روش تحلیل بنیادی به زبان ساده

تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی (FA)/ تحلیل فاندامنتال روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک سهم است. که با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که می تواند بر ارزش اوراق تأثیر بگذارد. از عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت، مطالعه می کنند.
با زبانی ساده تر ارزش گذاری اوراق بهادار با استفاده از پارامترها و داده های مالی و اقتصادی و بر اساس مدل های مالی، تحلیل بنیادی است. در تحلیل بنیادی تمام عوامل بیرونی و درونی تاثیر گذار بر قیمت سهام را در نظر گرفته و بر مبنای آن در مورد ارزش ذاتی و شرایط قیمت فعلی سهم، اظهار نظر می کنیم.
هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه گذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند. تا ببیند قیمت اوراق بهادار کمتر از ارزشش است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است.روش تحلیل بنیادی به زبان ساده
این روش تجزیه و تحلیل سهام در نظر گرفته می شود. در مقابل تحلیل تکنیکال، که جهت قیمت ها را از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیش بینی می کند.
درک تحلیل بنیادی
تمام تجزیه و تحلیل سهام سعی می کنند تعیین کنند آیا یک اوراق در بازار به درستی ارزیابی شده است. تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً از منظر کلان تا خرد به منظور شناسایی اوراق بهاداری که قیمت آنها به درستی توسط بازار انجام نشده است، انجام می شود.
تحلیلگران به طور معمول، به ترتیب، وضعیت کلی اقتصاد و سپس قدرت صنعت خاص. را قبل از تمرکز بر عملکرد فردی شرکت ، برای رسیدن به یک ارزش عادلانه بازار برای سهام مطالعه می کنند.
تحلیل بنیادی از داده های عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع دیگر از اوراق بهادار استفاده می کند. فرضا، سرمایه گذار می تواند با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد و تحلیل اساسی در مورد ارزش یک اوراق انجام دهد.
برای سهام ، تجزیه و تحلیل بنیادی از درآمد ، درآمد ، رشد آینده ، بازده سهام ،
حاشیه سود و سایر داده ها برای تعیین ارزش و پتانسیل اساسی شرکت برای رشد در آینده ناشی میشود. همه این داده ها در صورت های مالی یک شرکت موجود است.
عوامل مهم در تحلیل بنیادی
سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی
یک تحلیلگر برای ایجاد مدلی برای تعیین ارزش تخمینی قیمت سهام یک شرکت بر اساس داده های موجود در دسترس عموم ، تلاش می کند. این مقدار فقط برآوردی است که قیمت سهام شرکت در مقایسه با قیمت بازار معاملات فعلی باید ارزش داشته باشد. برخی از تحلیلگران ممکن است قیمت تخمینی خود را به عنوان ارزش ذاتی شرکت ذکر کنند.
اگر یک تحلیلگر محاسبه کند که ارزش سهام باید به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی بازار سهام باشد. ممکن است اقدام به خرید کند چرا که بر این باور است که قیمت سهم بایستی تا ارزش ذاتی آن بالا رود.اگر تحلیلگر ارزش ذاتی کمتری را نسبت به قیمت فعلی بازار محاسبه کند، سهام بیش از ارزش ارزیابی شده و توصیه فروش صادر می شود.
سرمایه گذارانی که از این توصیه ها پیروی می کنند انتظار دارند که بتوانند. سهام با توصیه های مطلوب را خریداری کنند زیرا چنین سهام هایی با افزایش زمان احتمال رشد بیشتری دارند. به همین ترتیب انتظار می رود سهام با رتبه بندی نامطلوب احتمال سقوط قیمت بیشتری داشته باشد. سهام با ارزش ذاتی پایین کاندیدهایی برای حذف از پرتفوی موجود یا اضافه شدن به عنوان موقعیت “کوتاه مدتی” است.
این روش تجزیه و تحلیل سهام در مقابل تحلیل تکنیکال در نظر گرفته شده است که جهت قیمت ها را از طریق تجزیه و تحلیل داده های بازار تاریخی مانند قیمت و حجم پیش بینی می کند.
تحلیل بنیادی کمی و کیفی
مشکلی که در تعریف کلمه بنیادی وجود دارد این است که این کلمه. می تواند هر آنچه مربوط به رفاه اقتصادی یک شرکت است را پوشش دهد. بدیهی است که آنها اعدادی مانند درآمد و سود را هم ذکر کنند. اما همچنین می توانند از سهم بازار یک شرکت گرفته تا کیفیت مدیریت آن را هم ذکر کنند.
عوامل اساسی بنیادی مختلف را می توان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی. معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. در اینجا نحوه تعریف اصطلاحات توسط یک فرهنگ لغت آمده است:
در این زمینه ، مبانی کمی، ویژگی های قابل اندازه گیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل بزرگترین منبع داده های کمی صورتهای مالی است. درآمد ، سود ، دارایی و موارد دیگر را می توان با دقت زیادی اندازه گیری کرد.
اصول کیفی کمتر ملموس است. اینها ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت ، شناسایی نام تجاری ، حق ثبت اختراع و فناوری انحصاری آن باشد.
نه تجزیه و تحلیل کیفی و نه کمی ذاتاً بر دیگری برتری ندارد. بسیاری از تحلیلگران آنها را با هم در نظر می گیرند.
چهار اصل اساسی بنیادی
چهار اصل اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در مورد یک شرکت در نظر می گیرند. همه آنها کیفی هستند تا کمی. آنها عبارتند از:
همچنین در نظر گرفتن صنعت یک شرکت مهم است:
مشتری مداری ، سهم شرکت از بازار ، رشد کل صنعت ، رقابت ، مقررات و چرخه های تجاری. فهمیدن نحوه کار صنعت، درک عمیق تری از سرمایه مالی یک شرکت به سرمایه گذار خواهد داد.
صورتهای مالی: مبانی کمی را باید در نظر گرفت
صورتهای مالی واسطه ای است که توسط آن شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا می کند. تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمی که از صورتهای مالی جمع آوری شده برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری استفاده می کنند.
سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود ، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.
ترازنامه
ترازنامه بیانگر سوابق دارایی ها ، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام یک شرکت در یک زمان خاص است. ترازنامه با این واقعیت نامگذاری می شود که ساختار مالی یک کسب و کار به روش زیر متعادل می شود:
دارایی ها منابعی را نشان می دهند که کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص صاحب یا کنترل کننده آنها است. این شامل مواردی مانند پول نقد ، موجودی ، ماشین آلات و ساختمان ها است. طرف دیگر معادله ، ارزش کل تأمین مالی شرکت را برای بدست آوردن آن دارایی نشان می دهد. تأمین مالی در نتیجه بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام انجام می شود. بدهی ها نشان دهنده بدهی است (که البته باید بازپرداخت شود) ، در حالی که حقوق صاحبان سهام نشان دهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن در تجارت مشارکت کرده اند – از جمله سود انباشته که سود حاصل در سالهای گذشته است.
صورت مالی درآمد
در حالی که ترازنامه در بررسی یک کسب و کار از رویکرد لحظه ای استفاده می کند. صورت مالی سود و زیان عملکرد یک شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه گیری می کند. از نظر فنی ، شما می توانید یک ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشته باشید. اما فقط گزارش شرکت های سهامی و سالانه را مشاهده خواهید کرد.
