‌شود که چرا تحلیل گران تکنیکال اعتقاددارند صرفاً با تحلیل روند گذشته قیمت سهام، می‌توان وضعیت آینده آن را پیش‌بینی کرد؟

پاسخ سؤال این است که طرفداران تحلیل تکنیکال اعتقاد دارند چون بورس یک بازار بسیار هوشمند است و قیمت سهام در این بازار به‌سرعت براثر تغییر در عوامل بیرونی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی شرکت، تغییر می‌کند، بنابراین قیمت سهم به‌تنهایی می‌تواند بازگوکننده میزان تأثیر این عوامل باشد و برخلاف طرفداران تحلیل بنیادی، نیازی نیست سرمایه‌گذار به‌طور مستقل، قیمت سهام را بر اساس عوامل مذکور محاسبه کند. فقط کافی است روند نوسانات گذشته قیمت سهم را بررسی کرده و روند آینده قیمت سهم را بر اساس گذشته آن، پیش‌بینی نماید.

طرفداران روش تحلیل تکنیکال همچنین اعتقاد دارند تاریخ تکرار می‌شود و روند گذشته قیمت سهم را می‌توان به آینده هم تعمیم داد. برای مثال اگر قیمت سهام شرکت الف در گذشته روند صعودی داشته است، به‌احتمال بسیار زیاد در آینده هم روند کلی قیمت سهام این شرکت صعودی خواهد بود و اگر روند قیمت سهام این شرکت در گذشته نزولی بوده، در آینده هم به‌احتمال بسیار زیاد این‌چنین خواهد بود. مگر آنکه اتفاق خاصی رخ داده و این پیش‌بینی را تغییر دهند. بنابراین، تحلیل تکنیکال بر این سه اصل استوار است:

همه عوامل در قیمت سهم لحاظ شده است؛

روند گذشته قیمت سهم را می‌توان به آینده تعمیم داد؛

تاریخ تکرار می‌شود.

تحلیل تکنیکال چیست؟

با این توضیحات، آیا روش تحلیل بنیادی برای تجزیه‌وتحلیل قیمت سهام مناسب‌تر است یا روش تحلیل تکنیکال؟

به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه‌وتحلیل قیمت سهام در بورس ، استفاده از روش ترکیبی است. یعنی یک سرمایه‌گذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل می‌کند، باید صرفاً به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و به‌صورت مستمر، عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را موردبررسی قرار دهد. زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده است، براثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم زیانده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از وضعیت نزولی خارج کرده و در مسیر رشد قرار دهد. بنابراین همان‌طور که بارها تأکید کردیم، «هیچ‌گاه سبد سرمایه‌گذاری خود را به حال خود رها نکنید. همواره وضعیت تک‌تک سهام خود را زیر نظر داشته و متناسب با تغییر در عوامل سه‌گانه اثرگذار بر قیمت سهم، ترکیب سبد سهام خود را به‌روز کنید. درعین‌حال، نگاه بلندمدت داشته باشید و از تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده و هیجانی در خریدوفروش سهام خودداری کنید.» اگر در تحلیل تکنیکال و آموزش آن نیاز به منابع بیشتری دارید پیشنهاد می کنیم سری مقاله های آموزشی تحلیل تکنیکال را حتماً بخوانید.

چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟

نام صرافی تخفیف کارمزد IP خارج از ایران لینک ثبت نام
کوکوین دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کوینکس
دارد نیاز دارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت پین
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
کیوسک دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
بیت ۲۴
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد
آبان تتر
دارد نیاز ندارد ثبت نام با تخفیف کارمزد

توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت می‌کنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.

برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.

آموزش تحلیل بنیادی

در این قسمت آموزش بورس مطالب و آموزش های تحلیل بنیادی قرار گرفته است .این تحلیل بنیادی شامل فیلم عکس ویدیو فایل صوتی هست . امیدواریم از آموزش تحلیل بنیادی استفاده ببرید. همچنین آموزش های تحلیل تکنیکال را نیز ببینید برای شما مفید است.

