خط روند

روشهای تعیین حد سود و زیان
روشهای مختلفی برای تعیین حد سود و زیان در بازار سهام وجود دارند و همانگونه که در مقاله قبلی توضیح داده شد؛ اکثر معاملهگران به منظور پیشبینی نقاط خروج احتمالی از بازار، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. در این مطلب به بیان مهمترین روشهای تعیین حد سود و ضرر بر مبنای قیمت، با ذکر مثالهایی از بازار سهام خواهیم پرداخت.
فواصل قیمتی مشخص نسبت به ناحیه ورود
برخی سرمایهگذاران رویکرد تحلیلی خاصی نداشته و بیشتر روی اعداد ثابت تمرکز دارند. معیار اصلی در این روش، میزان فاصله نقاط خروج نسبت به ناحیه ورود است که معمولاً این فواصل بر اساس واحد درصد بیان میشوند. این مقادیر بر مبنای شرایط کلی بازار (نظیر محدودیت نوسان مجاز روزانه)، نوسانات ذاتی سهم و سایر موارد تعیین خواهند شد. در نمودار زیر که مربوط به سهام شرکت ایران خودرو است؛ معاملهگر پس از شکست سطح مقاومتی تصمیم به ورود میگیرد و بر اساس یک استراتژی شخصی، مقدار ثابت %۱۰ حد ضرر نسبت به نقطه ورود در نظر گرفته است. با توجه به اینکه نسبت پاداش به ریسک معاملاتش روی عدد ۲ تنظیم شده است؛ حد سود از ناحیه ورود به بازار، %۲۰ فاصله خواهد داشت.
اعداد رند
استفاده از اعداد رند در تحلیل تکنیکال کلاسیک و به طور کلی تعیین نقاط بازگشت بازار سهام، بسیار مرسوم است. معاملهگران کهنهکار بازار مالی نیز به این سطوح توجه ویژهای داشته و هنوز هم نسبت به کارایی آنها دیدگاه مثبتی دارند. عموماً رسیدن قیمت به محدوده اعداد رند در نمودار، موجب ایجاد تحرکات خاصی در عرضه و تقاضای بازار میشود. برخی معاملهگران با قرار دادن نقاط خروج خود در این سطوح سعی دارند؛ حد سود و زیان مطمئنی داشته باشند. به منظور درک بهتر مطلب، موقعیت معاملاتی فرضی زیر را در سهم وبصادر در نظر بگیرید. پس از شکست نقطه تلاقی خط روند و سطح مقاومتی، فرد اقدام به ورود نموده است که با نسبت بازده به ریسک برابر ۱، مقادیر ۸۰۰ و ۵۰۰ ریال را به ترتیب به عنوان حد سود و زیان احتمالی این معامله در نظر گرفته است.
اندیکاتورها
بدون شک یکی از پرطرفدارترین ابزار نموداری در میان معاملهگران بازار مالی اندیکاتورها هستند که خود به چندین نوع تقسیم میشوند. این ابزارها به حدی مورد علاقه سرمایهگذاران است که به عناوین مختلفی نظیر تحلیل بازار، نقطه ورود و نواحی خروج از آنها استفاده میکنند. مهم ترین دلیل محبوبیت اندیکاتورها در میان معاملهگران مبتدی، سهولت کاربری آنها است. اندیکاتورها بر اساس ماهیت و دسته بندی موجود در پلتفرمهای تحلیلی، به چهار نوع کلی روند یاب، مبتنی بر حجم، اسیلاتورها و اندیکاتورهای تدوین شده توسط آقای بیل ویلیامز تقسیم بندی میشوند.
میانگین متحرک یکی از کاربردی ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که یکی از موارد استفاده آن تعیین نقاط خروج میباشد. میانگینها معمولاً به صورت منفرد یا چندگانه استفاده میشوند. در تصویر زیر یک موقعیت معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط ورود و خروج کاملاً بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک شکل گرفته اند.
اگر قیمت بالاتر از میانگینها قرار داشته و یک تقاطع مثبت نیز اتفاق بیفتد(یعنی خط قرمز رنگ که متعلق به میانگین ۴۰ روزه است، میانگین متحرک۶۰ روزه را به سمت بالا بشکند) اقدام به خرید نموده و زمانی که میان قیمت و میانگین متحرک ۴۰ روزه، یک شکست قیمتی نزولی رخ دهد؛ باید از معامله خارج شویم. در واقع یک نقطه خروج غیرثابت انتخاب شده است که به صورت همزمان حد سود و زیان را پوشش میدهد.
فیبوناچی
افرادی که سواد ریاضی داشته باشند؛ مطمئناً سری اعداد فیبوناچی را میشناسند و داستان معروف آن را نیز شنیدهاند. مجموعه ابزار فیبوناچی در پلتفرمهای معاملاتی بازار مالی، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیلی به شمار میآیند که حتی میتوان صرفاً بر مبنای آنها یک استراتژی معاملاتی کامل تدوین نمود! فیبوناچی بازگشتی یکی از محبوب ترین ابزار تحلیل نموداری فیبوناچی است که معاملهگران بسیاری از سطوح آن به عنوان نقاط کلیدی ورود و خروج از معامله استفاده میکنند. با مشاهده نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران متوجه میشویم که معاملهگر «الف» بر اساس تلاقی خط روند صعودی، سطح حمایتی کلاسیک و ناحیه %۳۸ فیبوناچی بازگشتی در یک نقطه، اقدام به خرید نموده است. حد سود این معامله در سطح صفر درصد فیبوناچی یا همان قله قبلی و حد ضرر آن نیز در ناحیه %۶۱.۸ که درصد طلایی فیبوناچی میباشد؛ قرار داده شده است.