در صورت سود و زیان اطلاعاتی در مورد درآمد، هزینه ها و سود حاصل از فعالیت های تجاری آن دوره ارائه شده است.
گزارش گردش پول نقد
صورت جریان های نقدی بیانگر سوابق ورودی و خروجی نقدی یک کسب و کار در طی یک دوره زمانی است. به طور معمول ، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:
صورت های مالی جریان وجوه نقد از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا برای یک تجارت بسیار دشوار است که بتواند وضعیت وجه نقد خود را دستکاری کند. حسابداران پرخاشگر می توانند کارهای زیادی را برای دستکاری سود انجام دهند ، اما جعل پول نقد در بانک سخت است. به همین دلیل، برخی از سرمایه گذاران از صورت جریان وجه نقد به عنوان معیار محافظه کارانه تری برای عملکرد شرکت استفاده می کنند.
مبانی کلی تحلیل بنیادی
این روش تحلیلی پاسخگوی چه نیازهایی است؟
با استفاده از تحیلیل تحلیل می توان به سوالات زیر پاسخ داد:
آیا درآمد شرکت در حال رشد است؟
آیا شرکت سود ده است؟
آیا مدیریت شرکت مورد نظر صورت های مالی را دستکاری کرده است؟
آیا شرکت این قدرت را دارد که در آینده بر رقبای خود چیره شود؟
آیا شرکت قادر به پرداخت بدهی های خود هست؟
مهم ترین عوامل کمی کیفی در تحلیل فاندامنتال
- وضعیت کلی اقتصاد و صنایع ملی
- صنایع پیشتاز و سودده کدامند؟
- درآمد اصلی عملیاتی است یا خیر؟
- سهم شرکت از بازار فروش محصولات؟
- عوامل موفقیت بلند مدت کسب و کار
- خوش نامی و کارایی تیم مدیریت
مفهوم ارزش ذاتی
یکی از مفروضات اصلی تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی از بورس اوراق بهادار اغلب ارزش شرکت را که توسط داده های عمومی در دسترس است منعکس نمی کند. فرض دوم این است که ارزش منعکس شده از داده های بنیادی شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام نزدیکتر است.
تحلیلگران اغلب از این مقدار واقعی فرضی را به عنوان ارزش ذاتی یاد می کنند. با این حال ، باید توجه داشت که این کاربرد عبارت ذاتی معنای متفاوتی در ارزیابی سهام نسبت به معنای آن در سایر زمینه ها مانند معاملات اختیارات دارد. قیمت گذاری آپشنال از محاسبه ای استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده می کند. با این حال تحلیلگران از مدل های پیچیده مختلفی برای رسیدن به ارزش ذاتی خود برای یک سهام استفاده می کنند. برای رسیدن به روش تحلیل بنیادی به زبان ساده ارزش ذاتی سهام یک فرمول واحد و به طور کلی پذیرفته شده وجود ندارد.
به عنوان مثال، بگویید که سهام یک شرکت ۲۰۰ تومان معامله می شد. پس از تحقیقات گسترده در مورد شرکت ، یک تحلیلگر تشخیص داد که ارزش آن باید ۲۴۰ تومان باشد. یک تحلیلگر دیگر تحقیقات مساوی انجام می دهد اما تعیین می کند که ارزش آن ۲۶۰ تومان باشد. بسیاری از سرمایه گذاران میانگین چنین برآورد هایی را در نظر می گیرند و تصور می کنند که ارزش ذاتی سهام ممکن است نزدیک به ۲۵۰ تومان باشد. غالباً سرمایه گذاران این برآورد ها را اطلاعات بسیار مرتبط می دانند زیرا می خواهند سهامی را خریداری کنند که با قیمت های بسیار کمتر از این ارزش های ذاتی معامله می شوند.
این امر منجر به سومین فرض عمده تحلیل بنیادی می شود:
این همان تحلیل فاندامنتال است. با تمرکز بر مشاغل خاص ، یک سرمایه گذار می تواند ارزش ذاتی یک شرکت را تخمین زده؟ فرصت های خرید با تخفیف را پیدا کند. وقتی بازار به اصول اساسی توجه کند ، این سرمایه گذاری نتیجه خواهد داد.
تحلیل تکنیکال چیست | راهنمای جامع آشنایی با تحلیل تکنیکال
امروزه با گسترش سرمایهگذاری در بورس و ارز دیجیتال عبارتهایی همچون تحلیل تکنیکال، نمودار، الگوها، اندیکاتور و این قبیل موارد بسیار شنیده میشود. به همین دلیل شاید برای هر کسی سوال پیش بیاید که تحلیل تکنیکال چیست و این عبارات به چه معنا هستند. برای درک کامل این مفاهیم ابتدا باید با تعریف تحلیل تکنیکال آشنا شوید. سپس با معرفی کامل تمامی مفاهیم مربوط به آن همه چیز را در خصوص این عبارات و کلمات مرتبط با تحلیل تکنیکال یاد بگیرید.
کلینیک سرمایه سعی دارد با پاسخ به پرسش Technical Analysis چیست؟ شروع کرده و همه چیز را درباره این عبارت به زبان ساده بیان کند. با پایان این مقاله مفهوم تمامی واژهها و عبارات پیچیدهای که در زمینه تحلیل تکنیکال شنیدهاید برای شما معنا خواهند یافت.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یکی از روشهایی است که تحلیلگران بازار سرمایه برای ارزیابی سهامها و تشخیص موقعیتهای مناسب از آن استفاده میکنند. این روش کاملاً مبتنی بر نمودارها، جدولها، روند ارزش سهام، آمار و ارقام و محاسبات ریاضی است.
تحلیل تکنیکال به این صورت است که شما با بررسی سابقه یک سهام و کشف الگوهای پیشروی آن، رفتار یک سهام را درمیآورید و مطابق آن برای خرید و فروش تصمیم میگیرید.
برای مثال سهامی را بررسی میکنید و متوجه میشوید روند این سهام به این گونه است که پس از مقداری صعود طی بازه زمانی مشخصی، به طور معمول ریزش قیمت دارد و این الگو به طور مداوم تکرار میشود. در نتیجه ابتدا صبر میکنید تا زمان ریزش فرا برسد. زمانیکه ریزش به آخرین حد خود رسید اقدام به خرید سهام میکنید و سپس در اوج و پیش از ریزش دوباره اقدام به فروش آن میکنید.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو (Charles Dow) با عنوان تئوری داو در اواخر دهه 1800 مطرح شد. پس از آن محققان بسیاری به تحقیق و بررسی نظریه داو پرداختند و به کمک نتایج این تحقیقات پایه تحلیل تکنیکال بنا نهاده شد. این پژوهشها طی سالیان سال ادامه یافتند و روزبهروز بر الگوها و سیگنالهای مطرح در تحلیل تکنیکال افزوده میشود.
بر طبق این نظریه با بررسی ارزش سهام و سابقه آن میتوانید امنیت سرمایه خود را تضمین کنید. به این ترتیب با الگو و روند صعود و نزول یک سهام آشنا خواهید شد. در نتیجه روند پیشروی سهام را پیشبینی کرده و از ضرر جلوگیری میکنید.
تحلیلگر تکنیکال کیست؟
تحلیلگر تکنیکال یا متخصص بازار به محققی میگویند که با سوابق یک سهام به بررسی و ارزیابی سرمایهگذاری بر آن میپردازند.
تحلیلگرهای تکنیکال معتقدند برای انجام معاملات نیازی به بررسی عواملی همچون وضعیت اقتصادی جامعه، شرایط سیاسی و این قبیل مسائل نیست؛ بلکه تنها بررسی نمودارها، آمار و ارقام و سابقه هر سهام کفایت میکند، زیرا تغییرات کوتاه مدت یک سهام، الگوی پیشرفت آن در آینده را مشخص میکند.
بنابراین تحلیلگر تکنیکال با روش تحلیل بنیادی به زبان ساده استفاده از سابقه ارزش یک سهام در گذشته و بررسی روند قیمتی آن طی زمان پیش میرود. او با استفاده از الگوها و تحلیل تمامی اطلاعات مربوط به جدولها و نمودارها دست به انتخاب میزند و معاملات خود را انجام میدهد.
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال چیست؟
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندمنتال در چیست؟ تحلیل تکنیکال به نوعی متضاد تحلیل فاندامنتال یا بنیادی به شمار میرود. همانطور که گفتیم تحلیل تکنیکال با استفاده از وضعیت سهام و ارزش آن، نمودارها، الگوهای روند و بررسی آمار و ارقام و دادهها صورت میگیرد. اما تحلیلگر بنیادی به بررسی سابقه مالی شرکت و عوامل تاثیرگذار بر آن میپردازد.
برای مثال اگر سهام متعلق به یک شرکت وارداتی است، تحلیلگر بنیادی با بررسی شرایط سیاسی، تحریمها، ارزش ارز و این قبیل موارد و تاثیر هریک بر شرایط مالی شرکت، تصمیمگیری میکند.
تحلیلگر فاندامنتال با تکیه بر امنیت مالی معامله میکند، اما تحلیلگر تکنیکال با تکیه بر دادهها، سابقه و ارزش سهام سرمایهگذاری میکند.
آموزش و یادگیری تحلیل تکنیکال به چه روشهایی صورت میپذیرد؟
برای آنکه بتوانید تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید راههای متعددی وجود دارد. با استفاده از یادگیری این روش به راحتی میتواند با کمترین خطر سرمایهگذاری کنید. به طور کلی سه راه برای یادگیری و کسب مهارت در تحلیل تکنیکال پیش روی شماست:
یادگیری به کمک کتاب
اگر سری به کتابخانه یا فروشگاههای کتاب بزنید، متوجه خواهید شد که کتابها و مجلههای بسیاری در زمینه آموزش سرمایهگذاری در بورس یا ارز با استفاده از تحلیل تکنیکال وجود دارد. برخی از این کتابها در چند جلد و به صورت دورههای آموزشی به چاپ میرسند. ما در مقاله بهترین کتاب تحلیل تکنیکال لیستی از 10 کتاب فارسی و انگلیسی در این زمینه را معرفی کرده ایم.
یادگیری با کمک سایت
راه بعد یادگیری با کمک وب سایتها است. سایتهایی همچون کلینیک سرمایه تحلیل تکنیکال را به طور کامل و بسیار دقیق آموزش میدهند. این آموزشها در قالب مقاله یا با استفاده از ویدیوهای آموزشی ارائه میشوند.
یادگیری با استفاده از دورههای آموزشی
آخرین راه یادگیری تحلیل تکنیکال با شرکت در دورههای آموزشی است. موسسات و وب سایتهای بسیاری در همه شهرها برای آموزش سرمایهگذاری با روش تحلیل تکنیکال وجود دارند. برخی از این دورهها به صورت حضوری و برخی به صورت مجازی هستند. همچنین گاهی این دورهها در قالب چندین DVD آموزشی عرضه میشوند.
تحلیل تکنیکال فارکس | آموزش تحلیل تکنیکال در فارکس
تحلیل تکنیکال کالبدی است که معامله گران، رفتار قیمت را در آن مطالعه می کنند. تئوری آن به این صورت است که هر شخصی می تواند با مشاهده رفتار تاریخی قیمت، وضعیت روند موجود و حرکات بالقوه قیمت را، مشخص کند.
تحلیل تکنیکال در یک جمله کوتاه، هنر خواندن و تفسیر کردن نمودارها است.
به شخصی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کند، تحلیل گر تکنیکال گفته می شود. به تریدرهایی که از روش تکنیکال استفاده می کنند نیز، تریدر تکنیکال می گویند.
دلیلی که تریدرها از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند این است که به صورت تئوری باور دارند تمام اطلاعات موجود مارکت در قیمت مشهود است. در حقیقت تحلیل تکنیکال، مطالعه قیمت ها با ابزار ساده ای همچون نمودار است.
مطالبی که قصد داریم در این مقاله آموزشی برای شما شرح دهیم به ترتیب زیر است: تحلیل تکنیکال در فارکس چیست، شباهت بازار فارکس و زندگی انسان، اساس تحلیل تکنیکال، پشت تحلیل های تکنیکال چه میگذرد، چگونه با تحلیل تکنیکال در فارکس سود کسب کنیم، مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در فارکس، ۳ اصل اساسی در تحلیل تکنیکال در فارکس، نتیجه گیری.
تحلیل تکنیکال در فارکس چیست؟
تحلیل تکنیکال مطالعه رفتار تاریخی قیمت برای تشخیص الگوها و تعیین احتمالی حرکات آینده مارکت از طریق مطالعه تکنیکال، اندیکاتورها و دیگر ابزارهای تحلیلی است. تحلیل تکنیکال در واقع یک نظم معاملاتی است.
تحلیل تکنیکال به زبان ساده، بررسی قیمت تاریخی یک دارایی در جهت تعیین قیمت آینده همان دارایی است. تحلیل تکنیکال دو چیز را برای ما مشخص می کند: 1- روند 2- خطوط حمایت و مقاومت از طریق نمودارهای قیمت در تایم فریم های متفاوت.
همانطور که می دانید مارکت در 3 جهت حرکت می کند: بالا، پایین و خنثی. قیمت ها به صورت زیگزاگ حرکت می کنند و رفتار قیمت در واقع فقط نشانگر دو حالت است: یا خنثی هستند و یا دارای روند هستند.
دلیل اهمیت تحلیل تکنیکال این است که نه فقط به شما نشان می دهد که چه وقت و کجا وارد مارکت شوید بلکه مهم تر اینکه، کی و کجا از مارکت خارج شوید.
شباهت بازار فارکس و زندگی انسان
زندگی هر یک از ما انسان ها تا بدین لحظه، دستخوش حوادث مختلفی شده است. این یک مسئله غیر قابل اجتناب است. چه کسی می تواند ادعا کند که در زندگی اش، روزهای بد را تجربه نکرده است.
انسان ها در سفر زمینی اشان از بدو تولد تا مرگ، لحظات خوب و بدی را تجربه می کنند. اگر نگاهی به نقاش بزرگ عالم؛ خداوند مهربان بیاندازیم، می بینیم که به خوبی این لحظات را برای ما ترسیم کرده است.
فصل ها شامل بهار، تابستان، پاییز و زمستان هستند. خود همین مسئله گویای فراز و نشیب زندگی ما انسانها است. ما رویش را تجربه می کنیم و سپس وارد فصل گرما می شویم. بعد از آن پاییز و در انتها سرمای زمستان را خواهیم دید.