پکیج آموزش تحلیل بنیادی مقدماتی تا پیشرفته مازیار فتحی

آموزش تحلیل بنیادی مقدماتی تا پیشرفته

تحلیل بنیادی مقدماتی تا پیشرفته با مهندس مازیار فتحی هدف از تحلیل بنیادی کشف کردن ارزش های مخصوص آن سهم است که با آن قیمت های فعلی را می توان تعیین کرد که بر اساس همین تحلیل سرمایه گذار تصمیم به خرید و یا فروش سهام خود می کند. در …

آموزش و نحوه تست استراتژی و سیستم معاملاتی در بورس + فیلم با سید رسول حسینی

آموزش و نحوه تست استراتژی و سیستم معاملاتی در بورس

آموزش و نحوه تست استراتژی و سیستم معاملاتی در بورس همانطور که می دانید برای اینکه پی ببرید یک استراتژی معاملاتی در بازار چگونه عمل میکند راهی جز تست کردن آن استراتژی در یک حساب آزمایشی ندارید. اکثر کارشناسان بازار می گویند یک استراتژی معاملاتی زمانی می تواند داده های …

تقویم اقتصادی فارکس

تقویم اقتصادی فارکس

شما می‌توانید سرفصل مدنظر خود از فهرست محتوای این مقاله انتخاب کنید تا به قسمت مربوطه هدایت شوید: تقویم اقتصادی فارکس چیست؟کاربرد تقویم اقتصادی فارکسارتباط تقویم اقتصادی فارکس و تحلیل بنیادیچگونه می توان از تقویم اقتصادی فارکس استفاده کرد؟موثرترین رویدادهای اقتصادی بر دنیای فارکسکانال تلگرام اخبار اقتصادی فارکس تقویم اقتصادی …

اخبار فارکس فارسی

اخبار فارکس فارسی تلگرام اقتصادی

شما می‌توانید سرفصل مدنظر خود از فهرست محتوای این مقاله انتخاب کنید تا به قسمت مربوطه هدایت شوید: کاربرد و تاثیرات اخبار فارکس در بازار فارکساهمیت اخبار فارکسچه گزارشات خبری ارزش معامله دارند؟نکات حاصل از تحلیل اخبارجهت بازار را با اخبار فارکس بیابید!کانال تلگرام اخبار لحظه ای فارکس کاربرد و …

حجم مبنا در بورس چیست + فیلم آموزش حجم مبنا

حجم مبنا در بورس چیست اموزی حجم مبنا

حجم مبنا در بورس؛ تاثیرات حجم مبنا در معاملات بازار سرمایه شما می‌توانید سرفصل مدنظر خود از فهرست محتوای این مقاله انتخاب کنید تا به قسمت مربوطه هدایت شوید: حجم مبنا از چه تاریخی به جریان افتاد؟توضیح آسان حجم مبنا در بورستاثیر حجم مبنا در معاملات روزانهراه­های مشاهده حجم مبنا …

فیلم آموزش تحلیل بنیادی صورت مالی شرکت های بورسی

آموزش تحلیل بنیادی صورت مالی شرکت های بورسی

تجزیه و تحلیل بنیادی به چه صورت انجام می شود؟ اگر بخواهیم در مورد چگونگی انجام تحلیل بنیادی توضیحی داشته باشیم باید بگویم که انجام مطالعات و صرف وقت و زمان در مورد عددهای ترازنامه یک موسسه یا شرکت و بررسی چگونگی وضعیت مالی و چگونگی آن و میزان درآمد …

آموزش تحلیل بنیادی به صورت PDF جزوه کتاب

تحلیل بنیادی کتاب جزوه pdf

آموزش تحلیل بنیادی به صورت PDF جزوه کتاب تحلیل بنیادی چیست؟ در زبان ساده اگر بخواهیم تعریفی از تحلیل بنیادی داشته باشیم باید بگوییم که یعنی باید هنر این را داشته باشیم تا عوامل کمی و یا کیفی را درک کرده و آن عوامل را به یک حالت قابل فهم …

فیلم آموزش آنلاین تحلیل بنیادی بورس تهران

فیلم آموزش آنلاین تحلیل بنیادی بورس تهران

آموزش تحلیل بنیادی بورس با توجه به آن که بازار بورسی در حقیقت یک بازار علمی می باشد نیاز است که به منظور فعالیت در آن افراد از مطالعه کافی و قدرت تحلیل مورد نیاز برخوردار باشند. جهت بررسی وضعیت سرمایه گذاری دو راه کلی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی …

فیلم آموزش تحلیل بنیادی از حسین سوندرومی

فیلم آموزش تحلیل بنیادی از حسین سوندرومی

آموزش تحلیل بنیادی از حسین سوندرومی تحلیل بنیادی که دارای نام های دیگری چون تحلیل پایه ای، اساسی و ریشه ای نیز می باشد در واقع شیوه ای علمی به منظور ارزشیابی و بررسی مالی یک سرمایه گذاری بر مبنای قیمت و ارزش است. تحلیل بنیادی با هدف یافتن ارزش …

فیلم آموزش تحلیل بنیادی سهام ، ترازنامه از علیرضا زارع

آموزش تحلیل بنیادی سهام ، ترازنامه از علیرضا زارع

آموزش تحلیل بنیادی سهام ، ترازنامه از علیرضا زارع با توجه به آن که بازار بورسی در حقیقت یک بازار علمی می باشد نیاز است که به منظور فعالیت در آن افراد از مطالعه کافی و قدرت تحلیل مورد نیاز برخوردار باشند. جهت بررسی وضعیت سرمایه گذاری دو راه کلی …

فیلم آموزش تحلیل بنیادی بازار جهانی ارز فارکس با دکتر ژند

فیلم آموزش تحلیل بنیادی بازار جهانی ارز فارکس با دکتر ژند

آموزش تحلیل بنیادی بازار جهانی ارز فارکس با دکتر ژند همان طور که خود نسبت به آن آگاه هستید این روزها یکی از بهترین راه ها با توجه به افزایش تورم برای افزایش دارایی، سرمایه گذاری در بورس می باشد. اما از طرفی لازمه ی تجربه یک سرمایه گذاری مطمئن …

فیلم آموزش تحلیل بنیادی بورس تهران با یوسف دهقانی

تحلیل بنیادی با یوسف دهقانی

آموزش تحلیل بنیادی بورس تهران با یوسف دهقانی براساس تورمی که روز به روز در حال افزایش است می توان گفت که بورس روشی مناسب به منظور افزایش دارایی به شمار می آید. اما در این بین موضوع تشخیص سهام خوب به منظور سرمایه گذاری مطمئن کار چندان ساده ای …

فیلم آموزش کامل تحلیل بنیادی بورس تهران با محمد قاسمی

فیلم آموزش کامل تحلیل بنیادی بورس تهران با محمد قاسمی

آموزش تحلیل بنیادی بورس تهران با محمد قاسمی پری کوفمن یکی از معروف ترین تحلیل گران و معامله گران امریکایی در یکی از سخنرانی های خود در سال 1966 در رابطه با تحلیل بازار سرمایه این گونه گفت: با در اختیار داشتن یک دقیقه زمان، روش پول در آوردن از …

فیلم آموزش تحلیل بنیادی بازار جهانی یا فارکس با بهزاد اقبالی

مفهوم تحلیل فاندامنتال جهانی یا فاندامنتال فارکس

فیلم آموزش تحلیل بنیادی جهانی یا فارکس با بهزاد اقبالی تحلیل بازار، در هر بازاری مهمترین بخش آن است. پیش بینی قیمت ها و تشخیص روندهای موجود در بازار، همان تحلیل بازار است. در یک بازار، همه به دنبال این هست که دریابند چه موقع خرید کنند و چه موقع …

کاربرد تحلیل بنیادی در بورس

اشتباهات رایج معامله گران بورس

سرمایه گذاری در بورس ، یکی از مهمترین راه های افزایش دارایی است. برای سرمایه گذاری در بورس باید درمورد روش های سرمایه گذاری ، ابزارها و بازارهای مختلف اطلاعات کافی بدست آورید. این اطلاعات باید بررسی شود تا وضعیت بازار و سهام موردارزیابی قرار گیرد. برای ارزیابی نیاز به …

تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟

علی مومنی عضو تحریریه

زمان مطالعه : 8 دقیقه

برای بوکمارک این نوشته وارد شوید

در این مطلب می‌خوانید

فعالیت در بازارهای سرمایه‌ای بدون تحلیل فنی و علمی بازار، نتیجه‌بخش نیست و باعث از دست رفتن سرمایه می‌شود. بازیگران حاضر در بازارهای مالی مانند بورس و ارزهای دیجیتال، عمدتا ارزش دارایی‌های این بازار‌ها را با استفاده از دو نوع تحلیل می‌سنجند: تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) و تحلیل تکنیکال (Technical Analysis). در این مطلب قصد داریم به توضیح تحلیل بنیادی بپردازیم، مزایا و معایب آن را بگوییم و تفاوت‌های به‌کارگیری این نوع تحلیل در بازار سهام و ارزهای دیجیتال را شرح دهیم.

تحلیل بنیادی چیست ؟

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک دارایی و بررسی عواملی است که ممکن است در آینده روی ارزش آن اثرگذار باشند. هدف نهایی تحلیل بنیادی فهم این مساله است که دارایی در زمان فعلی بالاتر از ارزش واقعی یا ذاتی خود ارزش‌گذاری شده است (Overvalued) یا ارزشی پایین‌تر دارد (Undervalued).

طبیعی است اگر تشخیص داده شود ارزش فعلی دارایی (سهام، رمزارز و…) کمتر از ارزش واقعی ذاتی آن است؛ ظرفیت رشد قیمت وجود دارد و خرید آن اقدامی منطقی و سودده است؛ ولی اگر بیش از ارزش واقعی‌ ارزش‌گذاری شده باشد یعنی گران است و در آینده کاهش قیمت را تجربه خواهد کرد پس خرید آن درست نیست. این نوع تحلیل به معامله‌گران و سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا با جمع‌آوری اطلاعات درست، تصمیم‌های درست بگیرند.

برای مثال اگر ارزش واقعی یک سهم هزار تومان باشد و در زمان حاضر هزار و ۲۰۰ تومان قیمت‌گذاری شود، نگه داشتن آن منطقی نیست چون در آینده ارزان و به ارزش واقعی‌اش نزدیک می‌شود. در صورتی که ارزش فعلی همان سهم ۸۰۰ تومان باشد سرمایه‌گذاری روی آن درست و اقتصادی است.

در این تحلیل هر چیزی که روی ارزش دارایی تاثیرگذار باشد بررسی می‌شود؛ از فاکتورهای کلان اقتصادی مثل وضعیت کل اقتصاد کشور و صنعت گرفته تا مسائل خرد اقتصادی مانند کارآمدی مدیریت بنگاه اقتصادی عرضه‌کننده.

تحلیل بنیادی در برابر تحلیل تکنیکال قرار دارد که در آن داده‌های تاریخی یک بازار و فراز و فرودهایی که ارزش و حجم دارایی در طول زمان طی کرده‌اند مورد توجه قرار می‌گیرد.

عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی به طور کلی ۲ دسته از عوامل بررسی می‌شوند: عوامل کمی و عوامل کیفی. هر دو این گروه‌ها در جای خود برای تحلیل‌ ارزش دارایی‌ها اهمیت دارند و به کار گرفته می‌شوند.

عوامل کمی (Quantitative Factors):

همانطور که از نام این دسته مشخص است عواملی که بتوان آنها را به‌صورت کمی (عددی) نشان داد شامل این دسته می‌شوند. در میان عوامل کمی، سه مورد زیر بیش از بقیه اهمیت دارند.

۱. ترازنامه: ترازنامه یکی از انوع صورت‌های مالی شرکت است که در آن دارایی‌ها، بدهی‌ها و سرمایه شرکت در یک زمان خاص مشخص شده است.

۲. صورت سود و زیان: صورت سود و زیان نیز یکی دیگر از صورت‌های مالی است که با محاسبه اختلاف هزینه‌ها و درآمدهای شرکت، سود یا زیان یک مجموعه طی یک دوره مالی را نشان می‌دهد. تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان در این است که ترازنامه در هر زمان قابل دسترسی است اما صورت سود و زیان فقط در یک دوره مالی سالانه یا فصلی تنظیم می‌شود.

۳. صورت جریان وجوه نقد: این صورت مالی جریان وجوه نقد شرکت در فعالیت‌های عملیاتی (OCF)، مالی (CFF) و سرمایه‌گذاری (CFI) را بازتاب می‌دهد.

۴. سهم شرکت از بازار، شاخص‌های اقتصادی مانند تورم، نرخ رشد کل تولید ناخالص داخلی و رشد حوزه‌ای که شرکت در آن فعالیت می‌کند از دیگر مواردی است که در تحلیل‌ بنیادی نقش دارند.

عوامل کیفی (Qualitative Factors):

این عوامل کمتر از دسته اول، محسوس و قابل‌ اندازه‌گیری است. سه مورد زیر از مهم‌ترین عوامل کیفی مورد بررسی تحلیلگران بنیادی است.

۱. مدل کسب‌وکار: برنامه یک بنگاه برای کسب سود، محصولاتی که عرضه می‌کند، بازار هدف و هزینه‌های پیش‌بینی نشده، اجزای تشکیل‌دهنده مدل کسب‌وکار شرکت است.

۲. مزیت‌های رقابتی: شرکت‌های موفق، شرکت‌هایی هستند که نسبت به بقیه بازار دارای مزیت رقابتی باشند و بتوانند این مزیت رقابتی را در بلند مدت حفظ کنند.

۳. مدیریت: کیفیت مدیران ارشد اجرایی شرکتی که تحلیل می‌شود قطعا در ارزش آینده آن شرکت تاثیرگذار است. این مساله را نمی‌توان به صورت کمی نشان داد اما سابقه عملیاتی مدیران و عملکردشان در گذشته آینده را تا حدی قابل پیش‌بینی می‌کند.

تاریخچه تحلیل بنیادی

سال ۱۹۳۴ یک اقتصاددان و فعال بازار سرمایه آمریکایی به نام بنجامین گراهام کتاب تحلیل اوراق بهادار را منتشر کرد. در این کتاب چارچوبی برای سرمایه‌گذاری مبتنی بر ارزش (Value Investing) ارائه شد. سرمایه‌گذاری مبتنی بر ارزش تقریبا همان چیزی است که امروز پایه تحلیل‌های بنیادی را تشکیل می‌دهد؛‌ یعنی تشخیص سهمی که پایین‌تر از قیمت واقعی‌اش ارزش‌گذاری شده و خرید آن به‌صرفه است. از زمان نگارش این کتاب، تمرکز بسیاری از پژوهش‌های حوزه بازار سرمایه بر متغیرهای بنیادی معطوف شد.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی اگر چه ابزاری لازم و کارآمد در تحلیل دارایی‌های سرمایه‌ای است اما با این وجود بی‌نقص عمل نمی‌کند. در این‌جا به چند مورد از مزایا و معایب این نوع تحلیل اشاره می‌کنیم.