سطوح حمایت و مقاومت
تعداد کثیری از معاملهگران قدیمی بازار، به این سطوح ساده اما مهم در نمودار قیمت، توجه خاصی داشته و بخش مهمی از استراتژی معاملاتی آنها را شامل میشود. تئوری اصلی در استفاده از حمایت و مقاومت کلاسیک این است که بر اساس روانشناسی جمعی اگر قیمت از یک ناحیه بازگشت داشته باشد؛ ممکن است دفعات بعدی نیز با رسیدن به این نقطه، سرمایهگذاران واکنش مشابهی داشته باشند. به همین دلیل استفاده از این سطوح به عنوان نقاط خروج از بازار، کار بسیار عاقلانهای به نظر میرسد. زیرا، در صورت شکست این نواحی، هشدار جدی مبنی بر تغییر روند صادر شده و منطقی است که از معامله خارج شویم. در مثال زیر بر اساس نماد تاپیکو، نمونهای از موقعیتهای معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط حد سود و زیان بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مشخص شدهاند.
خطوط روند
همانند سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک، خط روند نیز یکی از مفاهیم ابتدایی و مهمی است که به تحلیلگران فنی آموزش داده میشود. این خطوط که طبق قواعد مشخصی، از اتصال نقاط بازگشت قیمت در نمودار تشکیل میشوند، یکی از قدرتمند ترین ابزارهای تحلیلی در بازار مالی به شمار میروند. خط روند به صورت انفرادی یا در نقاط تلاقی با سایر ابزار تحلیل، قابلیت استفاده دارد. این خطوط به دلیل اینکه یکی از مبانی اصلی تحلیل تکنیکال تلقی میشوند؛ ابزار دیگری نیز بر اساس آنها تدوین یافتهاند. به عنوان نمونه کانالهای قیمتی از نمونه ابزار مرسوم در تحلیل نموداری میباشند که بر مبنای خطوط روند ترسیم میشوند.
در موقعیت معاملاتی فرضی ذیل مشاهده میکنید که پس از ترسیم یک کانال قیمتی صعودی در نمودار روزانه سهم ملی صنایع مس ایران، معاملهگر «ب» پس از شکست ناحیه مقاومتی کوتاه مدت، اقدام به خرید سهم مینمایند. در چنین موقعیتهایی معاملهگران بلندمدتی میتوانند، از خطوط کف و سقف کانال به ترتیب به عنوان حد زیان و سود بهره ببرند و در صورتی که سرمایهگذار افق کوتاه مدتی را مد نظر داشته باشد؛ با رسیدن به خط روند کوتاه مدت(خط قرمز رنگ) جهت جلوگیری از تقبل ریسک تغییر روند، میتوان از معامله خارج شد.
الگوهای قیمتی
امروزه تشخیص روند آتی بازار سهام بر اساس الگوهای قیمتی، بسیار رایج است. این الگوها بر اساس حرکات قیمتی پرتکرار و مشابه که پس از وقوع آنها بازار روند مشخصی پیدا کرده است؛ از اطلاعات قیمتی بلند مدت بازارهای مالی، استخراج شدهاند. الگوهای نموداری انواع و اقسام مختلفی دارند که مهم ترین آنها عبارتند از: سر و شانه، پرچم، مستطیل، سقف و کفهای چند قلو، کنج.
این الگوها بر اساس شرایط وقوع میتوانند خاصیت نزولی یا صعودی داشته و یکی از نقاط قوت الگوهای قیمتی این است که یک الگو به تنهایی میتواند نواحی حد سود و زیان معاملات را به طور دقیق مشخص کند. به طور مثال به الگوی پرچم و نقاط خروج از معامله در نمودار سهام بانک ملت توجه فرمایید.
آشنایی با خط روند و شیوه رسم آن
آشنایی با خط روند و شیوه رسم آن یکی از مهمترین آموزشهایی میباشد که باید بیاموزیم .
هر تحلیل گر فارکس یا بورس داخلی ایران لزوما باید با روند گیری و خط روند و شیوه های ترسیم
خط روند آشنایی کامل داشته باشد و بتواند آنها را رسم کند .
خط روند چیست ؟
همانطور که از نام آن پیداست، یک ابزار ترسیمی نموداری است که از اتصال نقاط چرخش (( تغییر جهت )) خط روند قیمت در نمودار رسم شده
و در تحلیل تکنیکال از آن برای تشخیص نقاط احتمالی واکنش بازار استفاده میکنند.
این خطوط بر اساس شرایط بازار و نمودار میتوانند خاصیت حمایتی یا مقاومتی داشته باشند.
حمایت و مقاومت همانطور که در پستهای قبل گفته ایم بر اساس میزان عرضه و تقاضا ایجاد میشوند .
استفاده از خط روند در تشخیص نقاط مهم عرضه و تقاضا کاربردی بسیار ارزشمند دارد
چرا که میتوانند عامل تغییر مسیر بازار و شکلگیری روند جدید را پیشبینی کند و از این رو برای معامله گران نقش حیاتی ایفا میکند.
خط روند دلار به ین
در تصویر فوق که مربوط به چارت USD JPY هست یک روند نزولی نمایش داده شده که با دو برخورد اول و دوم ایجاد یک خط روند کرده است
و در برخورد سوم همانطور که مشخص هست یک موقعیت از نظر تکمیل تقاضا ایجاد شده است که احتمال ریزش در آن وجود داشته است .
همانطور که مشاهده میکنید با واکنش به این خط بازار مجدد به سمت کف قیمتی خود حرکت کرده است .
شما در چارتهای مختلف و در تایم فریم های متفاوت میتوانید تعداد بسیاری از این حالت ها را مشاهده کنید .
برای تمرین حتما در روی چارتهای مختلف خطوط روندی که مشاهده میکنید را رسم کنید
و به تحلیل و بررسی واکنش بازار به خطوط روند رسم شده دقت کنید .
چگونه خط روند صحیح رسم کنیم ؟
شاید برای شماهم این سوال ایجاد شده باشد که شیوه صحیح ترسیم خطوط روند چگونه است .
در مقالات مختلف نظرات متفاوتی در خصوص شیوه رسم خط روند و نقاط اتصال مشاهده میکنید .
رایج ترین شیوه رسم خطوط روند در چارتهایی میباشد که از شیوه کندلهایی با الگوی شمع های ژاپنی هستند میباشد .
اگر با کندلها و انواع آن آشنایی ندارید حتما به دنبال یادگیری آنها باشید چرا که در موارد مختلف به کمک شما خواهند آمد .
و چنانچه با کندلها آشنایی دارید به سادگی ادامه این مطلب را در شیوه صحیح رسم خطوط روند درک خواهید کرد .
برای رسم خطوط روند به عنوان مثال خط روند نزولی در تصویر فوق نقطه شروع را از یک سقف (( مقاومت ))
چسبیده به بدنه کندل (( بدون در نظر گرفتن خط شدوی کندل )) در نظر میگیریم .
و برای نقطه دوم نیز سقف بدنه کندلی که واکنش به قیمت بازار داشته است (( مقاومت بعدی )) را ملاک قرار میدهیم
و خط روند را در همین امتداد رسم میکنیم .
خط روند شیوه رسم
همانطور که در تصویر فوق که بزرگ شده تصویر اول هست خط روند مشاهده میکنید
نقطه شروع از بخش ۱ میباشد و نقطه دوم در نظر گرفته شده کندل بخش ۲ میباشد
همانطور که میبیند در کندل قبل از عدد ۳ و خود کندل عدد ۳ با برخورد به خط روند بازار واکنش داشته است .
این قانون صد در صد نیست ولی معمولا در اینگونه مواقع شاهد بازگشت قیمت خواهیم بود .
البته دقت کنید استراتژی هایی نیز داریم که بر اساس شکسته شدن خطوط روند طراحی شده اند
که در آینده به آموزش آنها نیز خواهیم پرداخت .
خطوط روند در چه تایم فریمی ؟
حتما دقت داشته باشید که در هر تایم فریم یا دوره زمانی در چارت میتوانید از خطوط روند استفاده کنید
اما هرچه در بازه زمانی بزرگتر یا خط روند چارتهایی با تایم فریم های بالاتر از خطوط روند استفاده کنید اعتبار آنها بیشتر خواهد بود .
عموما از خطوط روند در تایم فریم های ۳۰ دقیقه تا ۴ ساعت استفاده میشود .
قویترین خطوط روند :
جالب است بدانید که قویترین خطوط روند آنهایی هستند که منطبق با نقاط حمایت و مقاومت شکل گرفته باشند .
به عبارتی که وقتی یک خط روند ترسیم میشود اگر نقطه برخورد قیمت با خط روند در جهت روند بر روی یک ناحیه
از نواحی حمایتی یا مقاوتی باشد این خط روند از یک فاکتور دیگر به اسم حمایت یا مقاومت بهرمند میشود
و همین امر باعث خواهد شد قویتر و با قدرت تر باشد و احتمال بازگشت از آن ناحیه و قیمت در آن بیشتر است .
بهترین خط روند :
بهترین خط روند خط روندی است که تعداد بیشتری از برخورد را در خود جای داده باشد
به عبارتی بازار در دفعات بیشتری نسبت به آن خط روند واکنش نشان داده باشد و برگشت داشته باشد .
البته دقت کنید در اینگونه خطوط روند باید حتما به حمایتها و مقاومتها نیز خط روند در جهت مخالف توجه خاص و ویژه داشت .
خط روند چند برخورده
در تصویر فوق در این روند ما ۳ بر خورد از نوع برخورد کف بدنه با خط روند داریم
و ۳ برخورد از نوع برخورد شدوی کندل با خط روند را داریم
این نوع خط روند با در نظر گرفتن نقاط حمایت و مقاومت میتواند اعتبار بیشتری داشته باشد .
هرچند در همین تصویر مشاهده میکنید که یک خط روند نزولی نیز شکل گرفته است :
خط روند نزولی
تصویر فوق شکل گیری خط روند معکوش برای مثال قبلی است .
در این شرایط است که توجه به نقاط حمایت و مقاومت میتواند شما را در جهت پیدا کند روند صحیح
آموزش خط روند (Trendline) در تحلیل تکنیکال+ مثال 3 خط روند
خط روند ساده ترین و مهم ترین ابزاری است که برای تحلیل تکنیکال از آن استفاده می شود. خطی که برخلاف اسم پیچیده اش، بسیار ساده بوده و می تواند کمک بسیار زیادی به تحلیلگران برای پیش بینی قیمت ارزهای دیجیتال در آینده کند.
تحلیل گر تکنیکال برای رسم خط روند کافی است نگاهی به نمودار بیاندازد و خطی را با توجه به نکاتی که در ادامه به شما آموزش می دهیم رسم کند تا جهت قیمتی ارز دیجیتال در بازه زمانی مورد نظر او مشخص شود. با رسم همین خط های ساده تحلیلگر می تواند روند صعودی یا نزولی بودن ارز دیجیتال را تعیین کرده و قیمت آن در آینده را تخمین بزند.
معنی خط روند (Trendline)
اگر بخواهیم در یک کلمه و به ساده ترین شکل ممکن خط روند را برایتان توضیح دهیم. خط روند، خط صافی است که روی نمودار رسم شده و جهت کلی حرکت در آینده را مشخص خواهد کرد. یادگیری مفهوم خط روند در تحلیل تکنیکال شاید شروع خوبی باشد خط روند ولی به خاطر داشته باشید که همه چیز نیست.
برای کشیدن خط روند روی نمودار کافی است از یک خط کش یا ابزار خط کش داخل نرم افزار استفاده کنید. سپس سقف ها یا کف ها را به وسیله یک خط صاف به هم وصل کنید. خط روند تصویری از حمایت ها و مقاومت ها در بازه های زمانی نمودار هستند که جهت تغییر قیمت را برای ما نمایان می کنند.
در نتیجه متوجه شدیم که خط ترند یا خط روند به خطی رسم شده روی نمودار شمعی یا … گفته می شود که تعدادی از قیمت های در امتداد هم را به هم متصل کرده و اطلاعات خوبی در اختیار تحلیلگر قرار می دهد. در نتیجه خط روند به ما می گوید که در آینده نمودار در چه جهتی حرکت می کند و چگونه می توانیم سرمایه گذاری با ارزش تری داشته باشیم.
خط روند چه چیزی به ما می گوید؟
خط روند یکی از مهم ترین ابزارها برای تحلیل تکنیکال در دنیا است که تقریباً همه طرفدار آن هستند. در این شیوه تحلیلگران به جای نگاه کردن به عملکرد ارز دیجیتال یا اخبار فاندامنتال به خط روند قیمت نگاهی می اندازند. خط روند در تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) به شما کمک می کند تا جهت کنونی قیمت در بازار را متوجه شوید. معمولاً تحلیلگران خط روند را یک دوست به حساب می آورند که رسم آن اولین قدم برای انجام یک معامله خوب خواهد بود.
برای رسم یک خط روند یا همان ترندلاین، تحلیلگر باید حداقل دو نقطه بر روی نمودار قیمتی داشته باشد که آن ها را به هم متصل کرده و یک خط به دست بیاید. البته بازه های زمانی مختلفی وجود داشته و بهتر است قبل از رسم خط روند بازه زمانی مورد نظر خود را اجرا کنید. بعضی از تحلیلگرها نیز بازه های زمانی مختلف را در کنار هم قرار می دهند تا تفسیر بهتر و دقیق تری از وضعیت بازار داشته باشند.
یکی از نکات بسیار مهمی که باعث جهانی شدن این ابزار ساده شده محدود نبودن آن به بازه زمانی خاصی است و هر موقع و هرجایی که بخواهید می توانید از آن استفاده کنید.
مثال خط روند
فرض کنید که مشغول تحلیل ارز دیجیتالی با نام A هستید. ابتدا نمودار این ارز دیجیتال را در بازه زمانی مورد نظر خود بارگذاری می کنید. سپس داخل نمودار مشاهده می کنید که در روز اول این ارز دیجیتالی با قیمت 35$ دلار معامله شده و در روز بعد به قیمت 40$ دلار رسیده و روز سوم تا 45$ دلاری شدن هم پیش رفته است. خب در چنین وضعیتی شما 3 نقطه تعیین کننده برای رسم خط روند خود در اختیار دارید که اگر همه این نقطه ها را به هم متصل کنید، یک خط صعودی را تشکیل خط روند خواهند داد.
در نتیجه تحلیل گر بعد از رسم این خط روند صعودی می تواند به این نتیجه برسد که روند بازار صعودی است و بهتر است برای جا نماندن از سود بیشتر، اقدام به خرید این ارز دیجیتالی کند.
حالا بیایید برعکس این مثال را درنظر بگیریم. شخصی قصد دارد تا ارز دیجیتالی B را تحلیل خط روند کند. ابتدا نمودار ارز دیجیتالی B در بازه زمانی مورد نظر خود را بارگذاری کرده و سپس نگاهی به قیمت آن در زمان های مختلف می اندازد. به عنوان مثال ارز دیجیتال B در روز اول 35$ دلاری بوده و بعد از گذشت یک روز به قیمت 25$ رسیده است.
اکنون تحلیلگر دو نقطه در اختیار دارد که می تواند با آن یک خط روند نزولی با توجه به کاهش قیمت ارز دیجیتال مورد نظر رسم کند. در چنین شرایطی او متوجه می شود که روند قیمتی نزولی است در نتیجه بهتر است از خرید صرفه نظر کند زیرا با این روند قیمتی ممکن است قیمت ارز دیجیتالی B در آینده کمتر از این نیز بشود.
چگونه خط روند را بخوانیم؟
خواندن خط روند از کشیدن آن هم ساده تر است. کافی است نگاهی به خط بیاندازید و شیب خط را در نظر بگیرید تا متوجه روند قیمت شوید. مثلاً اگر شیب خط مثبت بود و خط به سمت بالا رفته بود یعنی افزایش قیمت داشته ایم. برعکس اگر شیب خط منفی بود و خط به سمت پایین رفته بود یعنی شاهد کاهش قیمت بوده ایم.
البته دقت داشته باشید که همیشه خط روند نشان دهنده آینده قیمت نبوده و همیشه پیشگوی خوبی نیستند. در بعضی از مواقع خط روند شکسته شده و ممکن است همه چیز طبق تحلیل شما پیش نرود.
انواع مختلف خط روند
به طور کلی سه نوع خط روند در تحلیل تکنیکال وجود دارد که با وصل کردن نقاط مختلف قیمت ممکن است یکی از آن ها به دست بیاید.
خط روند صعودی (Uptrend): این خط روند نشان دهنده افزایش قیمت است و زمانی می توانید آن را رسم کنید که چندین نقطه در جهت شیب مثبت بازار داشته باشید. در چنین بازاری بهترین کار خرید و صبر برای افزایش قیمت است.
دقت کنید که در خط روند صعودی نقطه ها در زیر نمودار رسم شده و خط روند نقش یک حمایت را بازی می کند. در نتیجه در صورت شکسته شدن خط روند صعودی، احتمالاً تمایل خرید در بازار کم شده و می تواند نشان دهنده کاهش قیمت در آینده باشد.
خط روند نزولی (Downtrend): این خط روند نشان دهنده کاهش قیمت است و زمانی می توانید آن را رسم کنید که چندین نقطه در جهت شیب منفی بازار داشته باشید. در چنین بازاری بهترین کار فروش و صبر برای بازگشت قیمت است.
دقت کنید که در خط روند نزولی نقطه ها در بالای نمودار رسم شده و خط روند نقش مقاومت را بازی می کند. در نتیجه در صورت شکسته شدن خط نزولی، احتمالاً تمایل خرید در بازار افزایش پیدا کرده و می تواند نشان دهنده افزایش قیمت در آینده باشد.
خط روند خنثی یا جانبی (Sideway trend): خط روند خنثی نشان دهنده حرکت افقی قیمت در نمودار است که بیانگر برابر بودن میزان عرضه و تقاضا در بازار است. معمولاً این خط روند صاف و بدون شیب قبل از شروع یک روند صعودی یا نزولی در بازار شکل می گیرد.
معمولاً چنین خط روندی در سطوح حمایت و مقاومتی قوی شکل گرفته و طولانی شدن چنین روندی اصلاً عجیب و غیرطبیعی نیست. در روند خنثی معمولاً حجم ارز دیجیتال صاف و دست نخورده باقی می مانند زیرا در چنین شرایطی بین گاوها و خرس ها تعادل برقرار شده است.
در زمان مشاهده چنین خط روندهای بی طرفی بهتر است به دیگر اندیکاتور و الگوهای چارت نگاهی بیاندازید، زیرا چنین شرایطی ممکن است نشان دهنده یک بریک اوت (رشد یکباره قیمت) باشد.
تکنیکهای تکنیکال – نحوه معامله با خط روند
در این قسمت به بررسی خط روند و نحوه معامله با آن میپردازیم.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
خط روند چیست؟
از به هم وصل کردن کف ها و یا سقف ها خطوطی به وجود میآید که نمودار به آن خطوط واکنش نشان میدهد و به اصطلاح به آن خطوط، خط روند گفته میشود.
خط روند به دو دسته حمایتی و مقاومتی تقسیم میشود؛ نمودار پس از برخورد به خط روند حمایتی دچار افزایش قیمت و در برخورد با خط روند مقاومتی دچار کاهش قیمت میشود.
درادامه به بررسی هر یک از این موارد میپردازیم اما نکته لازم به ذکر است این است که در چه صورت خط روند از اعتبار بالایی برخودار است و میتوان به آن اعتماد کرد.
در یک خط روند چه به صورت حمایتی و چه به صورت مقاومتی حداقل باید سه برخورد وجود داشته باشد تا بتوان به آن خط روند اعتماد بیشتری داشت.
به بررسی چند مثال میپردازیم:
ابتدا خط روند حمایتی یا صعودی، همانطور که در شکل مشخص شده است از به هم وصل کردن کف ها یک خط روند به وجود آمده است که نمودار دربرخورد به آن واکنش نشان داده است. در این حالت استراتژی خرید نزدیک خط حمایتی است.
حد ضرر را به دو صورت میتوان تعیین کرد یکی کف قبلی به دلیل اینکه روند صعودی است و دیگری شکست خط روند و تثبیت زیر آن ،که انتخاب این دو بستگی به ریسک پذیری افراد دارد. اما برای حد سود گام صعود قبل را از خط روند مدل سازی میکنیم.
در تصویر بعدی خط روند مقاومتی و نزولی مشخص شده است که دارای ۴ برخورد است و از اعتبار بالایی برخوردار است. هر بار که نمودار به این خط روند نزدیک شود دچار افت قیمت میشود و با افزایش عرضه از سوی فروشندگان مواجه خواهد شد.
در این حالت برای خرید میان مدت و یا بلند مدت باید منتظر ماند تا خط روند با قدرت شکسته شود و در خرید های کوتاه مدت با نزدیک شدن به خط روند، باید از معامله خارج شد.
در این قسمت خطوط روند حمایتی و مقامتی توضیح داده شد. همچنان به معامله گران توصیه میشود با استفاده از انواع تکنیک ها در جهت روند اصلی نمودار اقدام به انجام معاملات کنند.
خط روند (Trendline) در بورس
خط روند (به انگلیسی Trendline) خطی است که از بالاترین قیمتها (سقفهای قیمت) یا پایینترین قیمتها (کفهای قیمت) رسم میشود تا مسیر غالب قیمت را نشان دهد.
خطوط روند، حمایت و مقاومت را در هر بازه زمانی روی نمودار قیمت نمایش میدهند.
خطوط روند همچنین نشاندهنده مسیر، سرعت قیمت و الگوهای قیمت را در بازههای زمانی مختلف هستند.
مفهوم روند به طور قطع یکی از اصول تحلیل تکنیکی بازار است.
تمام ابزارهای تکنیکال از قبیل الگوها، میانگینهای متحرک، حمایت و مقاومتها، تنها با هدف کمک به اندازهگیری روند قیمت به منظور شرکت در روندها به وجود آمدهاند.
اغلب اصطلاحات رایجی از قبیل «همیشه در جهت روند معامله کنید» «هرگز با روند نجنگید» یا «روند دوست توست» را زیاد میشنویم.
پس لازم است وقتی را برای تعرف روند صرف کنیم و انواع آن را بشناسیم.
از بعد کلی و به طور ساده، روند جهت حرکت قیمت را در بازار نشان میدهد. ولی برای به کارگیری آن میبایست تعریف دقیقتری را ارائه کنیم.
پیش از هر چیز باید به یاد داشته باشیم که هرگز بازار در یک خط راست و در یک جهت خاص حرکت نمیکند. تغییرات بازار به صورت یکسری از حرکات زیگزاگ مشخص میشود.
این زیگزاگها همانند یکسری موجهای پی در پی میباشند که شامل موجهای صعودی (پیکها یا رالیها) و موجهای نزولی (حفرهها) میباشند.
برآیند حرکات این موجهای صعودی و نزولی روند بازار را تشکیل میدهد که شامل روندهای صعودی و نزولی و خنثی میباشد.
روند صعودی به عنوان یکسری از موجها و حفرههای بالارونده تعریف میشود و روند نزولی برخلاف آن از موجها و حفرههای پایین رونده تشکیل شده و روند خثی شامل موجها و حفرههایی است که جهت مستقیم دارند.
نکات کلیدی و مهم
- یک خط روند واحد را میتوان به یک نمودار اعمال کرد تا تصویر واضحتری از روند و سمت و سوی قیمت به دست آید.
- خطوط روند را میتوان به کفها و سقفهای قیمت اعمال کرد تا یک کانال به وجود آید.
- دوره زمانی تحلیل شده و نقاط دقیقی که جهت رسم خط روند استفاده میشوند برای هر معاملهگر متفاوت هستند.
خطوط روند به شما چه میگویند؟
خط روند یکی از مهمترین ابزار استفاده شده در تحلیل تکنیکال است.
به جای نگاه به عملکرد گذشته کسب و کار یا هر مبنای دیگری، تحلیلگران تکنیکال به دنبال روندها در عملکرد قیمت (price action) میگردند. خط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکند تا مسیر کنونی قیمتهای بازار را مشخص کنند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند روند مثل دوست شماست، و تعیین این روند اولین قدم در فرآیند انجام یک معامله خوب است.
برای ایجاد یک خط روند، تحلیلگر باید حداقل دو نقطه روی نمودار قیمت داشته باشد.
برخی تحلیلگران مایلند از بازههای زمانی متفاوت مانند یک دقیقه یا پنج دقیقه استفاده کنند. برخی دیگر از تحلیلگران نمودارهای روزانه یا هفتگی را در نظر میگیرند.
برخی تحلیلگران زمان را به طور کل کنار میگذارند و ترجیح میدهند روندها را به جای فواصل زمانی (intervals of time) بر اساس فواصل تیک (tick intervals) بررسی کنند.
آنچه باعث جذابیت و فراگیر شدن استفاده از خطوط روند میشود این است که میتوان از این خطوط صرفنظر از بازه، چارچوب، و فاصله زمانی در شناسایی روندها استفاده کرد.
اگر سهام یک شرکت روی 350 تومان معامله میشود و سپس در عرض چند روز به سمت 400 تومان و چند هفته دیگر به سمت 450 تومان حرکت کند، تحلیلگر سه نقطه برای ترسیم روی نمودار خواهد داشت که از 350 تومان آغاز و سپس به سمت 400 و 450 تومان حرکت میکند.
اگر تحلیلگر خطی بین این سه نقطه قیمت ترسیم کند، این خط روندی صعودی خواهد داشت. خط روند ترسیم شده دارای شیبی مثبت است و بنابراین به تحلیلگر میگوید که باید مطابق با مسیر روند خرید کند.
با این وجود، اگر قیمت سهام این شرکت از 350 تومان به 250 تومان برسد، خط روند شیبی منفی خواهد داشت و تحلیلگر باید مطابق با مسیر روند خط روند فروش داشته باشد.
روند سه جهت دارد:
همانطور که ذکر شد به طور واضح سه روند صعودی، نزولی و خنثی داریم.
اکثر مردم فکر میکنند که بازار یا صعودی است یا نزولی ولی در حقیقت بازار در سه جهت حرکت میکند: صعودی، نزولی و خنثی.
تشخیص تفاوت این سه نوع روند بسیار مهم است. زیرا در بهترین برآورد حداقل در یکسوم مواقع قیمتها روند خنثی یا افقی به خود میگیرند.
روند خنثی نمایانگر مساوی بودن عرضه و تقاضا در یک دورة زمانی میباشد بدین معنی که نیروی عرضه و تقاضا به یک تعادل نسبی رسیدهاند (در نظریه داو این الگو به عنوان «خط» نامیده شد).
اگرچه ما تعریف «روند خنثی» را به بازار بدون تغییر نسبت دادیم اما بهتر است که از آن به عنوان بازار بدون روند نام ببریم.
اکثر ابزارها و سیستمهای تکنیکی ذاتاً به دنبال یافتن روند هستند که بدین معنی است که اساساً برای بازاری تعریف شدهاند که در جهت بالا و پایین حرکت میکنند.
آنها عموماً وقتی بازار در حالت بدون روند قرار دارد بسیار بد کار میکنند یا حتی اصلاً کار نمیکنند. نمیتوان این حالت را یک مشکل در بازار یا سیستم نامید بلکه اشکال در کسانی است که اصرار دارند تا از این ابزارها در چنین موقعیتهایی (بدون روند) استفاده کنند درحالیکه این ابزارها اصولاً برای چنین شرایطی طراحی نشدهاند.
سه انتخاب کلی برای هر معاملهگری وجود دارد ـ خط روند وارد بازار شود (خرید) ـ از بازار خارج شود (فروش) یا اینکه نظارهگر بازار باشد.
زمانی که بازار رو به رشد است خرید ارجح است. وقتی بازار در حال نزول و افت است، دومین انتخاب یعنی فروش درستتر به نظر میرسد و در وضعیت خنثی بازار، عاقلانهترین کار بیرون رفتن و نظاره کردن بازار است.
روندها به سه دسته تقسیم میشوند:
علاوه بر اینکه روند دارای سه جهت میباشد به سه دسته نیز تقسیم میشود:
در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود دارد که در فعل و انفعال با یکدیگر هستند و روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت را در بر میگیرند گرفته تا روندهای بسیار بلندمدت 50 تا 100 ساله.
هرچند غالب تحلیلگران به وجود سه دسته روند اصلی اعتقاد دارند اما قطعاً ابهاماتی در مورد تعاریف مختلف تحلیلگران از هر روند وجود دارد.
به عنوان مثال داو روند یکساله یا بیشتر را روند بزرگ نامیده است. داو مدت زمان روند متوسط را از سه هفته تا سه ماه میدانست و هر روند کمتر از سه هفته را نیز روند کوتاه مینامید.
هر روند (از کوتاه تا بلند ملدت) قسمتی از روند بزرگتر را تشکیل میدهد.
هر روند میتواند جزیی از روند بزرگ بعدی محسوب شود. برای مثال روند متوسط میتواند یک تصحیح در روند بزرگ پس از خودش شناخته شود. در روندهای بزرگ صعودی به طور معمول روند قبل از ادامة مسیر صعودی خود، در حدود یک یا دو ماه خود را تصحیح میکند.
این روند تصحیح نیز میتواند خود شامل روندهای کوتاهمدتتر که همان موجهای صعود و نزولی کوتاهمدت هستند باشد.
رسیدن به یک اجماع کلی درباره روند تقریباً غیرممکن است زیرا معاملهگران برداشتهای متفاوتی از یک روند دارند.
برای معاملهگران بلندمدت حرکت قیمت در چند روز یا چند هفته شاید بیاهمیت باشد ولی برای کسانی که قصد انجام معاملات کوتاهمدت دارند حرکات قیمت در دو یا سه روز روند اصلی را تشکیل میدهد.
به بیان کلی اکثر روشهایی که بر اساس تعقیب روند کار میکنند بر روند متوسط که اغلب چندین ماه طول میکشد تأکید بیشتری دارند. از روند کوتاهمدت میتوان برای تنظیم زمان خط روند خط روند ورود و خروج از بازار استفاده کرد. در یک روند متوسط صعودی روندهای کوتاهمدت کاهشی فرصت خوبی برای ورود به بازار میباشند.
ساختار کلی خط روند
خط روندها از وصل کردن پایینترین یا بالاترین نقاط قیمت در نمودار بدست میآیند.
خط روند نزولی از وصل کردن سقفهای قیمت و خط روند صعودی از وصل کردن کفهای قیمت بدست میآید.
مثالهایی واقعی از خط روند
استفاده از خطوط روند نسبتا آسان است.
معاملهگر فقط باید نمودار قیمت (شامل قیمتهای باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین) را در نمودار داشته باشد. امروزه نرمافزارهای تحلیل تکنیکال نمودارها را در انواع مختلف (نمودار شمعی، نمودار خطی، نمودار میلهای و…) نمایش میدهند.
در تصویر زیر نمودار قیمت سهام ایران خودرو را میبینید که خط روند صعودی (خط آبی) روی آن رسم شده است.
این خط روند مسیر صعودی سهام ایران خودرو را نشان میدهد و میتوان آن خط را به عنوان یک سطح حمایت در نظر گرفت.
در این مورد، معاملهگر ممکن است ترجیح دهد که نزدیک به خط روند خرید خود را انجام دهد خط روند و برای مدتی طولانی این موقعیت معاملاتی را حفظ کند.
اگر عملکرد قیمت خط قیمت را شکسته و پایینتر رود، معاملهگر میتواند آن را به عنوان سیگنالی برای بستن موقعیت (یعنی فروش) در نظر بگیرد. این امر به معاملهگر اجازه میدهد مطابق روند معامله کند و هنگامی که روندی که دنبال میکند شروع به ضعیف شدن کرده از معامله خرید خارج شود.
خطوط روند البته بستگی زیادی به بازه زمانی دارند. در مثال بالا، معاملهگر احتیاجی به ترسیم مداوم و چندباره خط روند ندارد. با این حال، در مقیاس زمانی دقیقه، ممکن است خطوط روند متفاوتی بتوان رسم کرد و معاملهها احتیاج به تنظیم مجدد و قاعدهمند داشته باشند.
نمودار زیر خط روند نزولی در نمودار سهام پارس خودرو را نمایش میدهد:
تفاوت بین خطوط روند و کانالها
نکته : بر یک نمودار بیش از یک خط روند را میتوان اعمال کرد.
معاملهگران معمولا برای ایجاد کانال خط روندی برای اتصال قیمتهای بالا و همچنین برای اتصال قیمتهای پایین رسم میکنند. کانال میتواند هم حمایت و هم مقاومت را برای بازه زمانی مورد بررسی مشخص کند.
مشابه با خط روند واحد، معامله گران به دنبال رشد و افت ناگهانی قیمت یا شکست هستند تا وقتی قیمت به خارج از کانال رسید، متناسب به جهت حرکت قیمت، معامله خود را انجام دهد. نقطه شکست کانال میتواند به عنوان نقطه خروج یا نقطه ورود استفاده شود.
اعتبار خط روند چگونه سنجیده میشود؟
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد که در ادامه بخشی از این عوامل را برایتان معرفی میکنیم:
1.شیب خط روند:
هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
2. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند:
هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
3. شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم:
در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود.
4. بازه زمانی بررسی سهم:
شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.
برای مثال سهم X ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند.
محدودیتهای خط روند
خطوط روند محدودیتهایی مشابه سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال دارند.
هرگاه داده قیمت بیشتری در نمودار اضافه شود، خطوط روند نیز باید دوباره تنظیم شوند.
یک خط روند گاهی برای مدتی طولانی ادامه پیدا میکند و قیمت به اندازه کافی از آن فاصله خواهد گرفت و از این رو نیاز به بروزرسانی دارد. علاوه بر این، معاملهگران اغلب نقاط داده متفاوتی را برای اتصال انتخاب میکنند.
ممکن است خط روندی که توسط یک معاملهگر رسم شده، توسط معاملهگران دیگر به شکل دیگری مشاهده شود.
به عنوان مثال، برخی معاملهگران در یک بازه از کفهای قیمت استفاده میکنند درحالیکه دیگران ممکن است از پایینترین قیمت بسته شدن در یک دوره زمانی استفاده کنند.
نکته آخر این است که خطوط روند اعمال شده بر چارچوبهای زمانی کوچکتر میتوانند به حجم حساس باشند. یک خط روند که در طول ان حجم قیمت پایینی وجود داشته، ممکن است به سادگی و هرگاه حجم در طول یک بازه معاملاتی بالا رفت شکسته شود.
مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی اصفهان در آشنایی هرچه بیشتر با اینگونه موضوعات و اصطلاحات بورس در کنار شما خواهد بود و با تدارک دوره های مختلف در زمینه های گوناگون راهگشای کسب و کار شما عزیزان است.