زندگی شامل روز و شب، سیاه و سفید، گرما و سرما، تولد و مرگ و غیره می باشد. بازار فارکس نیز از این موضوع مستثنی نیست. کدام تریدر را می شناسید که همیشه معاملاتش سودده بوده باشد!
با نگاهی به نمودارهای بازار فارکس می بینیم که حتی خطوط درون آنها، بالا و پایین شدن را تجربه می کنند. گاهی هم بدون روند و خنثی هستند و یا دوران رکود را تجربه می کنند. چه شباهت شگفت انگیزی بین زندگی ما انسانها و بازار فارکس مشاهده می شود.
بازار فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است. این مارکت غیر متمرکز، با گردش مالی روزانه بالای 6.6 تریلیون دلار، فرصتی بی نظیر برای سود آوری در خدمت معامله گان گذاشته است.
ولی این بازار نیز مثل هر چیز دیگری، نیاز به آموزش و تمرین و تکرار دارد. در این بین درست مثل زندگی ما انسانها، فراز و نشیب هایی نیز وجود دارد. ولی موفق های این بازار کسانی هستند که آموزش صحیح می بینند. آنها اصول مدیریت سرمایه را می آموزند.
حد ضرر و حد سود را به اجرا می گذارند. آنها برای معاملاتشان، استراتژی دارند. آنها صبور هستند و از شکست ها یا ضررهایشان درس می گیرند.
اساس تحلیل تکنیکال
اساس تحلیل تکنیکال بر پایه نظریه داو است. این تئوری بین سالهای 1850 تا 1900 توسط چارلز داو، گسترش یافت. چارلز داو اولین ویراستار روزنامه وال استریت ژورنال و موسس کمپانی داو جونز بود. این قوانین تریدرها را راهنمایی می کند تا بر اساس اصول رفتار قیمت مثل نوع روند، فاز حرکات قیمت و تاثیرات اخبار معامله کنند.
تحلیل تکنیکال خلاصه می شود در تفسیر و خواندن الگوهای روی چارت ها. این خواندن، مربوط می شود به گذشته چارت تا پیش بینی آینده آن. معامله گران تکنیکال، حرکات گذشته و رفتار قیمت دارایی مورد نظرشان را به دقت رصد می کنند.
آنها بر این باورند که تاریخ تکرار می شود. این مسئله بدین مفهوم است که هر آنچه در گذشته این دارایی مشاهده می شود، می تواند در آینده هم تکرار شود. تکنیکالیست ها، باور دارند آینده می تواند در گذشته دیده شود.
آنها برای این منظور، ابزارهای خاصی دارند. این ابزارها شامل اندیکاتورها و الگوهای مشخصی می شود که روی نمودارها عیان می شود. بر خلاف تحلیلگران بنیادی که باور دارند داده های اقتصادی روی مارکت تاثیر می گذارد، معامله گران تکنیکال می گویند تمام آنچه ما نیاز داریم در قیمت لحاظ شده است، قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند و تاریخ تکرار می شود.
پشت تحلیل های تکنیکال چه می گذرد؟
این دو کلمه (تحلیل تکنیکال) می توانند تصاویر زیادی را در ذهن شما ایجاد کنند. نمودارهای رنگی در رایانه ها، بسیاری از خطوط افقی و شیب دار و منحنی های موجود در آن نمودارها، میله های رنگارنگ بالا و پایین و نام دارایی مورد علاقه شما که قرار است آن را ترید کنید.
اما درست پشت این چارت ها، نام یک دارایی مثل ارز، طلا، سهام و غیره وجود دارد. این نمودارها به زبان خاصی صحبت می کنند که اگر آن را ندانید، متوجه چرایی آنها نخواهید شد. نام زبان خاص این دارایی ها، تحلیل تکنیکال است.
به طور عمومی، تکنیکالیست ها بر این باورند که چارت ها خودشان صحبت می کنند. دلیل این باور هم این است که آنها می توانند آینده قیمت را بر اساس گذشته آن، پیش بینی کنند. ولی بزرگان بازار توصیه می کنند قبل از هرگونه تریدی، باید تحلیل تکنیکال را با تحلیل بنیادی ترکیب کرد.
قیمتهای مارکت در واقع در روندها دیده می شوند. بر اساس نظریه داو، سه نوع حرکت در روندها دیده می شود: حرکات ابتدایی که می توانند از یک تا چند سال به طول بیانجامند.
واکنش ثانویه که بین ده روز تا یک سال می باشد و حرکات کوچک که از چند ثانیه شروع می شود و تا چند روز طول می کشد. نکته جالبی که در پشت تحلیل های تکنیکال وجود دارد، تکرار شوندگی آنها است.
تحلیلگران بازار بر این باورند که الگوهای قیمت تمایل دارند در آینده نیز تکرار شوند. به همین دلیل است که تکنیکالیست ها، گذشته قیمت را بررسی می کنند. سپس با استفاده از ابزارهای خوبی که در پلتفرم معاملاتی شان وجود دارد، زمان ورود و خروج به یک دارایی را مشخص می کنند.
چگونه با تحلیل تکنیکال در فارکس، سود کسب کنیم؟
برای کسب سود در فارکس توسط تحلیل تکنیکال، باید گامهای متفاوتی را برداریم. خود کلمات تحلیل تکنیکال بدون استفاده و به کار گیری این گامها، کاری برای شما انجام نمی دهد.
1- گام اول تشخیص روند است. شما باید با استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل خطوط روند و میانگین های متحرک، روند اصلی دارایی مد نظرتان را مشخص کنید. مثلا یک راه ساده برای تشخیص روند، استفاده از دو میانگین متحرک است. زمانی که این دو MA یکدیگر را قطع کردند، هشداری جدی مبنی بر تغییر روند است.
2- استفاده از ابزارها و اندیکاتورهای مختلف روی نمودار مثل، خطوط حمایت و مقاومت. با نصب این خطوط ساده، ما به راحتی تشخیص می دهیم که روند قرار است به کدام جهت برود. یادتان باشد تشخیص درست روند مثل پیدا کردن آب خنک بعد از یک تشنگی طولانی مدت است.
3- یادگرفتن درباره الگوهای قیمتی یکی دیگر از روشهای کسب سود از تحلیل تکنیکال است. این الگوها، شامل الگوهای شمعی-ژاپنی و یا ادامه دار و برگشتی هستند. شما با دیدن آنها متوجه می شوید که آیا بازار قرار است به مسیر خود ادامه دهد یا از همان جا باز گردد.
4- یکی دیگر از این گامها که شما را به سودآوری بیشتر نزدیک می کند، یادگیری تئوری های موجود در تحلیل تکنیکال است. یکی از این تئوری ها، موج های الیوت است.
5- ابزارهای موثر بعدی، استفاده از نوسان گرها و اندیکاتورهای مختلف است. به عنوان مثال: RSI، MA، Bollinger Bands، Stochastics و غیره است. و در انتها فاکتورهای بسیار حیاتی مثل: مدیریت ریسک، استفاده از دستورات حد ضرر و حد سود، داشتن یک سیستم معاملاتی بر پایه استراژی مناسب با روحیه و شخصیت تان و غیره.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در فارکس
روش تحلیل تکنیکال، مثل هر چیز دیگر محاسن و معایبی دارد. تحلیل تکنیکال نیز 100 درصد درست نیست. خیلی مهم است که محاسن و معایب آن را بدانیم.