مزایا:

  • شناسایی فضای بازار و صنعت: بزرگ‌ترین و بهترین ویژگی تحلیل بنیادی این است که به افراد کمک می‌کند پیچیدگی‌های بازار و عوامل تغییر قیمت دارایی‌ها را تشخیص دهند و از این طریق تصمیم بگیرند خرید یک دارایی کار درستی و سوددهی است یا خیر.
  • تصمیم‌گیری درست به هنگام آشفتگی بازار:‌ مواقعی که بازار یک دارایی نوسان‌های شدید و متعدد را تجربه می‌کند، بازیگران دچار آشتفگی می‌شود. اینگونه نوسان‌ها باعث می‌شود معامله‌گران رفتارهای احساسی انجام دهند. برای مثال اگر در مدت کوتاهی ارزش یک دارایی افزایشی چشمگیر داشته باشد بازیگری که به تحلیل‌های بنیادی توجه دارد برای خرید آن دارایی عجله نمی‌کند بلکه با استفاده از این نوع تحلیل ارزش ذاتی (واقعی) دارایی را می‌سنجد و تصمیمات خود را با توجه به این ارزش تنظیم می‌کند. سرمایه‌گذارانی که به دنبال حضور بلند مدت در بازار هستند با تحلیل بنیادی به سال‌های آینده خوشبین‌تر خواهند بود.

معایب:

  • نبودن تضمین:‌ طبیعی است که در هر بازاری اطلاعات بازیگران مطلقا کامل نیست و همیشه یا اطلاعاتی وجود دارند که قابل دسترسی نیستند و یا اینکه در آینده اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی تعادل بازار را مختل می‌کند. بزرگ‌ترین ایراد تحلیل بنیادی نیز همین مساله است. تحلیل بنیادی تضمین نمی‌دهد که زیر قیمت بودن یا بالای قیمت بودن یک دارایی در آینده نیز قابل اتکا باشد. ممکن است قیمت سهام یا رمزارزی بالای قیمت واقعی آن تشخیص داده شود اما در آینده قیمت واقعی آن دارایی افزایش پیدا کند و ظرفیت سوددهی‌ آن بالا رود. همچنین مثلا اگر یک دارایی پایین‌تر از قیمت واقعی‌اش شناسایی شود نمی‌توان مطمئن بود چه زمانی به سمت قیمت واقعی‌اش حرکت می‌کند.
  • زمان‌بر بودن: از فاکتورهای دخیل در تحلیل بنیادی که برخی از آنها ذکر شد، مشخص است که انجام این تحلیل، فرایندی کوتاه‌مدت و آسان نیست. برای انجام تحلیل بنیادی باید داده‌های زیادی جمع‌آوری و بررسی شود که این مساله هزینه‌فرصتی دارد. اگر شخصی به هر دلیلی حاضر به پرداخت هزینه تحلیل برای به دست آوردن فرصت آن نباشد، این نوع تحلیل به کار نمی‌آید.
  • اطلاعات غلط: منبع بسیاری از داده‌هایی که تحلیلگران بنیادی جمع‌آوری می‌کنند، شرکت صاحب دارایی مورد تحلیل است اما باید توجه داشت بنگاه‌ها به‌ویژه در جوامعی که شفافیت اقتصادی وجود ندارد همیشه اطلاعات و گزارش‌های درست از وضعیت خود ارائه نمی‌دهند. گاهی ممکن است بنگاهی وضعیت خود را بهتر از چیزی که واقعا است نشان دهد که این مساله، گمراهی بازیگران را در پی دارد.

تحلیل بنیادی در بازار ارزهای دیجیتال

نام تحلیل بنیادی با بورس گره خورده؛ اما مدتی‌ست این گره کمی باز شده است. طی چند سال اخیر که ارزهای دیجیتال به عنوان دارایی‌های سرمایه‌ای مطرح شدند تحلیل بنیادی در مورد این دارایی‌ها نیز مطرح شد. با توجه به اینکه ارزهای دیجیتال فراز و فرودهای زیادی دارند به‌کارگیری تحلیل بنیادی و تشخیص ارزش واقعی این دارایی‌ها اهمیت فراوانی دارد.

تحلیل بنیادی در بازار دارایی‌های دیجیتال تفاوت‌هایی با بازار سرمایه دارد. در مورد رمزارزها اساسا بازار غیرمتمرکز است. هیچ نهاد یا شرکت واحدی مسئول ارزهای دیجیتال نیست و در این بازار جریان اطلاعات، متفاوت از بازارهای دیگر شکل می‌گیرند.

برای تحلیل بنیادی رمزارزها می‌توانیم داده‌هایی که شبکه بلاک‌چین ارائه می‌دهد را بررسی کنیم اما اگر نمی‌خواهیم زمان زیادی به این منظور صرف کنیم راه حل ساده‌تری نیز وجود دارد. وب‌سایت‌ها یا APIهایی وجود دارند که برای اطلاع‌رسانی در مورد تصمیمات سرمایه‌گذاری طراحی شده‌اند. برای مثال، CoinMarketCap اطلاعات متعددی شامل نمودارهای داده و گزارش‌های رمزارزها در اختیار معامله‌گران می‌گذارد.

تعداد تراکنش‌ها نیز عامل مهمی در تجزیه و تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال محسوب می‌شود. با به دست آوردن این اعداد می‌توان روند کم و زیاد شدن تراکنش‌ها در طول زمان را مشاهده کرد و عوامل موثر بر رشد یا کاهش تراکنش‌ها را تشخیص داد. به این ترتیب تا حدی رفتار آینده بازار نیز شناسایی می‌شود.

تعداد آدرس‌های فعالی یکی دیگر از عوامل مهم در تحلیل بنیادی بازار ارزهای دیجیتال است. با شناسایی آدرس‌های فعال در یک دوره زمانی می‌توان روند علاقه بازار به رمزارز مورد نظر را سنجید.

کارمزدهای جابه‌جا شده در شبکه نیز نباید نادیده گرفته شوند. هر چقدر که کارمزد بیشتری برای جابه‌جایی یک دارایی پرداخت شود می‌فهیمم آن دارایی تا چه اندازه امن است.

سوالات متداول

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک دارایی و بررسی عواملی است که ممکن است در آینده روی ارزش آن اثرگذار باشند. هدف نهایی تحلیل بنیادی فهم این مساله است که دارایی در زمان فعلی بالاتر از ارزش واقعی یا ذاتی خود ارزش‌گذاری شده است (Overvalued) یا ارزشی پایین‌تر دارد (Undervalued).

تحلیل بنیادی از چه زمانی به وجود آمد؟

سال ۱۹۳۴ یک اقتصاددان و فعال بازار سرمایه آمریکایی به نام بنجامین گراهام کتاب تحلیل اوراق بهادار را منتشر کرد. در این کتاب چارچوبی برای سرمایه‌گذاری مبتنی بر ارزش (Value Investing) ارائه شد. سرمایه‌گذاری مبتنی بر ارزش تقریبا همان چیزی است که امروز پایه تحلیل‌های بنیادی را تشکیل می‌دهد؛‌ یعنی تشخیص سهمی که پایین‌تر از قیمت واقعی‌اش ارزش‌گذاری شده و خرید آن به‌صرفه است. از زمان نگارش این کتاب، تمرکز بسیاری از پژوهش‌های حوزه بازار سرمایه بر متغیرهای بنیادی معطوف شد.

تحلیل بنیادی چه مزایا و معایبی دارد؟

مزایا: شناسایی بازار و صنعت، تصمیم‌گیری درست هنگام آشفتگی بازار معایب: نبودن تضمین، زمان‌بر بودن، اطلاعات غلط

۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

10 شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبه‌ای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق می‌کند. در دنیای سرمایه‌گذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده‌ ماشین سرمایه‌گذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روش‌های مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راه‌ها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام می‌باشد. بررسی شرایط به کمک تحلیل‌ها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری می‌شود. در ادامه مهم‌ترین شاخص‌های تحلیل بنیادی را معرفی می‌کنیم.

درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه می‌توانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیل‌های اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه می‌کنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیش‌بینی کنند.

 درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار می‌رود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود می‌برند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود که منجر به توصیه فروش می‌شود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، انتظار می‌رود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار می‌رود.

برترین شاخص‌های تحلیل فاندامنتال

همان طور که می‌دانید مدل‌های مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که می‌توان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب ترین آنها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شده‌اند. درک این شاخص‌های کلیدی می‌تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.

درآمد به ازای هر سهم (EPS)

این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین می‌شود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما می‌توانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش می‌شود.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری می‌کند. این به سرمایه گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند که آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان می‌دهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه گذاران مطلوب است.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال تحلیل بنیادی اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازا هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).

دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبه‌ی آنها استفاده می‌شود. اگر سود پیش‌بینی‌شده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آینده‌نگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.

رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)

نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمی‌شود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد سود پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:

PEG = نسبت PE / رشد درآمد

PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل می‌شود

PEG = 1.5

قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی می‌شود.

جریان نقدی آزاد (FCF)

به عبارت ساده تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای یک شرکت باقی می‌ماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکت‌هایی با جریان نقدی آزاد بالا می‌توانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری‌ کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی می‌دانند زیرا نشان می‌دهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینه‌های سرمایه را دارد یا خیر.

FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت می‌شود، به همان شکل محاسبه می‌شود. همچنین می‌توان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمول‌های زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه می‌کنیم:

NOPAT = EBIT مالیات –

NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴

FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )

FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته می‌شود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند که آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه می‌شود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام دارایی‌ها منهای بدهی‌ها محاسبه می‌شود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزش‌گذاری شده باشد مفید خواهد بود.

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE یک نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که سهامدار برای بخشی از سرمایه گذاری خود در آن شرکت دریافت می‌کند. این نسبت اندازه گیری می‌کند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد می‌کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما می‌توانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش می‌دهد. این تحلیل به این مؤلفه‌های اصلی می‌پردازد:

ROA = درآمد خالص / تحلیل بنیادی دارایی‌ها، که می‌توان آن‌ها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:

حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص

نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی

اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام

فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:

ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم

ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام

با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار می‌تواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE می‌شود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

همانطور که می‌دانید شرکت‌ها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت می‌کند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما می‌گوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز می‌گرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار می‌گذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاورده‌اند یا به دلیل یک عقب‌گردی موقت، آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه می‌شود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه گذاران تلقی می‌شود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

نسبت سود سهام

نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن می‌پردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش می‌یابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها می‌گوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه گذاری کرده‌اند، چه میزان به آنها باز می‌گردد.

نسبت سود تقسیمی به درصد بیان می‌شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت می‌کنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله می‌شود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله می‌شود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح می‌دهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری می‌کند. سرمایه گذاران می‌توانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی‌های شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه کسب ‌و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام می‌تواند تعهدات را برآورده کند.

شما می توانید نسبت را با تقسیم کل بدهی‌ها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان می‌دهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه می‌شود:

$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰

نتیجه گیری

همه شاخص‌های تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها می‌توانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر می‌گذارند که اندازه گیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایه‌گذاری می‌شود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و داده‌های خاص صنعت استفاده می‌شود. این مسائل به شما کمک می‌کند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام می‌خواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخص‌ها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاری‌های بالقوه استفاده می‌کنید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا