فارکس چیست

تحلیل فاندامنتال

تحلیل فاندامنتال چیست؟

یکی از مهارت‌هایی که هر معامله‌گر برای فعالیت در بازارهای مالی باید یاد بگیرید، تحلیل فاندامنتال است. در ادامه با ما همراه باشید تا درباره تحلیل فاندامنتال، کاربرد آن و تفاوتش با تحلیل تکنیکال بیشتر بدانید.

تعریف تحلیل فاندامنتال و کاربردهای آن

واژه فاندامنتال در اینجا به معنی بنیادین است و تحلیل فاندامنتال همان‌طور که از اسمش پیداست یعنی بررسی عواملی که به طور بنیادی بر قیمت آنچه که شما خرید و فروش یا به اصطلاح‌ترید می‌کنید، اثر می‌گذارند.

در حقیقت بسیاری از عوامل سیاسی و اقتصادی، مسائلی هستند که انتظارات معامله‌گران بازار را تغییر می‌دهند که این امر موجب عدم تعادل بین عرضه و تقاضا و در نتیجه تغییر قیمت‌ها می‌شود. به عبارتی عرضه و تقاضا مهم‌ترین عناصر یک تحلیل فاندامنتال هستند.

معامله‌گران از روش تحلیل فاندامنتال برای اهداف مختلفی در بازارهای مالی استفاده می‌کنند. از جمله:

  • برآورد عملکرد تجاری شرکت‌ها
  • تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت
  • ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری

تحلیل فاندامنتال چه مزایایی دارد؟

ازجمله مزایای تحلیل بنیادی می‌توان به این مورد اشاره کرد که این تحلیل‌ها به منظور سرمایه گذاری بلند مدت بر روندهای بسیار بلند مدت به خوبی عمل می‌کند. برخی سرمایه گذاران که صنایع و شرکتهای مناسبی را انتخاب می‌کنند می‌توانند با تشخیص و پیش بینی روندهای بلند مدت مصرفی اقتصادی، با استفاده از تحلیل بنیادی سود بدست آورند.

تحلیل بنیادی مناسب همچنین می‌تواند به تشخیص درست شرکتهای نشانگر ارزش خود کمک کند. از دیگر مزایای تحلیل تجاری، افزایش فهم جامعه درمورد تجارت است. در این تحلیل، سرمایه گذار پس از تحلیل و تحقیق با عوامل کلیدی سودرسان و درآمدزا که در یک شرکت مخفی است آشنا می‌شود.

تمام روش‌هایی که در تحلیل بنیادی استفاده می‌شود براساس داده‌های مالی صورت می‌گیرد، به همین دلیل تعصب شخص در آن دخیل نیست.

ارزش دارایی به صورت سیستماتیک محاسبه می‌شود و ارزش بطور دقیق مشخص می‌شود و درنتیجه، برای خرید یا فروش، تصمیمات دقیق‌تری ارائه می‌شود. حسابداری دقیق و تحلیل صورتهای مالی کمک می‌کند اندازه گیری همه چیز در تحلیل بنیادی بهتر انجام شود.

تحلیل فاندامنتال چیست

تحلیل فاندامنتال چه معایبی دارد؟

در تحلیل بنیادی می‌توانید خطای بازار را بشناسید و سهامی را شناسایی کنید که پایین‌تر از ارزش ذاتی درحال معامله است اما یکی از معایب این تحلیل این است که هیچ شاخصی در آن وجود ندارد. به عبارتی در تحلیل بنیادی هیچ شاخصی وجود ندارد که به کمک آن بتوان زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را تشخیص داد.

عیب دیگر تحلیل بنیادی این است که نیازمند تحقیق و مطالعه بسیاری است و انجام این تحلیل زمان بر است. همچنین انجام تحلیل بنیادی در برخی تحلیل‌ها مانند صنعت و ارزش گذاری صنعت می‌تواند پیچیده باشد و نیازمند صرف کار و زمان زیادی است.

علاوه بر موارد فوق، عواملی ممکن است در این تحلیل مشکلاتی را سبب شود. عواملی مانند تغییرات سیاسی، رکودهای غیرمنتظره اقتصادی یا تغییر قانون گذاری می‌تواند باعث ایجاد مشکل در تحلیل بنیادی شود.

روش کار تحلیل فاندامنتال

معامله‌گران به کمک روش تحلیل فاندامنتال در تلاش هستند تا عوامل عدم تعادل قیمت‌ها را در معاملات برای رسیدن قیمت به نقطه تعادل (و متعاقباً کسب سود) بشناسند.

در این روش معامله‌گر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیش‌بینی بازار می‌پردازد. استراتژی همان روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. به بیان ساده‌تر تحلیل‌گران فاندامنتال می‌گویند تمام تغییرات در قیمت‌ها حتماً یک علت اقتصادی بنیادی دارد.

به عبارتی دیگر تحلیل‌گرهای فاندامنتال به دنبال چراها و علت‌ها هستند و برای این کار مجموعه‌ای از اطلاعات را برای تحلیل و بررسی بازار گردآوری می‌کنند.

اما سختی کار در روش تحلیل فاندامنتال در این است که بازارهای ارز، کالاها و سهام شرکت‌ها موضوعات معاملاتی کاملاً متفاوتی دارند که نمی‌توان عوامل بنیادی یا‌ همان فاندامنتال مؤثر بر قیمت آنها را به سادگی و با یک روش بررسی نمود. مثلاً فلزات قیمتی و به خصوص طلا دارای ماهیتی دوگانه هستند که به سادگی امکان بررسی و یا پیش‌بینی آن وجود ندارد.

برای درک بهتر موضوع بیایید این مثال را بررسی کنیم که یک تحلیل‌گر فاندامنتال وضعیت بازار طلا و آهن را چگونه می‌بینید؟

بخوانید: پنج مهارت اصلی معامله گر

یک مثال؛ مقایسه تحلیل فاندامنتال برای طلا و آهن!

فرض کنید قیمت یک کیلوگرم طلا امروز حدود 40 هزار دلار و یک کیلوگرم آهن کمتر از یک دلار است. مشخص است که هزینه حمل طلا حتی با هواپیما به نسبت ارزش محموله از هزینه حمل آهن حتی با کشتی (که ارزان‌ترین وسیله حمل کالاست) بسیارکمتر است. به همین دلیل هزینه حمل و نقل در مورد طلا قابل چشم‌پوشی و در مورد آهن بسیار قابل‌توجه است.

در نتیجه اگر در دو نقطه از جهان قیمت طلا اختلاف داشته باشد، می‌توان به سرعت از جایی که ارزان‌تر است خرید و در نقطه‌ای که گران‌تر است، فروخت.

نتیجه این است که قیمت طلا در همه نقاط جهان (صرف‌نظر از هزینه‌ها و محدودیت‌های گمرکی در بعضی کشورها) تقریباً یکسان است. این مطلب نه فقط در خرید و فروش فیزیکی طلا صحت دارد؛ بلکه در قیمت آن در بازارهای مالی جهان که امروز از طریق اینترنت و پلتفرم‌های آنلاین تریدینگ قابل دسترسی هستند نیز، دیده می‌شود.

مثلاً اگر اختلاف قیمت پیشنهادی برای خرید و فروش و قیمت معاملات انجام شده در بورس دوبی و بورس شیکاگو که از مهم-ترین بورس‌های طلا در جهان هستند را در سه سال گذشته بررسی کنید، متوجه می‌شوید که تاکنون اختلافی بیش از یک تیک (10 سنت) آن هم برای مدت چند ثانیه دیده نشده است.