محاسن تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال تصویر واضحی از دارایی مورد نظر را به ما نشان روش تحلیل بنیادی به زبان ساده می دهد. دلیل این مسئله این است که تحلیل تکنیکال، روی حرکات قیمت از گذشته تا به حال، متمرکز است. عینی است به این معنی که داده ها را روی چارت می بینیم.
تحت تاثیر احساسات بازار است. قیمت ها در بازار فارکس به علت اینکه تحت تاثیر احساسات انسان ها می باشند، خودشان را روی چارت نشان می دهند. دارای الگو هستند. به دلیل اینکه در تحلیل تکنیکال ما با یک سری الگو سروکار داریم، کار را برای ما ساده تر کرده اند.
این الگوها ساده هستند. برای اینکه بازار را تحلیل کنید، نیازی نیست که ریاضیات، فیزیک و هندسه خوانده باشید. انعطاف پذیر هستند. تحلیل تکنیکال بر روی هر داده ای و در هر بازه زمانی، کار می کند.
معایب تحلیل تکنیکال
اولین عیب آنها این است که در روندهای طولانی ماندگار نیستند. دلیل این مسئله این است که ما وقایع سیاسی، تصمیمات بانکهای مرکزی، بحران های اقتصادی و غیره را نمی توانیم پیش بینی کنیم.
عدم قطعیت در سیگنالهایی که می دهند. معمولا در تحلیل تکنیکال، سیگنالها دارای تاخیر هستند. آنها گاها تغییر روندها را دیر به ما نشان می دهند. تحلیل تکنیکال فقط روند عمومی قیمتها را برای یک دوره مشخص در آینده، پیش بینی می کند.
عیب دیگر آنها زیاد بودن اندیکاتورها است. بعضی تریدرها نسبت به حجم زیاد اندیکاتورها، شکایت می کنند. یکی دیگر از معایب آنها، نادیده گرفتن تحلیل بنیادی است. در آخر، مهم نیست که مهارت تحلیل گر تکنیکال چه اندازه است، چرا که تحلیل تکنیکال یک کار ذهنی است و کسی که تصمیم نهایی را می گیرد نیز، یک انسان است.
اگر شما کنترل روان و ذهن خود را نداشته باشید، مدیریت سرمایه را رعایت نکنید و درباره مهارت های سرمایه گذاری چیزی ندانید، و فقط بر تحلیل تکنیکال تکیه کنید، مثل این می ماند که فقط با یک بال پرواز می کنید.
۳ اصل اساسی در تحلیل تکنیکال در فارکس
همانطور که پیشتر هم گفته شد، تحلیل تکنیکال سه اصل اساسی دارد: 1- همه چیز در قیمت لحاظ شده است 2- قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند 3- تاریخ تکرار می شود.
هر آنچه شما نیاز داشته باشید، در قیمت مارکت لحاظ شده است. در واقع به گفته برخی تحلیلگران این اصل، پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. منظور این گفته این است که تمام فاکتورهای دیگر مثل: مسائل سیاسی، بنیادی و یا ژئوپلیتیکی در قیمتی که شما روی چارت می بینید، وجود دارد.
همیشه در مارکت ما شاهد نبرد بین عرضه و تقاضا هستیم. اگر تقاضا زیاد شود، قیمت بالا می رود و بالعکس. هر اتفاقی که برای عرضه و تقاضا بیافتد، روی نمودار خودش را نشان می دهد.
یادتان باشد به عنوان یک تحلیلگر تکنیکال، مادامی که بر این باور باشید که همه چیز خودش را در قیمت نمایان می کند، موفق خواهید بود. اصل دوم نیز، نکته بسیار ضروری و حائز اهمیتی دارد.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند. یادتان باشد که دلیل ترسیم چارت های قیمتی، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت روند است. اصل آخر، تاریخ تکرار می شود. اگر به نمودارهای گذشته یک دارایی نگاهی بیاندازید، متوجه تاثیر عوامل آن ایام روی نمودار می شوید. این موضوع بیانگر روانشناسی بازار است.
اصل سوم تحلیل تکنیکال در واقع می خواهد به ما نشان دهد که همانگونه که الگوها در گذشته به خوبی عمل کرده اند، در آینده نیز به همان خوبی واکنش نشان خواهند داد. در واقع پایه و اساس این فرضیه، اصول روانشناسی است.
نتیجه گیری
یادتان باشد تحلیل تکنیکال یکی از روش های بسیار قدرتمند موجود در بازار فارکس برای پیش بینی حرکات قیمت است. در واقع خیلی ها معتقدند بهتر است به جای کلمه پیش بینی، بگوییم احتمالات آینده بازار را به ما نشان می دهد.
تحلیل تکنیکال حرف آخر را نمی زند و بهتر است برای به دست آوردن نتایج بهتر، از ترکیب تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و احساسات بازار استفاده شود. بسیاری از حرفه ای بازار، این سه روش تحلیل را مثل یک سه پایه می دانند.
مهم ترین تفاوت های تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی و فاندامنتال
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به زبان ساده
هرکسی که قصد دارد پول خود را در بازارهای سهام سرمایه گذاری کند باید با مفهوم تحلیل بازار آشنا شود. چنانچه فرد با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شود بهتر می تواند موقعیت مالی خود در بازار را ارزیابی کند. این دو تحلیل با یکدیگر تفاوت هایی دارند که در این مقاله به آنها می پردازیم. چنانچه قصد سرمایه گذاری در بازارهای سهام را دارید ابتدا باید با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شده و تفاوت های آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis به شیوه پیشبینی قیمت یک دارایی مبتنی بر گذشته قیمت و حجم معاملات آن در بازار بر طبق علم نمودارخوانی می گویند. در این شیوه فرآیندهای تحلیل مبتنی بر نمودارهای مختلف در خصوص یک دارایی صورت میپذیرد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis به شیوه ای برای پیدا کردن ارزش واقعی یک دارایی گفته میشود. در این روش از همه ی ابزارهایی که برای رسیدن به این هدف وجود دارد، استفاده می گردد. بررسی وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه و نیز اقتصاد خرد در این شیوه مورد تحلیل قرار می گیرد.
بررسی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و فاندامنتال
این دو تحلیل، سیستم های کاملا متفاوتی هستند، اما این دو را می توان تکمیل کرد. در هر صورت، این دو تحلیل نقطه حمایتی هستند که شما در حال حاضر برای باز یا بسته شدن موقعیت ها در بازار سهام دارید. جای تعجب نیست که آنها از این به بعد امنیت بیشتری را در عملیات به شما می دهند. همانطور که ممکن است در سرمایه گذاری خود تجربه کرده باشید، یک پروفایل کاربر وجود دارد که تجزیه و تحلیل فنی را بر مبانی ترجیح می دهد و بالعکس. شما یک یا چند سیستم تجزیه و تحلیل را بر اساس اولویت های خود انتخاب می کنید. در اصل، تجزیه و تحلیل نه از دیگری بهتر و نه بدتر است. از این نظر، بسیار مهم است که شما انتظارات خود را برای انتخاب مناسب ترین و درست ترین تحلیل انتخاب کرده باشید.
جامع ترین آموزش تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال
نقد و بررسی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال لزوما اولین و مهمترین سیستم تجزیه و تحلیل نیست، بلکه یک تحلیل فنی است. تجزیه و تحلیل فنی اساساً شامل تعیین وضعیت واقعی سهام یا سایر دارایی های مالی است.
جای تعجب نیست که مطالعه عملکرد بازار عمدتا از طریق استفاده از نمودارها برای پیش بینی رفتار آن در جلسات معاملاتی بعدی انجام می شود. در نتیجه این ویژگی مهم، شکی نیست که تحلیل تکنیکال بهترین سیستم برای اطلاع از میزان ورود و خروج در هر بازار مالی است. تجزیه و تحلیل تکنیکال در درجه اول برای معاملات کوتاه مدت استفاده می شود و برای تعدیل قیمت ضروری است. در معاملات خرید و فروش شما چاره ای ندارید جز اینکه آنها را با نمودار و تحلیل تکنیکال تجسم کنید. جایی که تنوع گسترده ای از ارقام، سطوح و مناطق نشان داده شده است تا به شما کمک کند بهتر بفهمید که در مورد سهام چه می گذرد. به ویژه در معاملاتی که مدت زمان کوتاه تری را هدف قرار می دهند.
تحلیل تکنیکال در خرید کمک می کند
بدون شک، آموزش تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی یک پشتیبانی برجسته برای انجام سفارشات خرید شماست. سطح قیمت جایی است که باید وارد بازارهای مالی شوید ؛ زیرا در میان دلایل دیگر به شما کمک می کند تا از قابلیت اطمینان بالایی برخوردار باشید.
شما تضمین بیشتری برای دستیابی به این اهداف دارید، به ویژه اگر آن را با سایر سیستم های تجزیه و تحلیل بسیار پیچیده تر مقایسه کنید. تا جایی که می توانید یوروهای زیادی را در هر یک از معاملات انجام شده تحت این سیستم اساسی ذخیره کنید. با این حال، شما همچنین باید بدانید که این یک برنامه کاملاً بی خطا نیست. نه چندان کم.
بررسی بهترین ارزش های لحظه ای با تحلیل تکنیکال
البته، شما چاره ای جز داشتن دانش در این تکنیک تجزیه و تحلیل نخواهید داشت. همانطور که ممکن است از ابتدا حدس بزنید، این فراتر از ملاحظات اساسی دیگر است. در هر صورت، دانش به دست آمده از تجزیه و تحلیل فنی شما را آماده تر می کند تا بتوانید خود را ارتقا دهید. تحلیل تکنیکال به شما می گوید که بهترین ارزش های لحظه ای چیست و بنابراین باید موضعی در مورد آنها داشته باشید. یا برعکس، زمان ایده آل برای بازپس گیری موقعیت ها را ترسیم می کند. این تحلیل همچنین می گوید که آیا به عنوان مثال اوراق بهادار بیش از حد خریداری شده است؟
بررسی روند سهام
اگر تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی مشخص شود، به قدرت پیش بینی بالا متکی خواهید شد. یعنی این تحلیل نشان می دهد که روند واقعی یک شاخص سهام، صنعت یا سهام چیست. اگر در حال افزایش یا سقوط باشد، اطلاعات مهمی را در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید تصمیمات خود را در بازارهای سهام بگیرید.
به یک معنا، در نظر گرفتن این رویکرد برای سرمایه گذاری منطقی است. از این نظر، اگر عملیات در کوتاه ترین زمان نگهداری انجام شود، با مزیت خاصی بازی خواهید کرد.
تحلیل تکنیکال؛ ضمانت موفقیت بیشتر
تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک پشتیبان بسیار منطقی برای شماست تا بتوانید تصمیمات خود را با ضمانت های موفقیت بیشتر تحقق بخشید. هزاران سرمایه گذار کوچک و متوسط را در نظر بگیرید که این سیستم را برای ساختار و مدیریت سرمایه گذاری های خود انتخاب کرده اند. به یک معنا، این برنامه ای برای شماست که پول را با ترسیم یک نمودار به بازار سهام واریز کنید.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال
تجزیه و تحلیل بسیار متفاوت دیگر، تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال بوده ؛ زیرا در این مورد خاص، ساختار تجاری شرکت ذکر شده است که مورد توجه قرار می گیرد. از آنجا که تجزیه و تحلیل بنیادی اساساً قبل از هر چیز یک روش بسیار خاص برای تجزیه و تحلیل بازار سهام است ؛ تعیین ارزش واقعی امنیت یا اقدام، ارزش بنیادی نامیده می شود.
تحلیل بنیادی و فاندامنتال، بدهی، ارزش دفتری یا بسیاری دیگر از اطلاعات مربوطه وضعیت شرکت در بازارهای سهام را نشان می دهد. این روش تحلیل بسیار پیچیده تری است.
در هر صورت، باید به خاطر داشته باشید که سیستم تجزیه و تحلیل بنیادی نیاز به دانش بسیار بیشتری نسبت به سیستم فنی دارد. همه سرمایه گذاران در موقعیت کاملی برای تفسیر داده های این تجزیه و تحلیل جامع نیستند.
خطرات تحلیل بنیادی
بر خلاف تجزیه و تحلیل فنی، تحلیل بنیادی و فاندامنتال برای معاملاتی که هیچ سررسیدی ندارند مفیدتر است. مکانی که در آن می توانید سرمایه گذاری های خود را در شرایط دلخواه در هر زمان نگه دارید. از این منظر، نمی توانید با گفتن اینکه تجزیه و تحلیل بنیادی بسیار کامل تر از تحلیل تکنیکال است، اشتباه کنید. پیچیده ترین موضوع این است که می توانید آن را به درستی تفسیر کنید. یکی از بزرگترین مشکلاتی که استفاده از تحلیل بنیادی به همراه دارد این است که می توانید اشتباه کنید. بنابراین ممکن است برخی از معاملات را در بازار سهام انجام دهید که می تواند برای منافع شخصی یا حرفه ای شما بسیار مضر باشد. این یکی از بزرگترین خطرات است که می توانید با پیاده سازی این سیستم بسیار خاص داشته باشید.
آگاهی از میزان سهام شرکت
تحلیل بنیادی و فاندامنتال در نهایت یک روش است که سعی می کند ارزش واقعی یک اوراق بهادار را محاسبه کند. از طریق تجزیه و تحلیل ترازنامه و با ارزش بازار مقایسه می شود. به این ترتیب، شما در بهترین شرایط هستید تا دریابید که قیمت برخی از سهام ارزان یا گران است. زیرا به لطف تحلیل بنیادی، واسطه های مالی اطلاعاتی را ارائه می دهند که به اندازه قیمت هدف سهام مهم است و هر از گاهی به روز می شود. در هر صورت، این اطلاعاتی است که به شما کمک می کند میزان سهام شرکت را بدانید.
استفاده از هر دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
همانطور که می بینید، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی روش های متفاوتی هستند که بسته به نمایه ای که ارائه می دهید، قابل استفاده اند. اما در مورد دانش، شما باید هر دو روش تحلیل را تفسیر کنید. به طور شگفت انگیزی، این چیزی است که احتمال دارد روش تحلیل بنیادی به زبان ساده برای سرمایه گذاران کوچک و متوسط متفاوت باشد. زیرا عجیب نیست که برخی از کاربران یک روش را بر سایر روش ها ترجیح می دهند. سرانجام، چیزی که شما باید در نظر بگیرید این است که چگونه هر دو تحلیل باعث صرفه جویی پس انداز با ضمانت های موفقیت بیشتر شما می شوند. این یکی از اهداف اصلی سرمایه گذاری در بازار سهام، فراتر از ملاحظات دیگر در تفسیر بازارهای سهام است.
تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایه گذاران برای تصمیم گیری در مورد معاملات سهام از تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیک های تجزیه و تحلیل تکنیکال (یا اغلب هر دو) استفاده می کنند. تجزیه و تحلیل بنیادی سعی می کند ارزش ذاتی سهام را با استفاده از داده هایی مانند درآمد، هزینه، چشم انداز رشد و … محاسبه کند. با این حال، تفاوت بین تحلیل بنیادی و فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را می توان به دلایل زیر به وضوح ترسیم کرد؛
تجزیه و تحلیل بنیادی یک روش بررسی امنیت برای تعیین ارزش ذاتی آن برای فرصت های سرمایه گذاری بلند مدت است. تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است برای ارزیابی و پیش بینی قیمت وثیقه های آینده بر اساس عملکرد قیمت و حجم معاملات. این روش تعیین می کند که سهام در آینده چه خواهد کرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال از زمان های طولانی تری برای تجزیه و تحلیل سهام در مقایسه با تجزیه و تحلیل بنیادی استفاده می کند. بنابراین، تجزیه و تحلیل بنیادی توسط سرمایه گذاران انجام می شود که می خواهند در سهامی سرمایه گذاری کنند که ارزش آنها در چند سال افزایش می یابد. برعکس، تحلیل تکنیکال زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تجزیه و تحلیل تجاری فقط کوتاه مدت باشد.
تفاوت زمانی بین این دو تحلیل نه تنها در رویکرد آنها بلکه در هدف آنها نیز تجربه می شود. همانطور که اکثر معامله گران از تجزیه و تحلیل بنیادی برای خرید یا نگهداری سهام شرکت استفاده می کنند، معامله گران دیگر برای دستیابی به سود کوتاه مدت به تجزیه و تحلیل تکنیکال تکیه می نمایند.
هدف تجزیه و تحلیل بنیادی تعیین ارزش واقعی یک سهام است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال برای تعیین زمان ورود یا خروج از بازار استفاده می شود.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، تصمیم گیری بر اساس اطلاعات موجود و ارزیابی آماری است. برعکس، تصمیم گیری در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس روند بازار و قیمت سهم است.
تجزیه و تحلیل بنیادی داده های تاریخی و جاری را در نظر می گیرد ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط داده های تاریخی را در نظر می گیرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس صورتهای مالی است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس جداول حاوی تغییرات قیمت صورت می گیرد.
در تحلیل بنیادی، حقوق صاحبان سهام، صورت سود و زیان، ترازنامه، صورت جریان وجوه نقد، حاشیه سود، بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت قیمت به درآمد و غیره با تجزیه و تحلیل قابل تشخیص است. همچنین الگوی تداوم و الگوی معکوس، حرکت قیمت، شاخص فنی، مقاومت و پشتیبانی، تجزیه و تحلیل روندهای آینده قیمت در نقطه مورد نظر بررسی می شوند.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، قیمت آتی اوراق بهادار، عملکرد گذشته و حال و سودآوری شرکت تصمیم گیری می شود. در مقابل، قیمت های آینده در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس نمودارها و شاخص هاست.
تجزیه و تحلیل بنیادی توسط معامله گران موقعیت بلندمدت انجام می شود، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال توسط معامله گران نوسان و معامله گران روزانه کوتاه مدت انجام می شود.
سخن آخر
به طور کلی در یک جمع بندی می توان گفت که در تجزیه و تحلیل بنیادی، سهام زمانی خریداری می شود که قیمت بازار سهام کمتر از ارزش واقعی سهام باشد. در مقابل، در تجزیه و تحلیل تکنیکال، معامله گران وقتی سهام را خریداری می کنند که انتظار دارند با قیمت نسبتاً بالاتری به فروش برسد. رسا بورس با ارائه بهترین آموزش های ارز دیجیتال، فارکس روش تحلیل بنیادی به زبان ساده روش تحلیل بنیادی به زبان ساده و… در خدمت شما عزیزان می باشد.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال، بررسی نیروهای اساسی و مهم تاثیرگذار بر اقتصاد، صنعت و سازمان ها است. مانند دیگر انواع تحلیل ها، این نوع تحلیل نیز به دنبال پیش بینی و.
تحلیل فاندامنتال را اگر بخواهیم به زبان ساده توضیح دهیم باید بگوییم این نوع تحلیل به بررسی بسترها و شرایط حاکم بر شرایط اقتصادی می پردازد که یک شرکت در آن بستر مشغول به فعالیت است. مثلا برای بررسی یک شرکت تولید کننده شکر اگر بخواهیم از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم. باید میزان صادرات و واردات شکر، میزان تولید داخلی، شرایط تولید مواد اولیه، میزان استقبال عموم مردم در آینده و مسائلی از این دست را مد نظر قرار داد. با بررسی این فاکتور ها و عوامل به صورت کلی می توان آینده ی یک شرکت را متصور شد. حال با این پیش زمینه، اجازه دهید این نوع تحلیل را به صورت جامع بررسی کنیم.
آنچه در این مطلب می خوانیم ☜
معرفی تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال، بررسی نیروهای اساسی و مهم تاثیرگذار بر اقتصاد، صنعت و سازمان ها است. مانند دیگر انواع تحلیل ها، این نوع تحلیل نیز به دنبال پیش بینی و سود بردن از تحرکات قیمت است. تحلیل فاندامنتال در سطح سازمانی به بررسی اطلاعات مالی، مدیریت، جنبه های کسب و کار و رقابت در بازار می پردازد و در سطح صنعت، نیروهای عرضه و تقاضا را بررسی می کند.
در سطح اقتصاد ملی تحلیل فاندامنتال، بر روی اطلاعات اقتصادی برای ارزیابی وضعیت اقتصاد در حال و آینده تمرکز می کند. این تحلیل، اطلاعات مربوط به سه سطح گفته شده را ترکیب کرده و ارزش سهام و دارایی ها در آینده را پیش بینی می کند. تحلیلگران فاندامنتال عقیده ندارند که قیمت همه چیز را منعکس می کند. در نتیجه به توصیه های مدلسازی گام تصادفی اهمیتی نمی دهند. مدل سازی گام تصادفی یا ولگشت، رفتار یک مسیر تشکیل شده از گام های تصادفی را با استفاده از ریاضیات مطالعه می کند.
ویدئوی معرفی تحلیل فاندامنتال در دنیای رمز ارز ها
تحلیل فاندامنتال چگونه انجام می شود؟
اگرچه روش دقیق و مشخصی برای تحلیل فاندامنتال وجود ندارد، ولی ما یک مسیر کلی برای آشنایی بیشتر با این نوع تحلیل ارائه می دهیم. این مسیر شامل یک رویکرد بالا به پایین است که از بررسی اقتصاد کلان شروع می شود سپس به بررسی گروه های صنعتی می پردازد و در نهایت به یک گروه مشخص و محدودی از سازمان ها می رسد. در این نوع تحلیل، گروه های صنعتی باید با یکدیگر مقایسه شوند و سازمان ها نیز با هم گروهی هایشان. برای مثال بیت کوین با اتریوم مقایسه می شود نه با نفت یا مخابرات.
بررسی اقتصاد
در رویکرد بالا به پایین در درجه ی نخست باید به بررسی اقتصاد به صورت کلی پرداخته شود. اقتصاد کل شبیه یک جزر و مد است و صنعت ها و شرکت ها همانند قایق. زمانی که اقتصاد گسترش می یابد، بیشتر گروه های صنعتی و سازمان ها از آن نفع می برند و زمانی که اقتصاد سقوط می کند یا دچار بحران می شود، بیشتر صنایع و کسب و کارها متحمل رنج می شوند. بسیاری از اقتصاد دانان وضعیت اقتصاد را مرتبط با نرخ بهره می دانند. در حقیقت نرخ بهره یک شاخص پیشرو برای بازار است. نرخ بهره یعنی درصد پاداش پرداختی برای پول بعد از یک تاریخ معین. در اقتصاد های توسعه یافته کاهش نرخ بهره به منظور محافظت از رشد اقتصادی انجام می شود. پس بررسی نرخ بهره می تواند در تحلیل و تفسیر وضعیت اقتصادی به صورت کلان بسیار موثر باشد.
بررسی صنعت
حال زمانی که وضعیت اقتصاد مشخص شد نوبت تحلیل صنایع گوناگون می رسد. منظور این است که صنایعی باید در نظر گرفته شوند که بیشتر از رشد یا انقباض اقتصادی تاثیر مثبت بپذیرند و سود بیشتری را عاید سرمایه گذار کنند. به عنوان مثال در اقتصاد در حال پیشرفت، صنایع مربوط به تکنولوژی یا بیوتکنولوژی ممکن است بیشتر از بقیه رشد کنند در صورتیکه در اقتصاد رو به زوال، قیمت سهام شرکت های حوزه ی صنایع مربوط به مواد خام یا انرژی ممکن است افزایش یابد.
بررسی سازمان
پس از تشخیص صنعت مورد نظر، باید تحلیل را به بررسی سازمان ها محدود کرد. برای کوچکتر کردن لیست سازمان ها، تحلیلگران معمولا به سراغ رهبران یا نوآوران بازار می روند. برای تشخیص سازمان پیشرو در آینده، بایستی دانست که رهبر کنونی کیست، تعادل قدرت در چه شرایطی به هم خواهد خورد، محدودیت های ورود به بازار چیست و … . موفقیت آتی بستگی به این دارد که حاشیه ی سود، سهم بازار، میزان نوآوری و تکنولوژی مورد استفاده به چه صورت است.
ویدئوی بررسی ابزار های تحلیل فاندامنتال
مزایای تحلیل فاندامنتال
از طریق این تحلیل می توان روند بازار در طولانی مدت را پیش بینی کرد. قدرت شناسایی و پیش بینی روند اقتصاد، جمعیت، تکنولوژی و مصرف در بلند مدت می تواند برای سرمایه گذاران صبوری که صنعت و سازمان درست را تشخیص داده اند، سود آور باشد.
به نظر می رسد بتوان از تحلیل فاندامنتال برای تشخیص سازمان هایی که ارزش خوبی نشان می دهند بهره برد. با استفاده از این تحلیل امکان یافتن سازمان ها یا بازارهای با ارزش و قدرتمند میسر می گردد.
با بکارگیری این نوع تحلیل می توان به درک درستی از کسب و کار رسید. درست است که این روش از تحلیل و تحقیق، زحمت و دردسر فراوان همراه خود دارد ولی با تمرین و ممارست می توان به محرک های اصلی سود و درآمد پشت یک بازار دست یافت. علاوه بر شناخت صنایع و کسب روش تحلیل بنیادی به زبان ساده و کارها، درک محرک های کلیدی ارزش و شناسایی سازمان ها و بازارها با پتانسیل بالا نیز مقدور می شود.
در نهایت اینکه تحلیلگران فاندامنتال قادر هستند دسته بندی مناسبی از سازمان ها و بازارها برای خود ایجاد کنند. به عنوان مثال خرده فروشان اینترنت در حقیقت شرکت اینترنتی نیستند بلکه خرده فروش عادی هستند. شناخت و دسته بندی مناسب سازمان ها و بازارها در ارزیابی و ارزش گذاری بسیار تاثیرگذار است.
نقاط ضعف
تحلیل فاندامنتال ممکن است بینش بسیار خوبی از بازار بدهد ولی می تواند بسیار بسیار زمان بر نیز باشد. مدل های زمان بر این نوع تحلیل، ممکن است به گونه ای ارزش گذاری انجام دهند که با قیمت کنونی مغایرت داشته باشد. زمانی که این اتفاق می افتد، تحلیلگر ادعا می کند که همه چیز غلط است و بازار خلاف جهت پیش می رود. در این مورد، زیر سوال بردن همه چیز ممکن است زیاده روی باشد.
محدودیت تکنیک های ارزش گذاری
تکنیک های ارزش گذاری وابستگی زیادی به نوع صنعت و بازار مورد مطالعه دارد. به همین خاطر بررسی صنایع مختلف نیازمند تکنیک های متفاوت نیز هست. از این جهت میزان و امکان مطالعه و بررسی بسیار محدود شده و در عین حال زمان بیشتری می طلبد. به عنوان مثال، مدل مبتنی بر اشتراک برای تحلیل شرکت های ارائه دهنده ی خدمات اینترنت بسیار مناسب است ولی در صنعت پتروشیمی کاربردی ندارد. بدین معنی که اگر میزان اشتراک دهی و ثبت نام در یک شرکت ارائه دهنده ی خدمات اینترنت افزایش یابد نشان از موفقیت و رشد این شرکت است ولی در شرکت فعال در حوزه پتروشیمی اساسا اشتراک دهی و ثبت نام وجود ندارد.
زمانی که ارزش گذاری بازار چیزی بیشتر از حالت معمول آن را نشان می دهد. فشار زیادی برای تطبیق این رشد و نظریات فراوانی برای توجیه این مساله به وجود می آید. ممکن است ارزش گذاری یک دارایی اساسا اشتباه باشد. در این صورت شاید حق با ضرب المثل وال استریتی باشد که می گوید: ارزش یک دارایی همان مقداری است که یک نفر حاضر است برای آن پول بپردازد. معنی این ضرب المثل این است که اساسا ارزش گذاری امری بی معنا و غیر کاربردی است. همین که قیمت در یک بازار شروع به نوسان می کند فرضیات زیاد و بعضا متناقضی ظهور می کنند. به کدام باید باور داشت؟ به قیمت بازار یا نظریات تحلیل گر؟
نتیجه گیری
تحلیل فاندامنتال می تواند ارزشمند باشد ولی باید با احتیاط زیادی صورت گیرد. در نظر داشته باشید که همه افراد ممکن است به نوعی تمایلات و دید کلی خود را داشته باشند. تحلیلگران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این مساله هیچ مشکلی ندارد و ارزیابی تحلیل گر می تواند ارزشمند باشد. بیانات شرکت ها و اخبار اقتصادی می تواند بسیار کمک کننده باشد. ولی باید با درصد مناسبی از شکاکیت خوانده شود تا درست از غلط مجزا گردد. در حقیقت تحلیل گران باید خوانندگان حرفه ای باشند تا بتوانند اطلاعات مفید را استخراج کنند و از هجویات و آمار اشتباه چشم پوشی نمایند.