اما این موضوع در مورد آهن صورت مسئله به طور‌کلی متفاوت است. هزینه حمل آهن مثلاً از آمریکا به دوبی آن قدر به نسبت ارزش محموله بالاست که این کار از نظر تجاری هرگز نمی‌تواند سود داشته باشد.

به همین دلیل قیمت آهن در آمریکا و قیمت آن در دوبی می‌توانند اختلاف قابل توجهی داشته باشند. حتی ترند قیمت هم می-تواند جهت‌های متفاوت داشته باشند. یعنی مثلاً به علت افت بازار ساخت‌وساز ساختمان و قیمت املاک در آمریکا قیمت آهن رو به نزول باشد؛ در حالی که در همین زمان به علت رونق شدید ساخت‌وساز بنا و فروش بالای املاک در دوبی قیمت آهن در دوبی هر ‌روز افزایش یابد. این یک مثال واقعی بود که در سال 2008 میلادی مشاهده شد.

از طرفی در مورد آهن قیمت کاملاً منطقه‌ای است. مثلاً قیمت آهن در بندرعباس و آبادان با قیمت آن در دوبی و کویت (شهر‌های ساحل خلیج فارس) با اختلاف کمی، عملاً یکی است. زیرا هزینه حمل آهن بین این شهرها (با کشتی) زیاد قابل‌توجه نیست.

این در حالی است که این قیمت و حتی گاهی‌ترند قیمت آهن بین بندرعباس و بندرانزلی می‌تواند متفاوت باشد. از سوی دیگر قیمت همین استاندارد و فرم آهن (مثلاً میلگرد ساختمانی با یک شماره استاندارد) در بندرانزلی رابطه بسیار نزدیکی با قیمتش در بندرآستراخان روسیه یا بندر شوچنکو در قزاقستان (شهرهای ساحل دریای خزر) دارد.

این دو کالا البته همانطور که ذکر شد مواردی هستند که بسیار باهم متفاوتند و جهت توضیح مطلب به شکل روشن‌تر مطرح شدند. عملاً سایر کالاها هم همین حالت را دارند؛ ولی نه با چنین اختلاف چشمگیری.

به هر حال منطقه‌ای و جهانی بودن قیمت کالاها درجات بسیار متفاوتی دارد که اثر آن بر تحلیل فاندامنتال آن کالاها باید بررسی شوند. مثلاً در مورد مس یا نیکل قیمت از نظر جهانی‌بودن بسیار شبیه به طلا است؛ ولی در مورد شکر یا برنج منطقه‌ای‌تر هستند.

عوامل مؤثر بر تحلیل فاندامنتال

عرضه و تقاضا عوامل اصلی تعیین‌کننده در تحلیل فاندامنتال قیمت کالاها است. علاوه بر مسئله جهانی‌بودن و یا منطقه‌ای بودن قیمت کالاها، باید به هرگونه اخباری که به نحوی بر عرضه و تقاضای کالای مورد نظرتان تأثیر دارد، توجه کنید.

مثلاً اعتصاب طولانی مدت کارگران معادن مس در شیلی (که بزرگ‌ترین صادرکننده مس در دنیاست) و یا بالارفتن تعداد املاک معامله شده در آمریکا (که بزرگ‌ترین بازار جهان است) به ترتیب عرضه این فلز را کم و مصرف آن را بالا می‌برد و مسلماً از نظر تحلیل فاندامنتال قیمت آن افزایش پیدا می‌کند.

بخوانید: چگونه در بورس موفق شویم؟

شرکت‌هایی که کار آن‌ها تحلیل فاندامنتال است

شرکت‌های زیادی وجود دارند که به طور تخصصی دز زمینه گردآوری اطلاعاتی که بر تحلیل فاندامنتال یک موضوع و یا مجموعه‌ای از موضوعات، که معمولاً با هم ارتباط نزدیک دارند کار می‌کنند.

این شرکت‌ها پس از یافتن منابع و گردآوری این اطلاعات توسط تیم‌های خود، اطلاعات گردآوری شده را بررسی و تحلیل می-کنند و درباره تأثیر این مجموعه اطلاعات بر قیمت محصولات یا خدمات مورد مطالعه نظر می‌دهند و معمولاً آن را به صورت یک گزارش به افراد و شرکت‌های متقاضی می‌فروشند.

اغلب این شرکت‌ها به صورت یک آبونمان ماهانه از مشتریان خود کسب درآمد می‌کنند. چنین مبالغی برای یک بانک، صندوق سرمایه‌گذاری و یا یک شرکت درگیر با معاملات مربوطه با مبالغ بالا (چه به صورت تجارت مالی و چه به صورت فیزیکی آن) بسیار ناچیز است.

ولی حتی تریدرهایی با سرمایه‌های متوسط نیز اغلب از مشتریان چنین شرکت‌هایی هستند، چون به جای صرف وقت روی جمع-آوری اطلاعات و تحلیل فاندامنتال، می‌توانند آن را به صورت آماده و تحلیل شده دریافت کرده و وقت و تمرکز فکری خود را روی کار اصلی خودشان یعنی ترید متمرکز کنند و به این ترتیب در کارشان موفق‌تر باشند.

بخوانید: تحلیل تکنیکال چیست؟

مقایسه تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال

تفاوت اصلی تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال در نوع نگرش این روش‌ها به نوسانات قیمت‌ها و تفسیر بازار است. به همین منظور می‌توانیم به سه تفاوت عمده برای این دو تحلیل اشاره کنیم:

اساس کار تحلیل تکنیکال بر پیش‌بینی قیمت سهم در آینده با توجه به قیمت‌های آن در گذشته است. در حالی که تحلیل فاندامنتال بر اساس پیش‌بینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی است.

نتایج تحلیل تکنیکال بیشتر کاربرد کوتاه‌مدت دارند. اما تحلیل فاندامنتال معمولاً برای مدت زمان طولانی‌تر به کار می‌رود و جامع‌تر و کامل‌تر است.

تحلیل‌ تکنیکال معلول‌گرا و تحلیل‌ فاندامنتال علت‌گرا هستند. به عبارت دیگر مبنای تحلیل روند قیمت و حجم معاملات است و دلایل تغییر قیمت را نادیده می‌گیرد. در حالی که تحلیل فاندامنتال همه عواملی که منجر به تغییر عرضه و تقاضا می‌شوند را مورد مطالعه قرار می‌دهد تا ارزش جاری و آینده ارزها در برابر یکدیگر بدست آید.

آموزش تحلیل فاندامنتال را از کجا شروع کنیم؟

محتوای بسته آموزش غیرحضوری تحلیل فاندامنتال مقدماتی را تماشا کنید تا بتوانید بهترین بازارها و سهام‌ها را از نظر شاخص‌های فاندامنتال یافته و در آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید:

تحلیل فاندامنتال

یکی از مکتبها در آموزش فارکس و تحلیل چارتها مکتب فاندامنتال(fundamental) است مطمئنا در مورد مکاتب تحلیلی در آموزش بورس به این موضوع برخورده اید.می‌توان براساس تحلیل تکنیکال (فنی) معامله کرد. و معامله‌گران اکثرا براساس تکنیکال معامله می‌کنند.اما خوب است بدانید که آنچه در اصل باعث حرکت بازار می‌شود، تغییرات فاندامنتال (بنیادی) در ارزش دارایی‌ها است.

بنابراین اگر یک معامله‌گر تازه‌کار یا تا حدی مجرب باشید، داشتن حداقل دانش پایه از تحلیل فاندامنتال می‌تواند در معاملات شما بسیار موثر باشد.
تحلیل فاندامنتال رشته بسیار گسترده‌ای است که اگر علاقمند باشید منابع و مطالب زیادی برای مطالعه در این زمینه وجود دارد. اما بعضی عناصر کلیدی وجود دارند که بطور مرتب رخ می‌دهند و تغییراتی در بازار ایجاد می‌کنند.
یک معامله‌گر فارکس که تنها به تحلیل تکنیکال اکتفا می‌کند، ممکن است با مشاهده یک موقعیت خوب به معامله وارد شود، اما ناگهان بازار در خلاف جهت حرکت کند. چرا؟ شاید دلیل آن یکی از اخبار و گزارش‌هایی که در ادامه به توضیح آن‌ها می‌پردازیم باشد.

نرخ بهره
بانک‌های مرکزی موظف هستند پایداری قیمت‌ها را حفظ کنند و برای این منظور ابزارهای زیادی در اختیار دارند. به بیانی ساده، هنگامی که بانک‌های مرکزی مشاهده کنند که اقتصاد بیش از حد رونق گرفته، نرخ بهره بانکی را افزایش می‌دهند و در صورتیکه اقتصاد نیاز به کمک داشته باشد، نرخ بهره را کاهش می‌دهند.
نرخ بهره بالا، تقاضا برای ارز را افزایش می‌دهد. در نتیجه این ارز در مقایسه با سایر ارزها ارزش بیشتری پیدا می‌کند. نرخ بهره پایین اثر تحلیل فاندامنتال معکوس دارد. بسیاری مواقع، تحلیل‌گران پس از اعلام نرخ بهره تصمیمات یکسانی می‌گیرند.

اگر بانک مرکزی کاری غیرمنتظره انجام دهد، ممکن است بازار تحت تاثیر قرار بگیرد و حتی در حد چند صد پیپ دچار نوسانات شدید شود.
شاخص قیمت مصرف‌کننده (یا تورم)
نرخ تورم به بانک‌های مرکزی ارتباط دارد. اگر قیمت‌ها تغییرات زیادی داشته باشند، به این معنی است که قیمت‌ها پایدار نیستند. در این شرایط بانک‌های مرکزی سعی می‌کنند نرخ تورم را به محدوده مورد نظر خود برگردانند.
هنگامی که نرخ تورم خارج از محدوده هدف بانک‌های مرکزی گزارش می‌شود، جفت‌ارزها مطابق انتظاری که از اقدامات پیش روی بانک مرکزی دارند، حرکت می‌کنند.

تولید ناخالص داخلی (GDP)
ارزش کلی محصولات تولید شده داخل یک کشور با عنوان GDP شناخته می‌شود. میزان گردش مالی باید با این مقدار مطابقت داشته باشد، و این کار حساس به عهده بانک‌های مرکزی است. اگر GDP افزایش پیدا کند، به این معنی است که اقتصاد در حال پیشرفت است.
بطور کلی این حالت به این معنی است که افراد بیشتری تمایل به سرمایه‌گذاری در این کشور را دارند. در نتیجه ارزش ارز آن کشور افزایش می‌یابد. در صورتیکه GDP کاهش پیدا کند، ممکن است باعث کاهش ارزش ارز آن کشور شود.
گزارش GDP معمولا بطور فصلی منتشر می‌شود و می‌تواند باعث حرکت نمودار جفت‌ارزها حتی تا صد پیپ نیز بشود.

تراز تجاری

یکی از دلایل تبادل ارزها، پرداخت هزینه اجناس و خدمات در کشورهای دیگر است.
میزان تقاضا برای یک ارز، معمولا به میزان واردات و صادرات آن کشور بستگی دارد. به این معنی که تراز تجاری یک کشور می‌تواند بر نرخ تبادل جفت‌ارزها بسیار موثر باشد. هرچه صادرات یک کشور در مقایسه با هزینه واردات آن بیشتر باشد، به این معنی است که تقاضا برای ارز آن کشور بیشتر است و لذا آن ارز ارزش بیشتری پیدا می‌کند.
در مقابل هر چه میزان صادرات یک کشور در برابر هزینه واردات آن کمتر باشد، به این معنی است که میزان تقاضا برای ارز آن کشور پایین است و بنابراین ارزش آن ارز کاهش پیدا می‌کند.
رویدادهای بسیاری می‌توانند بر ارزش ارزها اثرگذار باشند، اما موارد فوق مهمترین رخدادهایی هستند که ممکن است باعث شگفتی یک تحلیلگر مطلقا تکنیکال شود.
شما می‌توانید با استفاده از تقویم‌های اقتصادی، از زمان انتشار این گزارش‌ها مطلع شوید.
گرداوردی و ترجمه : آکادمی ویو
منبع: orbex

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (FA) چیست؟

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (FA) چیست؟

تجزیه و تحلیل بنیادی ارز دیجیتال شامل بررسی عمیق اطلاعات موجود در مورد یک دارایی مالی است. هدف از تحلیل بنیادی این است که به این نتیجه برسید که ارزش دارایی شما چقدر است؟ بعد از تحلیل و بررسی، می توانید از بینش های خود برای اطلاع از موقعیت های معاملاتی خود استفاده کنید. معامله دارایی ها به اندازه نوسانات ارزهای رمزنگاری شده به مهارت خاصی نیاز دارد. داشتن استراتژی، درک دنیای وسیع معاملات و تسلط بر تجزیه و تحلیل فنی، می تواند به عنوان راه حلی برای انجام معاملات باشد.

وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال می شود، می توان از برخی تخصص ها در بازارهای مالی قدیمی استفاده کرد. بسیاری از معامله گران ارزهای دیجیتال از همان شاخص های فنی استفاده می کنند که در معاملات فارکس، سهام و کالا وجود دارد. ابزارهایی مانند RSI ،MACD و Bollinger Bands به دنبال پیش بینی رفتار بازار بدون در نظر گرفتن دارایی مورد معامله هستند. به این ترتیب، این ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی در فضای رمزنگاری نیز بسیار محبوب هستند.

تحلیل بنیادی (FA) چیست؟

تحلیل بنیادی (FA) چیست؟

تجزیه و تحلیل بنیادی روشی است که توسط سرمایه گذاران برای تعیین "ارزش ذاتی" یک دارایی یا شرکت های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد. هدف اصلی تحلیل بنیادی تعیین این است که دارایی یا مشاغل مزبور بیش از حد ارزش گذاری شده یا کم ارزش هستند. سپس معامله گران می توانند از این اطلاعات برای ورود یا خروج استراتژیک موقعیت های معاملاتی استفاده کنند.

البته این نکته را در نظر داشته باشید که علم دقیق و مشخصی برای معامله کردن در بازارهای مالی از جمله بورس، سهام تحلیل فاندامنتال و بازار ارز دیجیتال وجود ندارد که اگر چنین استراتژی دقیقی وجود داشت، قطعا تاکنون بازیگران وال استریت توانسته بودند فرمول های دقیق برای خرید و فروش بیت کوین یا هر ارز دیجیتال دیگری را داشته باشند. آن دسته از افرادی که تحلیل بنیادی یا فاندامنتال انجام می دهند نیاز به داشتن یک سری ابزار و روش های تحلیل فاندامنتال به جای فرمول های دقیق دارند. کاربران تحلیل تکنیکال می توانند روند قیمت آینده را براساس عملکرد گذشته دارایی ها پیش بینی کنند. این کار را با استفاده از الگوهای شمعدانی و شاخص های اساسی بدست می آورند.

تحلیلگران بنیادی عموماً به معیارهای معامله نگاه می کنند تا ارزش واقعی شاخص های مورد استفاده که شامل سود هر سهم، یا نسبت قیمت به درآمد است. در ادامه به بررسی برخی معیارهای تحلیل بنیادی ارز دیجیتال می پردازیم که از جمله این معیارها می توان به معیارهای درون زنجیره ای و تعداد تراکنش ها اشاره کرد. برای آشنایی بیشتر با این معیارها ادامه مقاله را با ما همراه باشید.

معیارهای درون زنجیره ای

ابزارهای درون زنجیره ای معیارهایی هستند که با ارائه داده های ایجاد شده توسط بلاک چین قابل مشاهده هستند. ما می توانیم خودمان با اجرای یک گره برای شبکه مورد نظر و سپس صادر کردن داده ها این کار را انجام دهیم، اما این کار می تواند وقت گیر و هزینه بر باشد. به خصوص اگر ما فقط سرمایه گذاری را در نظر داریم و نمی خواهیم زمان یا منابع خود را در این کار هدر دهیم.

یک راه حل ساده تر این است که اطلاعات را از وب سایت ها یا API هایی که به طور خاص برای اطلاع از تصمیمات سرمایه گذاری طراحی شده اند، کسب کنید. برای مثال، تحلیل درون زنجیره ای CoinMarketCap از بیت کوین اطلاعات بیشماری را در اختیار ما قرار می دهد. منابع اضافی شامل نمودارهای داده Coinmetrics یا گزارش پروژه Binance Research است.

تعداد تراکنش ها

تعداد تراکنش ها معیار خوبی برای انجام فعالیت در یک شبکه است. اما باید یک نکته را در مورد این معیار در نظر گرفت که ممکن است در مورد آدرس های فعال، یک طرف برای افزایش فعالیت های زنجیره ای، به انتقال پول بین کیف پول خود بپردازد.

حجم معامله

حجم معامله نباید با تعداد تراکنش اشتباه گرفته شود، حجم معامله به ما می گوید که چقدر حجم ارز در یک دوره معامله شده است. به عنوان مثال، اگر در مجموع ده معامله اتریوم، به ارزش هر کدام 50 دلار در همان روز ارسال شود، می گوییم حجم معاملات روزانه 500 دلار بود. ما می توانیم آن را با ارز فیات مانند USD اندازه گیری کنیم، یا می توانیم آن را در واحد اصلی پروتکل اتریوم اندازه گیری کنیم.

آدرس های فعال

آدرس های فعال آدرس های بلاک چین هستند که در یک دوره معین فعال هستند. رویکردهای محاسبه این امر متفاوت است اما یک روش رایج این است که فرستنده و گیرنده هر تراکنش را در دوره های معین (به عنوان مثال، روزها، هفته ها یا ماه ها) شمارش کنیم. برخی همچنین تعداد آدرس های منحصر به فرد را به صورت تجمعی مورد بررسی قرار می دهند، به این معنی که آنها کل آدرس را در طول زمان ردیابی می کنند.

هزینه های پرداخت شده

هزینه های پرداخت شده در تحلیل بنیادی

شاید برای برخی از دارایی های رمزنگاری، هزینه های پرداخت شده می تواند در مورد تقاضای فضای بلوک به ما اطلاعاتی بدهد. ما می توانیم آنها را به عنوان یک پیشنهاد در حراج در نظر بگیریم: کاربران با یکدیگر رقابت کرده تا معاملات آنها به موقع ثبت شود. کسانی که مزایده بیشتری را انجام می دهند، معاملات خود را زودتر تأیید (استخراج) می کنند، در حالی که پیشنهاد دهندگان پایین تر باید منتظر بمانند.

برای ارزهای رمزنگاری شده با کاهش برنامه های منتشر شده، این یک معیار جالب برای مطالعه است. بلاک چین های اثبات کار پاداش بلاک ارائه می دهند. در برخی موارد، از پاداش بلوک و هزینه های معامله تشکیل شده است. پاداش بلاک به صورت دوره ای کاهش می یابد (در مواردی مانند نصف شدن بیت کوین).

از آنجا که هزینه استخراج به مرور زمان افزایش می یابد، پاداش بلوک به آرامی کاهش می یابد. منطقی است که هزینه معاملات باید افزایش یابد. در غیر این صورت، استخراج کنندگان با ضرر کار کرده و شروع به قطع شبکه می کنند. این کار تاثیر منفی بر روی امنیت معیارهای درون زنجیره ای دارد.

هش ریت و حجم استیک شده

بلاک چین ها امروزه از الگوریتم های اجماع متفاوتی استفاده می کنند که هر یک مکانیزم های خاص خود را دارند. با توجه به اینکه این ها نقش مهمی در ایمن سازی شبکه دارند، استفاده از این داده ها می تواند نقش مهمی در تجزیه و تحلیل داشته باشد.

نرخ هش به عنوان معیاری برای کیفیت شبکه در ارزهای رمزنگاری شده اثبات کار استفاده می شود. هرچه نرخ هش بیشتر باشد، احتمال انجام حمله 51٪ در شبکه بلاک چین دشوارتر است.

عواملی که می توانند هزینه های کلی استخراج را تحت تأثیر قرار دهند شامل قیمت فعلی دارایی، تعداد معاملات پردازش شده و هزینه های پرداخت شده است. البته، هزینه های مستقیم استخراج (برق، قدرت محاسبه) نیز می تواند اثرگذار باشد.

معیارهای پروژه

در مورد معیارهای زنجیره ای با داده های قابل مشاهده بلاک چین، معیارهای پروژه شامل یک رویکرد کیفی است که به عواملی مانند عملکرد تیم (در صورت وجود) و وایپ پیپر توجه می کند.

وایت پیپر

توصیه می شود قبل از سرمایه گذاری، وایت پیپر هر پروژه ای را مطالعه کنید. وایت پیپر، سندی است که به ما یک نمای کلی از پروژه ارزهای رمزنگاری شده می دهد. یک وایت پیپر خوب باید اهداف شبکه را مشخص کند و در حالت ایده آل به ما بینشی در مورد موارد زیر ارائه دهد:

  • تکنولوژی کاربردی
  • موارد استفاده مورد نظر برای رسیدگی به آن
  • نقشه راه برای ارتقاء و ویژگی های جدید
  • طرح عرضه و توزیع سکه یا توکن

تیم پشتیبانی

اگر یک تیم خاص در پشت شبکه ارزهای رمزنگاری شده وجود داشته باشد، سوابق اعضای آن می تواند نشان دهد که آیا این تیم مهارت های لازم را برای به ثمر رساندن پروژه دارد یا خیر. آیا اعضا قبلاً در این صنعت موفق عمل کرده اند؟ آیا تخصص آنها برای رسیدن به مراحل پیش بینی شده آنها کافی است؟ آیا آنها در پروژه های مشکوک یا کلاهبرداری مشارکت داشته اند؟

در صورتی که تیمی وجود نداشته باشد، باید در مورد اینکه جامعه توسعه دهندگان چگونه است، بررسی کرد. در صورتی که پروژه دارای GitHub عمومی است، بررسی کنید که چه تعداد مشارکت کننده وجود دارد و چقدر فعالیت وجود دارد.

بررسی رقبا

بررسی رقبا در تحلیل بنیادی

یک وایت پیپر قوی باید به ما کاربردهای یک ارز دیجیتال و ویژگی های آن را نشان دهد. در این مرحله، شناسایی پروژه هایی که با آنها رقابت می کند و همچنین زیرساخت های قدیمی که به دنبال جایگزینی آن است مهم است. در حالت ایده آل، تجزیه و تحلیل بنیادی این موارد باید به همان اندازه دقیق باشد. ممکن است یک دارایی به خودی خود جذاب به نظر برسد، اما همان شاخص هایی که در دارایی های رمزنگاری مشابه اعمال می شود، می تواند نشان دهد که دارایی ما ضعیف تر از سایرین است.

توکنیزه و توزیع اولیه

برخی از پروژه ها به عنوان یک راه حل یک مشکل، توکن ایجاد می کنند. به این معنا که پروژه به تنهایی قابل اجرا نیست، اما نشانه مربوط به آن ممکن است در این زمینه کاربرد چندانی نداشته باشد. به این ترتیب، مهم است که تعیین کنیم آیا این توکن از کاربرد واقعی برخوردار است یا خیر و به طور کلی، آیا این ابزار چیزی است که بازار وسیع آن را تشخیص می دهد و چقدر به احتمال زیاد به این ابزار ارزش می بخشد.

یکی دیگر از عوامل مهم در این زمینه نحوه توزیع وجوه در ابتدا است. آیا از طریق ICO یا از طریق IEO بوده است یا کاربران می توانند با استخراج از آن استفاده کنند؟ در مورد مورد اول، وایت پیپر باید مشخص کند که چه مقدار برای بنیانگذاران و تیم نگهداری می شود و چه مقدار در دسترس سرمایه گذاران است. در مورد مورد دوم، ما می توانیم به شواهدی مبنی بر پیشرفت سازنده دارایی نگاه کنیم.

تمرکز بر توزیع ممکن است به ما در مورد هر گونه ریسک موجود کمک کند. به عنوان مثال، اگر اکثریت قریب به اتفاق عرضه شده فقط متعلق به تعداد کمی از طرفین باشد ممکن است به این نتیجه برسیم که این یک سرمایه گذاری خطرناک است زیرا این طرفین در نهایت می توانند بازار را دستکاری کنند.

معیارهای مالی

اطلاعات مربوط به نحوه معامله دارایی در حال حاضر و آنچه قبلاً در آن معامله می شد، نقدینگی و غیره همه می توانند در تجزیه و تحلیل اساسی مفید باشند. با این حال، معیارهای جالب دیگری که ممکن است در این دسته قرار گیرند، معیارهایی هستند که به مسائل اقتصادی و انگیزه های پروتکل دارایی رمزنگاری شده مربوط می شوند.

ارزش بازار

ارزش بازار با ضرب عرضه در گردش با قیمت فعلی محاسبه می شود. در اصل، این هزینه فرضی را برای خرید هر واحد در دسترس دارایی رمزنگاری نشان می دهد. سرمایه بازار به خودی خود می تواند گمراه کننده باشد. از نظر تئوری، صدور یک توکن بی فایده با عرضه ده میلیون واحد آسان خواهد بود. اگر تنها یکی از این توکن ها با 1 دلار معامله شود، ارزش بازار 10 میلیون دلار خواهد بود.

با این وجود، ارزش بازار به طور گسترده ای برای تعیین پتانسیل رشد شبکه ها مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از سرمایه گذاران ارزهای دیجیتال احتمال رشد ارزهای دیجیتالی که ارزش بازار پایینی دارند در مقایسه با رمز ارزهای با ارزش بازار زیاد، بیشتر می دانند. برخی دیگر معتقدند که ارزهای دیجیتالی دارای ارزش بازار بالا، دارای اثرات قوی تری در شبکه هستند، بنابراین شانس بیشتری نسبت به ارزهای دیجیتالی با ارزش بازار کم دارند.

نقدینگی و حجم

نقدینگی معیاری است برای سهولت خرید یا فروش دارایی. نقدینگی دارایی هایی هستند که هیچ گونه مشکلی برای خرید و فروش آن وجود ندارد. در واقع بازار نقدینگی بازار رقابتی است که مملو از درخواست ها و پیشنهادات است (که منجر به گسترش محدودتر پیشنهادات درخواست می شود).

مشکلی که ممکن است در بازارهای غیر نقدینگی با آن روبرو شویم این است که نمی توانیم دارایی های خود را با قیمت "عادلانه" بفروشیم. در واقع نشان دهنده این است که هیچ خریداری مایل به انجام معامله نیست و دو گزینه برای ما باقی می ماند: درخواست را پایین بیاورید یا منتظر افزایش نقدینگی باشید.

حجم معاملات شاخصی است که می تواند به ما در تعیین نقدینگی کمک کند. می توان آن را به چند روش اندازه گیری کرد و نشان می دهد که چقدر ارزش در یک بازه زمانی معامله شده است. به طور معمول، نمودارها حجم معاملات روزانه را نشان می دهند. آشنایی با نقدینگی می تواند در زمینه تحلیل بنیادی مفید باشد.

اختلاف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟

اختلاف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟

تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس پارامترهای شرکت است. از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط تغییرات قیمتها و داده های قیمتهای گذشته را در نظر می گیرد.

سرمایه گذاران تجزیه و تحلیل تکنیکال را بر روی نمودار انجام می دهند. هدف از تجزیه و تحلیل تکنیکال، ایجاد فرضیه هایی بر اساس شاخص های قیمت گذشته سهام است. تحلیلگران تکنیکال به داده ها و بنیادهای شرکت اعتماد ندارند. آنها نمودارها مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و در تلاش هستند که الگوهایی برای شناخت شرایط بازار پیدا کنند.

در نگاه اول، تجزیه و تحلیل تکنیکال ممکن است غیر منطقی به نظر برسد. با این حال، ارتباط روانشناختی قوی بین تغییرات قیمت و روانشناسی شرکت کنندگان در بازار وجود دارد. از آنجا که قیمت سهام بر اساس عرضه (تقاضا) و تقاضا (خرید) تعیین می شود، نقاط عطف قیمت سهام به احتمال زیاد بر نگرش فعالان بازار تأثیر می گذارد.

در تحلیل تکنیکال برای بررسی شرایط بازار از ابزارهای مختلفی استفاده می شود که شامل موارد تحلیل فاندامنتال زیر است:

  • خطوط روند یا ترند
  • کانال ها
  • نوسان
  • الگوهای شمع یا کندل
  • اندیکاتورها
  • اسلاتورها
  • حجم معاملات

هر یک از این شاخص ها، معنای متفاوتی داشته و برای بررسی شرایط خاصی مورد استفاده قرار می گیرند.

نتیجه گیری

در این مقاله متوجه شدیم که تحلیل بخشی از بازار سرمایه محسوب می شود که بدون آن نمی توان وارد بازار سرمایه شد. از طریق تحلیل می توان دید بهتری برای خرید و فروش ارز دیجیتال داشت. به صورت کلی دو روش برای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد و هر یک از این روش ها مکمل روش دیگری است. برای تحلیل های بلند مدت، نیاز به بررسی داده های کلان و تاثیرگذار است که تحت این شرایط نیاز به تحلیل فاندامنتال است. تحلیل فاندامنتال به بررسی شرایط کلی ارز های دیجیتال، آینده آن ها و آمار و ارقام پروژه ها می پردازد.

تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادین چیست ؟

تحلیل فاندامنتال

برای سرمایه ‌گذاری در ارزهای دیجیتال و یا سهام شرکت‌ ها باید مهارت پیش‌ بینی قیمت ‌گذاری آنها را داشته باشید. به نوعی باید از قواعد بازی در ترید کردن آگاه باشید. برای این کار تکنیک‌ های گوناگون طراحی شده ‌است که تحلیل فاندامنتال یکی از بهترین و شاید اساسی ‌ترین تکنیک ‌های تحلیل بازار است.

تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادین

تحلیل فاندامنتال را گاهاً با نام تحلیل بنیادین می ‌شناسند. زیرا در این تکنیک به ‌دنبال بررسی قدرت شرکت صاحب سهام و یا قدرت مالی ارزهای دیجیتالی هستیم. به نوعی می ‌خواهیم بررسی کنیم که در حال حاضر هر جریان در بازار سرمایه در اختیار چه نوع شرکت هایی با چه میزان قدرت مانور مالی هستند.

مبانی تحلیل فاندامنتال

تحلیلی که به ارزش ذاتی سهام در کل بازار سرمایه‌ گذاری اشاره دارد. در این روش به ‌دنبال بررسی نرخ تغییرات ناگهانی قیمت سهام و یا ارز دیجیتالی نیستیم. بلکه در قدمی فراتر، به ‌دنبال بررسی جایگاه ذاتی سرمایه هدف می ‌گردیم. اینکه سهام مورد نظر ما تا چه اندازه قدرت مانور مالی و پشتوانه ‌های سرمایه‌ گذاری شده دارد.

منظور از تحلیل بنیادی چیست؟

در تحلیل بنیادین همان ‌طور که از نام آن پیداست، در تلاش برای پیدا کردن ارزش بنیادین سهام هستیم. تمام فاکتورهای تکنیکی تلاش می ‌کند تا ارزش کنونی هر سهم و یا ارز دیجیتال را با ارزش بنیادین آن مقایسه کند. در نهایت تصمیم می ‌گیرد که آیا سهم مذکور ارزش حقیقی دارد و یا از جایگاه بنیادین کمی برخوردار است.

با کمک این تحلیل به ارزش ذاتی سهم پی می ‌بریم و می‌ توانیم آن را با قیمت فعلی ای که دارد مقایسه کنیم. حالا بهتر می ‌توانیم جریان ترید کردن برای خرید و یا فروش سهم و شاید ارز دیجیتال را ارزیابی کنیم. با استفاده از تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال ، قاعده سرمایه‌ گذاری ما هم مشخص می ‌شود.

پیش بینی بازار ارز دیجیتال

اما تحلیل فاندامنتال از بررسی پیش ‌بینی آینده بازار با نگاهی جامع در روند گذشته قیمت سهام و یا ارز دیجیتال است که اطلاعات تحلیلی خود را استخراج می‌ کند. برای این کار از انواع ابزارها مانند چارت ‌های قیمتی، تعیین نمودن محدوده حمایت ‌ها، بررسی مقاومت ‌ها و… استفاده می‌ کنیم. به ‌طور کلی در تحلیل ارزش شاخص قیمت ‌گذاری سهام، هر جا که قرار است در محدوده اطلاعات استخراج ‌شده از مقاومت ‌ها تا حمایت ‌ها باشیم، در حال بررسی تحلیل بنیادی هستیم. در این ‌میان نگاهی عمیق بر ماهیت شرکت پشتوانه سهام نیز داریم تا از ارزش ذاتی آن هم اطلاع کافی داشته باشیم.

در تحلیل فاندامنتال به ‌دنبال چه نوع اطلاعاتی هستیم؟

بنیادین می خواهد ماهیت ذاتی و ارزش واقعی هر سهم تا ارزهای دیجیتال را پیدا کند. به ‌هر حال هر متغیری در بازار سرمایه، محصول شرکتی است و در پس پرده گروهی اقتصادی در حال ارتقاء جایگاه ارزشی آن هستند. حال هر اندازه مدیران تا گردانندگان، شاخص جریان مالی و تجاری قدرتمندتری داشته باشند، ارزش ذاتی سهام نیز بالاتر است. به این ترتیب معیارهای تحلیل نیز جایگاه باارزش ‌تری را نشان می ‌دهد.

چگونه می‌ توانیم به ماهیت بنیادین ارزهای دیجیتالی پی ببریم؟

موارد مهمی برای ماهیت بنیادین ارزهای دیجیتال وجود دارد که ما آن ها را به ترتیب لیست کردیم

اطلاع از مدیران تا سرمایه‌ گذاران سهام و ارز دیجیتال :

اصلی ‌ترین معیار در تحلیل فاندامنتال ، بررسی اعضای تیم پروژه سرمایه ‌گذاری شده ‌است. اینکه چه کسانی در جایگاه مدیریت شرکت دارای سهام، حضور دارند؟ این افراد تا چه اندازه نسبت‌ به مبانی بازار سرمایه اطلاع دارند؟ آیا تیم مدیریت شرکت سهام ‌دار، یک تیم اقتصادی کاربلد است؟ از طرفی چه افراد شاخص و یا شرکت ‌های حقوقی مطرح در آن سهام و یا ارز دیجیتالی خاص سرمایه ‌گذاری کرده‌ اند؟ آیا سرمایه ‌گذارها وزنه‌ های قابل ‌توجه بازار هستند؟ بررسی سوابق مدیران تا سرمایه‌ گذارها، ابزارهای مناسبی در تحلیل بنیادین هستند. زیرا وقتی یک تیم مدیریت قوی در شرکت سهام ‌دار حاضر است و یا شرکت ‌های حقوقی تا افراد حقیقی کاربلد در آن سهام تا ارز دیجیتال سرمایه ‌گذاری کرده ‌اند.

تحلیل فاندامنتال چیست؟

سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال به تحقیق با دقت و اندازه گیری تمام فاکتورهای در دسترس نیاز دارد. اکثر پروژه‌های ارزهای دیجیتال مانند ارزهای معروفی همچون اتریوم، اطلاعات مهمی همچون اهداف، نحوه در آمد زایی، تیم پشت پروژه و نحوه توسعه پروژه در اختیار عموم قرار می‌دهند. به کار گیری فاکتورهای کیفی و کمی مرتبط با یک ارز دیجیتال و بررسی اطلاعات مربوط به پروژه آن به شما کمک می‌کند تا تحلیل فاندامنتال یا بنیادی از آن ارز داشته باشید.

دانستن تحلیل فاندامنتال یا fundamental analysis به شما کمک می‌کند تا تشخیص دهید یک ارز دیجیتال ارزش خرید دارد یا نه. با توجه به اینکه یادگیری تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال از اولین مراحل ورود به این بازار جذاب است، ما در این مقاله تصمیم داریم تا شما را با نحوه انجام تحلیل فاندامنتال و فاکتورهای مهم مربوط به آن آشنا کنیم. پس با داجکس تا انتهای این مطلب همراه باشید.

تحلیل فاندامنتال و بنیادی ارزهای دیجیتال

تحلیل فاندامنتال در ارزهای دیجیتال به چه معناست؟

تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی یک دارایی را تعیین می‌کند. ارزیابی اطلاعات زیربنایی در مورد یک پروژه ارز دیجیتال به ما کمک می‌کند تا تشخیص دهیم ارزش یک دارایی از حد واقعی آن کمتر یا بیشتر است. همانطور که می دانید، بازارهای ارزهای دیجیتال، نوسانات زیادی دارند. حتی ارزهای معتبری مانند بیت کوین و اتریوم هم از این نوسانات در امان نیستند. بنابراین زمانی که می‌خواهیم در یک ارز دیجیتال سرمایه گذاری کنیم باید بدانیم که پول خود را روی چه پروژه‌ای با چه اهدافی سرمایه گذاری کرده‌ایم. این اساس هر نوع سرمایه گذاری است!

انجام تحلیل‌های فاندامنتال و بنیادی به سرمایه گذاران غیر تکنیکال و معامله گران با تجربه کمک می‌کند تا با اطمینان بیشتری در بازار معامله کنند. با استفاده از fundamental analysis امکان استفاده از استراتژی‌های آگاهانه با شانس سود آوری بهتر نیز بیشتر خواهد شد. اگر به تازگی وارد بازار ارزهای دیجیتال شده‌اید می‌توانید با کمک دوره ارز دیجیتال با نحوه تحلیل فاندامنتال در کنار تحلیل تکنیکال آشنا شوید.

مهمترین معیارهای تحلیل فاندامنتال کریپتو

مهم‌ترین فاکتورهای تحلیل فاندامنتال در ارزهای دیجیتال

مهم‌ترین هدف تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال، کاهش ریسک سرمایه گذاری و ارزیابی پتانسیل سود آوری یک دارایی دیجیتال است. ما در آموزش مقدماتی ارز دیجیتال با مثال‌های کاربردی و واقعی در مورد اینکه چگونه ارزش واقعی یک ارز دیجیتال را تعیین کنیم صحبت می‌کنیم. برای تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال می‌توان از سه دسته فاکتور مختلف استفاده کرد:

  • معیارهای مربوط به بلاکچین
  • معیارهای مالی
  • معیاری‌های مربوط به پروژه

در ادامه این مطلب به طور کامل با هر سه نوع معیار fundamental analysis در ارزهای دیجیتال آشنا خواهیم شد.

معیارهای تحلیل فاندامنتال بر اساس بلاکچین (فاکتورهای بلاکچین)

ما قبلاً در مقاله بلاکچین چیست به طور کامل با این تکنولوژی و اهمیت آن در بازار ارزهای دیجیتال آشنا شدیم. بلاکچین یک منبع ارزشمند است که اطلاعات خام زیادی را در خود جای داده است. خوش بختانه با کمک رابط‌های برنامه نویسی مختلف (API ها) می‌توانیم این اطلاعات خام را از زنجیره بلاک‌ها استخراج کنیم و از آن‌ها برای تحلیل دقیق‌تر کمک بگیریم. منابعی مانند تریدینگ ویو و کوین مارکت کپ با ارائه گزارش‌هایی مانند تعداد کاربران فعال، تعداد تراکنش‌ها و کارمزد تراکنش‌ها در این راه به ما کمک می‌کنند.

سه معیار مهم مرتبط با بلاکچین برای تجزیه و تحلیل فاندامنتال یک ارز دیجیتال شامل نرخ هش، وضعیت آدرس‌های فعال و کارمزد تراکنش‌ها می‌شوند. بیایید نگاه دقیق‌تری به این سه فاکتور بیاندازیم و نحوه استفاده از آن‌ها در تحلیل بنیادی را بررسی کنیم.

تحلیل نرخ هش در تحلیل بنیادی

نرخ هش یا Hash rate؛ نشان دهنده افزایش یا کاهش قیمت

نرخ هش نشان دهنده قدرت محاسباتی لازم برای انجام محاسبات پیچیده در هنگام استخراج ارزهای دیجیتال است. این نرخ برای بلاکچین هایی که از سیستم اثبات کار یا POW استفاده می‌کنند کاربرد دارد. نرخ هش واقعی، دقیقاً قابل اندازه گیری نیست اما بر اساس داده‌های مختلف تخمین زده می‌شود. هرچه نرخ هش بالات باشد، ماینرها انگیزه بیشتری برای ماینینگ کردن و کسب سود دارند. همچنین امنیت شبکه نیز بیشتر می‌شود. از طرفی با استفاده از نرخ هش، ماینرها می‌توانند سود خود را نیز تخمین بزنند.

در مقابل، وقتی نرخ هش کاهش پیدا می‌کند، ماینرها ممکن است، استخراج ارز دیجیتال را کم سود بدانند. در نتیجه ماینرها تسلیم می‌شوند و از استخراج دست می‌کشند. زمانی که بازارها به سمت افت قیمت حرکت می‌کنند، نرخ هش نیز به دلیل تسلیم شدن تعداد بیشتری از ماینرها، کاهش پیدا می‌کند. این موضوع علاقه سرمایه گذاران را نیز کاهش می‌دهد. آشنایی با این مباحث برای معامله‌گران نوسانی اهمیت زیادی دارد. برای آشنایی بیشتر با این نوع استراتژی، مقاله سوئینگ تریدینگ چیست را مطالعه کنید.

تعداد آدرس های فعال در تحلیل بنیادی

تعداد و وضعیت آدرس کیف پول‌ها، یکی از معیارهای مهم تحلیل بنیادی

یکی دیگر از روش‌های تحلیل فاندامنتال بر اساس داده‌های بلاکچین، بررسی تعداد آدرس‌های فعال در شبکه است. معمولاً در این روش، رشد یا کاهش آدرس‌های فعال در یک دوره زمانی مشخص (چند روز، هفته یا ماه) بررسی می‌شود. افزایش تعداد آدرس‌های فعال نشان دهنده افزایش علاقه سرمایه گذاران به یک ارز دیجیتال و کاهش آن نشان دهنده کمتر شدن تمایل نسبت به یک ارز دیجیتال است. ما در آموزش پیشرفته ارز دیجیتال با فاکتورهای دیگری که ممکن است به بررسی بهتری بازار در کنار آدرس‌های فعال کمک کنند، آشنا خواهیم شد.

ارزش معاملات و کارمزد تراکنش‌ها در تحلیل فاندامنتال

در تحلیل بنیادی، بررسی ارزش معاملات در اولویت قرار دارد. محاسبه ارزش تراکنش‌ها بسیار ساده است. برای مثال اگر 5 تراکنش 250 دلاری بیت کوین در یک روز داشته باشیم، ارزش تراکنش‌های روزانه 1250 دلار خواهد بود. افزایش ارزش معاملات و تراکنش‌های روزانه در مقایسه با روزهای قبل، می‌تواند یک سیگنال مثبت باشد؛ حتی اگر بازار در حال کاهش قیمت باشد.

علاوه بر این، کارمزدها منعکس کننده تقاضای بیشتر در بازار و نیاز به انجام تراکنش‌های سریع‌تر است. افزایش کارمزدها نشانه‌ای برای صعودی بودن بازار است. خصوصاً در شبکه‌هایی مانند اتریوم این موضوع نشان دهنده افزایش تعداد کاربران و بیشتر شدن کاربرد شبکه است. زمانی که قصد انجام معاملات مارجین را دارید، این موضوع به شما کمک می‌کند تا شرط بندی‌های دقیق‌تری روی قیمت آینده بازار داشته باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد معاملات مارجین توصیه می‌کنیم مقاله معاملات مارجین چیست را مطالعه کنید.

معیارهای مالی تحلیل فاندامنتال

معیارهای مالی در تحلیل فاندامنتال و بنیادی ارزهای دیجیتال

یکی دیگر از اهداف تحلیل فاندامنتال، پیش بینی چشم انداز یک دارایی دیجیتال است. برای این کار ما باید معیارهای کیفی را به معیارهای کمی قابل اندازه گیری تبدیل کنیم. اینجاست که معیارهای مالی یا financial metrics در تحلیل بنیادی به کمک ما می‌آیند. تحلیل مالی ارزهای دیجیتال، شامل درک شرایط معاملاتی دارایی‌ها از جمله نقدینگی، عوامل مرتبط با آن و واکنش‌های بازار است که با تحلیل تکنیکال تفاوت دارد (برای تکمیل کردن مهارت‌های تحلیلی توصیه می‌کنیم مقاله تحلیل تکنیکال چیست را حتما مطالعه کنید). در ادامه با معیارهای مالی مهم در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال آشنا خواهیم شد:

مارکت کپ و اهمیت آن در تحلیل فاندامنتال

کسانی که در بازار ارزهای دیجیتال کار می‌کنند، باید بدانند مارکت کپ یعنی چه و چه کاربردی در معامله‌گری دارد. مارکت کپ نشان دهنده ارزش کل بازار یک ارز دیجیتال است که از ضرب قیمت فعلی در کل تعداد سکه‌های در حال گردش یک ارز دیجیتال به دست می‌آید. هرچقدر ارزش بازار یا مارکت کپ یک ارز دیجیتال بیشتر باشد، نشان دهنده معتبرتر بودن آن و احتمالاً نوسانات کمتر است. در واقع یک ارز دیجیتال با مارکت کپ بالا، زیرساخت قوی‌تری دارد.

در مقابل البته مارکت کپ پایین نیز می‌تواند نشان دهنده پتانسیل رشد بیشتر باشد. با این حال، استفاده از مارکت کپ به تنهایی نمی‌تواند معیار خوبی برای پتانسیل رشد یک ارز دیجیتال باشد. مواردی مانند میزان سکه‌های در گردش و ارزش معاملات روزانه نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.

نقدینگی و حجم معاملات

نقدینگی (Liquidity) معیاری است که نشان می‌دهد خرید و فروش یک دارایی چقدر آسان است. نقدینگی قوی به این معناست که می‌توانید ارز دیجیتال مورد تحلیل فاندامنتال نظر خود را بدون تغییر شدید ارزش بازار به سرعت بخرید یا بفروشید. از طرفی وجود تعداد زیادی از فروشندگان و خریداران در صف‌های انتظار باعث می‌شود تا فاصله قیمت‌های پیشنهادی کاهش پیدا کند. در نتیجه نوسانات نیز دامنه کمتری خواهند داشت.

حجم معاملات (Trading volume) یک شاخص تحلیل بنیادی دیگر است که توانایی یک سکه یا توکن برای حفظ روند را نشان می‌دهد. برای مثال، اگر یک روند صعودی با تحلیل فاندامنتال حجم معاملات بالا حمایت شود، احتمالاً شاهد رشد بیشتر قیمت‌ها خواهیم بود. در چنین مواقعی استفاده از اسکالپینگ ارز دیجیتال شاید گزینه مناسبی برای رسیدن به سود باشد.

تعداد سکه‌های در گردش

سکه‌های در گردش هر ارز دیجیتال در واقع تعداد توکن هایی که در دسترس هستند را نشان می‌دهد. تعداد سکه‌های در گردش (Circulating Supply) با کل سکه‌ها یا Total Supply متفاوت است. زیرا تعداد سکه‌های در گردش در طول زمان ممکن است تغییر کند و بیشتر یا کمتر شود. در ارزهای دیجیتال مختلف، کاهش یا افزایش تعداد سکه‌های در گردش می‌تواند تاثیرات متفاوتی بر بازار داشته باشد. برای مثال در بعضی از ارزهای دیجیتال با سوزاندن رمز ارزها، تعداد سکه‌های در گردش کاهش می‌یابد که در نتیجه آن شاهد رشد قیمت به دلیل تقاضای بیشتر هستیم. برای استفاده از این معیار باید کاملا به تفاوت کوین و توکن آگاهی داشته باشید تا تحلیل عمیق‌تری به دست آورید.

تحلیل بنیادی پروژه های ارز دیجیتال

معیارهای فاندامنتال مربوط به پروژه ارز دیجیتال

معیارهای مربوط به پروژه، معیارهای کیفی هستند که به ما کمک می‌کنند تا عملکرد یک ارز دیجیتال را بررسی کنیم. این معیارها بیشتر به اهداف پروژه و نحوه عملکرد فنی آن بستگی دارند. به طور کلی، موارد زیر در هنگام تحلیل فاندامنتال پروژه یک ارز دیجیتال، مورد توجه قرار می‌گیرند:

  • پشتوانه یک ارز دیجیتال: تیم توسعه دهنده، تجربه‌های قبلی آن‌ها، نقشه راه و حمایت کنندگان آن‌ها. برای مثال یونی سواپ در زمان کوتاهی توانست جایگاه خوبی به دست آورد. این ارز دیجیتال به دلیل ارائه یک ایده جدید برای صرافی‌های غیر متمرکز و تیم پشتیبانی قوی از همان ابتدا مورد توجه سرمایه گذاران قرار داشت و سود زیادی را نصیب آن‌ها کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صرافی‌های غیر متمرکز مانند یونی سواپ، پیشنهاد می‌کنیم مقاله dex چیست را مطالعه کنید
  • نقشه راه: بسیاری از ارزهای دیجیتال نقشه راهی دارند که نشان می‌دهد قرار است چه مسیری را تا رسیدن به اهداف خود طی کنند. این نقشه راه زمان بندی دقیقی دارد که به شما کمک می‌کند تا فرصت‌های مناسب برای سرمایه گذاری را پیدا کنید
  • نقش ارز دیجیتال و نحوه درآمد زایی: هر ارز دیجیتال با هدف خاصی عرضه می‌شود. بررسی نقش ارز دیجیتال در آینده و کاربردهای آن به همراه نحوه در آمد زایی و اقتصاد شبکه از جمله مواردی است که باید مورد بررسی قرار بگیرند.

بررسی این موارد به شما کمک می‌کند تا با دید بهتری ارزهای دیجیتال دارای پتانسیل رشد را شناسایی کنید.

تحلیل فاندامنتال را با آموزش‌های داجکس یاد بگیرید

در این مقاله به سؤال تحلیل فاندامنتال چیست پاسخ دادیم و همچنین با انواع تحلیل فاندامنتال و نحوه انجام آن نیز آشنا شدیم. سرمایه گذاران حرفه‌ای در کنار تحلیل تکنیکال، باید تحلیل فاندامنتال را نیز بیاموزند تا از فرصت‌های مناسب برای سرمایه گذاری استفاده کنند. ما در بسته‌های آموزش ارز دیجیتال داجکس، با روش‌های مختلف تحلیل بازار آشنا می‌شویم و به شما کمک می‌کنیم تا هر آنچه باید در مورد تحلیل فاندامنتال بدانید را بیاموزید. برای شروع کافی است تا همین حالا در سایت داجکس ثبت نام کنید و یکی از دوره‌های آموزشی را متانسب با نیاز خود خریداری کنید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا