رازهای موفقیت در بورس

جایی که فکر میکنم از دیگران پیشی گرفتم، در تصدیق اشتباهاتم است… این راز موفقیت من است.
جزئیات خبر
«اشتباهپذیری»؛ رمز موفقیت در بازار بورس است که در ادامه میخواهیم در مورد آن توضیح دهیم.
حتما بارها این عبارت نصیحتگونه و پندآموز را از بزرگان، معلم خود یا والدین و دوستان شنیدهاید: انتقادپذیر باشید.
اما تجربه فعالیت در بازار سهام نشان میدهد که در این عرصه، «انتقادپذیری» خود را به صورت «اشتباهپذیری» نشان میدهد.
به این ترتیب در بازار بورس باید اشتباهپذیر بود و اشتباهات مرتکب شده را به راحتی پذیرفت، در غیر این صورت اگر به اشتباهات خود اقرار نکنید، بهتر است در انتظار موفقیت در بازار سرمایه هم نباشید.
جورجی شوارتز سرمایهگذار مشهور آمریکایی در یکی از جملات معروف درباره راز موفقیت خود میگوید:
جایی که فکر میکنم از دیگران پیشی گرفتم، در تصدیق اشتباهاتم است… این راز موفقیت من است.
وارن بافت نیز معتقد است: «تا هنگامی که یک سرمایهگذار از اشتباهات بزرگ دوری میکند، تنها باید کارهای بسیار کمی انجام دهد.»
چارلی مانگر دیگر فرد شناخته شده دیگر در عالم سرمایهگذاری میگوید: «فورا اشتباهات را تشخیص داده و عکسالعمل نشان دهید.»
کتاب 23 اصل موفقیت وارن بافت هم به بررسی ابعاد مختلف اصل مهم «اشتباهپذیری» در سرمایهگذاری پرداخته است:
افراد موفق بر اجتناب از اشتباهات تمرکز کرده و هرگاه متوجه آن میشوند، اصلاحش میکنند.
گاهی اوقات، موفقیت تنها با تمرکز بر اجتناب از خطا حاصل میشود. این دقیقا همان روشی است که باعث شد جونا برینگتون در مسابقات اسکواش در دهههای 60 و 70، قهرمان جهان و بریتانیا شود.
اما نقشه راه سرمایهگذار خبره در این زمینه چگونه است.
او میداند که ممکن است اشتباه کند. لحظهای که متوجه اشتباهاتش میشود، آنها را اصلاح میکند.
در نتیجه به ندرت پیش میآید که مشکلات او چیزی بیش از زیانهای کوچک باشد؛ در شرایطی که سرمایهگذار بازنده دست از سرمایهگذاریهایی که در آنها شکست خورده نمیکشد و امیدوار است که بتواند ضررش را جبران کند؛ در نتیجه اغلب از زیانهای بزرگ رنج میبرد.
به طور دقیق، مانند تمام اهداف ساده، دستیابی به این هدف نیز آسان نبود. برینگتون مجبور بود بسیار آماده و استقامت بالایی داشته باشد. او حریفش را خسته کرد.
پس از سه، چهار یا پنج ساعت، حریف او خسته شده بود. اما برینگتون همچنان پابرجا بود و داشت به توپ ضربه میزد، به نظر خستگیناپذیر میآمد در حالی که اشتباهات حریفش شروع شد و به همین دلیل مسابقه را باخت. به عبارت دیگر، برینگتون هیچ گاه پیروز نشده است، بلکه رقبایش همواره شکست خوردهاند.
بانک بهتر است یا سرمایهگذاری در بورس؟!
اگر برینگتون مدیریت یک صندوق سرمایهگذاری مشترک را بر عهده داشت، رازهای موفقیت در بورس احتمالا همیشه تمام سرمایهگذاریهای خود را بر روی اوراق خزانه کوتاهمدت انجام میداد.
مسلما او نمیتوانست سود قابل توجهی به دست آورد اما فقط با اجتناب از اشتباه، هیچگاه متحمل زیان نمیشد.
اگر فکر میکنید نگاه داشتن حجم زیادی از پول نقد روش بدی برای سرمایهگذاری است، باید تعدادی از کسانی را که من در طی سالها راهنمایی کردهام را ببینید.
یکی از پرسشهای مورد علاقهام از افراد این است: «تصور کنید هیچگونه سرمایهگذاری انجام نمیدادید و فقط پول خود را در بانک میگذاشتید، امروز وضعتان بهتر نبود؟»
حتی خود من نیز وقتی از یکی از مراجعین خود به نام ژئوف، شنیدم که گفت: «اگر پولم را در بانک میگذاشتم اکنون 5 میلیون دلار بیشتر داشتم»، کاملا شگفت زده شدم.
جک یکی دیگر از موکلهای من، 7 میلیون دلار را اینگونه از دست داده بود! آنچه در بین این دو نفر مشترک است، تمرکز صرف آنها روی سود بود. هیچ کدام از آن دو اهمیت اجتناب از اشتباه را درک نکردند؛ تا اینکه با یادآوری من میزان ضررهایشان را محاسبه کردند.
رویکرد یک سرمایهگذار خبره تمرکز بر روی سود نیست. همانطور که بافت در یکی از نامههای خود به سهامداران مینویسد، چارلی مانگر قائممقام برکشایر مانند برینگتون «چه در زمینه معامله و چه در مسائل زندگی، همواره بر مطالعه اشتباهات بیشتر از موفقیتها تاکید داشت.
او نیز تفکر همان انسانی را دارد که میگوید: همه آنچه میخواهم بدانم این است که کجا خواهم مرد تا هیچگاه به آنجا نروم.»
جورجی شوارتز نیز همواره مراقب اشتباهاتی است که ممکن است مرتکب شود. او میگوید: «ممکن است من نیز مانند هر سرمایهگذار دیگری اشتباه کنم، اما همیشه مایل بودم که سریعتر متوجه آنها شوم تا بتوانم قبل از آنکه زیان شدیدی را ایجاد کنند، آنها را اصلاح کنم.»
از آنجا که اولین هدف سرمایهگذار خبره حفظ سرمایه است، در واقع اولویت اولش تمرکز بر دوری از اشتباه و اصلاح آنها در صورت وقوع بوده و اولویت دوم کسب سود میباشد.
این عبارت به آن معنا نیست که او بیشتر روز خود را به دنبال اشتباهات بگردد تا از آنها دوری کند. در واقع او با تعیین دقیق حوزه مهارت، اکثر اشتباهات ممکن را از سر راه خود برداشته است. همانطور که بافت میگوید:
چارلی و من یاد نگرفتهایم که چگونه مشکلات سخت معاملاتی را حل کنیم. آنچه یاد گرفتهایم دوری از آنها است… به طور کلی، ما با دوری کردن از خطرات عملکرد بهتری داشتهایم تا با مواجه شدن با آنها.
وارن بافت چگونه با اشتباهش مواجه شد؟
اکثر مردم فکر میکنند اشتباهات سرمایهگذاری و ضررهایی که سرمایهگذار متحمل میشود، با یکدیگر یکی هستند. تعریف سرمایهگذار خبره از اشتباه، بسیار موشکافانهتر است: از نظر او اشتباه تنها عدم پیروی از سیستم سرمایهگذاری خود است.
حتی زمانی که یک سرمایهگذاری ناسازگار با معیارهای او، با سوددهی به پایان میرسد، او به این سرمایهگذاری به عنوان یک اشتباه مینگرد. اگر سرمایهگذار خبره با دقت زیاد از سیستم خود پیروی کند، چطور میتواند دچار اشتباهاتی از این قبیل گردد؟ برای پاسخ به این سوال اجازه دهید مثالی بزنیم.
در سال 1961 وارن بافت یک میلیون دلار یعنی یک پنجم دارایی شرکت تضامنی خود را صرف خرید سهام مدیریتی شرکت دمپستر میل کرد.
این شرکت آسیاب بادی و ابزار کشاورزی میساخت. در آن روزها بافت از رویکرد گراهام در خرید، یعنی «خریدهای سهام بسیار ارزان» پیروی میکرد و شرکت دمپستر کاملا در این دسته قرار میگرفت.
بافت به عنوان سهامدار عمده، رییس هیات مدیره شد. هر ماه او «از مدیران میخواست تا هزینههای غیر ضروری را کاهش دهند و موجودی انبار را متعادل سازند.
اما آنها تملقگویی میکردند و منتظر میماندند تا او به خانهاش بازگردد و به سهلانگاری خود مشغول شوند.» او متوجه اشتباه خود در به عهده گرفتن کنترل آن شرکت شد و بلافاصله شرکت را به فروش گذاشت. اما خریداری نبود.
او متوجه تفاوت بین سهامداران دارای حق کنترل و جزء نشده نبود. اگر او مالک 10 یا 20 درصد سهام بود به آسانی میتوانست آنها را بفروشد، اما با فروش 70 درصد سهام، در واقع او سعی میکرد کنترل شرکت را بفروشد. چیزی که هیچکس آن را نمیخواست.
او دوباره به شرکت بازگشت و متوجه شد که آنجا دلخواه او نیست. او برای اصلاح اشتباهش سراغ چارلی مانگر رفت. او دوستی را میشناخت که مناسب دمپستر بود. این فرد هزینهها را کاهش داد، موجودی انبار را کم کرد و نقدینگی شرکت را خارج کرد؛ که بافت با وجه نقد حاصل از آن شرکت مجددا در اوراق بهادار سرمایهگذاری کرد.
سرانجام بافت در سال 1963 دمپستر را به قیمت 3/2 میلیون دلار فروخت که امروزه سودآور و دارای دو میلیون دلار سرمایهگذاری در اوراق بهادار میباشد. بعدها بافت تصدیق کرد که میتوانست چنین اشتباهی را سریعتر اصلاح کند یعنی درست زمانی که یک سهامدار بود و نه مالک شرکت.
یکی از رموز موفقیت وارن بافت
بافت با آغوش باز اشتباهات خود را میپذیرد. نگاهی به گزارش سالانه او به سهامداران این موضوع را کاملا مشخص میسازد. هر ساله او بخش کاملی از گزارش خود را به «رازهای موفقیت در بورس اشتباهات مرتکب شده» اختصاص میدهد. همچنین، مبنای فلسفه سرمایهگذاری شوارتز این باور است که «من جایز الخطا هستم.»
روش او برای پرداختن به خطاهایش در درون سیستم وی تعبیه شده است. او مینویسد: «من برای شناسایی اشتباهات خود، معیاری دارم و آن «رفتار بازار» است.»
وقتی بازار به رازهای موفقیت در بورس او میگوید که مرتکب اشتباه شده، فورا در صدد عقبنشینی برمیآید. در غیر این صورت از سیستم خود پیروی نکرده است. وی با تاکیدی که بر جایزالخطا بودن دارد، به طور منطقی، تشخیص اشتباهات خود را معادل «راز موفقیت» خودش میداند.
سرمایهگذار خبره در صورتی که تشخیصدهد مرتکب اشتباهی شده، در پذیرش آن دچار هیچگونه تزلزل عاطفی وتردید نخواهد شد و مسوولیت اشتباه خود را میپذیرد و آن را اصلاح میکند.
البته سیاست او برای حفظ سرمایه در مواردی که سرمایهگذاری اشتباهی انجام داده این است که ابتدا آن را بفروشد و سپس اشتباه خود را تحلیل کند.
جزئیات خبر
«اشتباهپذیری»؛ رمز موفقیت در بازار بورس است که در ادامه میخواهیم در مورد آن توضیح دهیم.
حتما بارها این عبارت نصیحتگونه و پندآموز را از بزرگان، معلم خود یا والدین و دوستان شنیدهاید: انتقادپذیر باشید.
اما تجربه فعالیت در بازار سهام نشان میدهد که در این عرصه، «انتقادپذیری» خود را به صورت «اشتباهپذیری» نشان میدهد.
به این ترتیب در بازار بورس باید اشتباهپذیر بود و اشتباهات مرتکب شده را به راحتی پذیرفت، در غیر این صورت اگر به اشتباهات خود اقرار نکنید، بهتر است در انتظار موفقیت در بازار سرمایه هم نباشید.
جورجی شوارتز سرمایهگذار مشهور آمریکایی در یکی از جملات معروف درباره راز موفقیت خود میگوید:
جایی که فکر میکنم از دیگران پیشی گرفتم، در تصدیق اشتباهاتم است… این راز موفقیت من است.
وارن بافت نیز معتقد است: «تا هنگامی که یک سرمایهگذار از اشتباهات بزرگ دوری میکند، تنها باید کارهای بسیار کمی انجام دهد.»
چارلی مانگر دیگر فرد شناخته شده دیگر در عالم سرمایهگذاری میگوید: «فورا اشتباهات را تشخیص داده و عکسالعمل نشان دهید.»
کتاب 23 اصل موفقیت وارن بافت هم به بررسی ابعاد مختلف اصل مهم «اشتباهپذیری» در سرمایهگذاری پرداخته است:
افراد موفق بر اجتناب از اشتباهات تمرکز کرده و هرگاه متوجه آن میشوند، اصلاحش میکنند.
گاهی اوقات، موفقیت تنها با تمرکز بر اجتناب از خطا حاصل میشود. این دقیقا همان روشی است که باعث شد جونا برینگتون در مسابقات اسکواش در دهههای 60 و 70، قهرمان جهان و بریتانیا شود.
اما نقشه راه سرمایهگذار خبره در این زمینه چگونه است.
او میداند که ممکن است اشتباه کند. لحظهای که متوجه اشتباهاتش میشود، آنها را اصلاح میکند.
در نتیجه به ندرت پیش میآید که مشکلات او چیزی بیش از زیانهای کوچک باشد؛ در شرایطی که سرمایهگذار بازنده دست از سرمایهگذاریهایی که در آنها شکست خورده نمیکشد و امیدوار است که بتواند ضررش را جبران کند؛ در نتیجه اغلب از زیانهای بزرگ رنج میبرد.
به طور دقیق، مانند تمام اهداف ساده، دستیابی به این هدف نیز آسان نبود. برینگتون مجبور بود بسیار آماده و استقامت بالایی داشته باشد. او حریفش را خسته کرد.
پس از سه، چهار یا پنج ساعت، حریف او خسته شده بود. اما برینگتون همچنان پابرجا بود و داشت به توپ ضربه میزد، به نظر خستگیناپذیر میآمد در حالی که اشتباهات حریفش شروع شد و به همین دلیل مسابقه را باخت. به عبارت دیگر، برینگتون هیچ گاه پیروز نشده است، بلکه رقبایش همواره شکست خوردهاند.
بانک بهتر است یا سرمایهگذاری در بورس؟!
اگر برینگتون مدیریت یک صندوق سرمایهگذاری مشترک را بر عهده داشت، احتمالا همیشه تمام سرمایهگذاریهای خود را بر روی اوراق خزانه کوتاهمدت انجام میداد.
مسلما او نمیتوانست سود قابل توجهی به دست آورد اما فقط با اجتناب از اشتباه، هیچگاه متحمل زیان نمیشد.
اگر فکر میکنید نگاه داشتن حجم زیادی از پول نقد روش بدی برای سرمایهگذاری است، باید تعدادی از کسانی را که من در طی سالها راهنمایی کردهام را ببینید.
یکی از پرسشهای مورد علاقهام از افراد این است: «تصور کنید هیچگونه سرمایهگذاری انجام نمیدادید و فقط پول خود را در بانک میگذاشتید، امروز وضعتان بهتر نبود؟»
حتی خود من نیز وقتی از یکی از مراجعین خود به نام ژئوف، شنیدم که گفت: «اگر پولم را در بانک میگذاشتم اکنون 5 میلیون دلار بیشتر داشتم»، کاملا شگفت زده شدم.
جک یکی دیگر از موکلهای من، 7 میلیون دلار را اینگونه از دست داده بود! آنچه در بین این دو نفر مشترک است، تمرکز صرف آنها روی سود بود. هیچ کدام از آن دو اهمیت اجتناب از اشتباه را درک نکردند؛ تا اینکه با یادآوری من میزان ضررهایشان را محاسبه کردند.
رویکرد یک سرمایهگذار خبره تمرکز بر روی سود نیست. همانطور که بافت در یکی از نامههای خود به سهامداران مینویسد، چارلی مانگر قائممقام برکشایر مانند برینگتون «چه در زمینه معامله و چه در مسائل زندگی، همواره بر مطالعه اشتباهات بیشتر از موفقیتها تاکید داشت.
او نیز تفکر همان انسانی را دارد که میگوید: همه آنچه میخواهم بدانم این است که کجا خواهم مرد تا هیچگاه به آنجا نروم.»
جورجی شوارتز نیز همواره مراقب اشتباهاتی است که ممکن است مرتکب شود. او میگوید: «ممکن است من نیز مانند هر سرمایهگذار دیگری اشتباه کنم، اما همیشه مایل بودم که سریعتر متوجه آنها شوم تا بتوانم قبل از آنکه زیان شدیدی را ایجاد کنند، آنها را اصلاح کنم.»
از آنجا که اولین هدف سرمایهگذار خبره حفظ سرمایه است، در واقع اولویت اولش تمرکز بر دوری از اشتباه و اصلاح آنها در صورت وقوع بوده و اولویت دوم کسب سود میباشد.
این عبارت به آن معنا نیست که او بیشتر روز خود را به دنبال اشتباهات بگردد تا از آنها دوری کند. در واقع او با تعیین دقیق حوزه مهارت، اکثر اشتباهات رازهای موفقیت در بورس ممکن را از سر راه خود برداشته است. همانطور که بافت میگوید:
چارلی و من یاد نگرفتهایم که چگونه مشکلات سخت معاملاتی را حل کنیم. آنچه یاد گرفتهایم دوری از آنها است… به طور کلی، ما با دوری کردن از خطرات عملکرد بهتری داشتهایم تا با مواجه شدن با آنها.
وارن بافت چگونه با اشتباهش مواجه شد؟
اکثر مردم فکر میکنند اشتباهات سرمایهگذاری و ضررهایی که سرمایهگذار متحمل میشود، با یکدیگر یکی هستند. تعریف سرمایهگذار خبره از اشتباه، بسیار موشکافانهتر است: از نظر او اشتباه تنها عدم پیروی از سیستم سرمایهگذاری خود است.
حتی زمانی که یک سرمایهگذاری ناسازگار با معیارهای او، با سوددهی به پایان میرسد، او به این سرمایهگذاری به عنوان یک اشتباه مینگرد. اگر سرمایهگذار خبره با دقت زیاد از سیستم خود پیروی کند، چطور میتواند دچار اشتباهاتی از این قبیل گردد؟ برای پاسخ به این سوال اجازه دهید مثالی بزنیم.
در سال 1961 وارن بافت یک میلیون دلار یعنی یک پنجم دارایی شرکت تضامنی خود را صرف خرید سهام مدیریتی شرکت دمپستر میل کرد.
این شرکت آسیاب بادی و ابزار کشاورزی میساخت. در آن روزها بافت از رویکرد گراهام در خرید، یعنی «خریدهای سهام بسیار ارزان» پیروی میکرد و شرکت دمپستر کاملا در این دسته قرار میگرفت.
بافت به عنوان سهامدار عمده، رییس هیات مدیره شد. هر ماه او «از مدیران میخواست تا هزینههای غیر ضروری را کاهش دهند و موجودی انبار را متعادل سازند.
اما آنها تملقگویی میکردند و منتظر میماندند تا او به خانهاش بازگردد و به سهلانگاری خود مشغول شوند.» او متوجه اشتباه خود در به عهده گرفتن کنترل آن شرکت شد و بلافاصله شرکت را به فروش گذاشت. اما خریداری نبود.
او متوجه تفاوت بین سهامداران دارای حق کنترل و جزء نشده نبود. اگر او مالک 10 یا 20 درصد سهام بود به آسانی میتوانست آنها را بفروشد، اما با فروش 70 درصد سهام، در واقع او سعی میکرد کنترل شرکت را بفروشد. چیزی که هیچکس آن را نمیخواست.
او دوباره به شرکت بازگشت و متوجه شد که آنجا دلخواه او نیست. او برای اصلاح اشتباهش سراغ چارلی مانگر رفت. او دوستی را میشناخت که مناسب دمپستر بود. این فرد هزینهها را کاهش داد، موجودی انبار را کم کرد و نقدینگی شرکت را خارج کرد؛ که بافت با وجه نقد حاصل از آن شرکت مجددا در اوراق بهادار سرمایهگذاری کرد.
سرانجام بافت در سال 1963 دمپستر را به قیمت 3/2 میلیون دلار فروخت که امروزه سودآور و دارای دو میلیون دلار سرمایهگذاری در اوراق بهادار میباشد. بعدها بافت تصدیق کرد که میتوانست چنین اشتباهی را سریعتر اصلاح کند یعنی درست زمانی که یک سهامدار بود و نه مالک شرکت.
یکی از رموز موفقیت وارن بافت
بافت با آغوش باز اشتباهات خود را میپذیرد. نگاهی به گزارش سالانه او به سهامداران این موضوع را کاملا مشخص میسازد. هر ساله او بخش کاملی از گزارش خود را به «اشتباهات مرتکب شده» اختصاص میدهد. همچنین، مبنای فلسفه سرمایهگذاری شوارتز این باور است که «من جایز الخطا هستم.»
روش او برای پرداختن به خطاهایش در درون سیستم وی تعبیه شده است. او مینویسد: «من برای شناسایی اشتباهات خود، معیاری دارم و آن «رفتار بازار» است.»
وقتی بازار به او میگوید که مرتکب اشتباه شده، فورا در صدد عقبنشینی برمیآید. در غیر این صورت رازهای موفقیت در بورس از سیستم خود پیروی نکرده است. وی با تاکیدی که بر جایزالخطا بودن دارد، به طور منطقی، تشخیص اشتباهات خود را معادل «راز موفقیت» خودش میداند.
سرمایهگذار خبره در صورتی که تشخیصدهد مرتکب اشتباهی شده، در پذیرش آن دچار هیچگونه تزلزل عاطفی وتردید نخواهد شد و مسوولیت اشتباه خود را میپذیرد و آن را اصلاح میکند.
البته سیاست او برای حفظ سرمایه در مواردی که سرمایهگذاری اشتباهی انجام داده این است که ابتدا آن را بفروشد و سپس اشتباه خود را تحلیل کند.
راز موفقیت بزرگترین بورس فلزات دنیا چیست؟
بورس فلزات لندن (LME) مرکز معتبر جهانی برای مبادله فلزات اساسی است و یکی از مطرحترین بورسهای فلزی در دنیاست. از آنجاکه بخش زیادی از معاملات در بورس فلزات لندن بهصورت قراردادهای آتی است، در اغلب سال ها حجم معاملات بالغبر ۴۰ درصد بیش از کل تولید فلزات در دنیا است و این مسئله باعث شده تا قدرت بورس لندن از دیگر بورسهای فلزی فعال در دنیا بیشتر باشد.
به گزارش اختصاصی «کالاخبر»، سهم اعظم تجارت فلزات «زنگ نزن» در دنیا در بورس فلزات لندن و از طریق سه پلت فرمی که توسط بورس لندن تعریفشده است، انجام میشود. این فلزات شامل آلیاژ آلومینیوم، آلومینیوم، مس، سرب و نیکل هستند و در بخش فلزات زنگ زننده مبادله قراضههای فولادی و محصولات فولادی در این بورس انجام میشود. گفتنی است در ماههای اخیر بورس فلزات لندن اقدام به معرفی قراردادهای تازهای برای مبادله فولاد و فرآوردههای فولادی کرده است و دلیل این سیاستگذاری تازه بزرگ بودن بازار فولاد در دنیا و تلاش این بازار برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان در سراسر دنیا اعلامشده است .
طبق گزارش وبسایت رسمی LME در سال ۲۰۱۸ میلادی ۱۸۵ میلیون محموله فلزی از طریق بورس لندن معاملهشده است که ارزش آن بالغ بر ۱۵.۷ هزارمیلیارد دلار بوده و وزنی بیش از ۴.۱ میلیارد تن داشته است. ازآنجاکه بخش زیادی از معاملات در بورس فلزات لندن بهصورت قراردادهای آتی است، در اغلب سال ها حجم معاملات بالغبر ۴۰ درصد بیش از کل تولید فلزات در دنیا است و رازهای موفقیت در بورس رازهای موفقیت در بورس این مسئله باعث شده تا قدرت بورس لندن در بازار از دیگر بورسهای فلزی فعال در بازار بیشتر باشد.
ازآنجاکه بخش زیادی از معاملات در بورس فلزات لندن بهصورت قراردادهای آتی است، در اغلب سال ها حجم معاملات بالغبر ۴۰ درصد بیش از کل تولید فلزات در دنیا است و این مسئله باعث شده تا قدرت بورس لندن در بازار از دیگر بورسهای فلزی فعال در بازار بیشتر باشد.
جوامع فعال در بازارهای فلزی در دنیا از طریق بورس فلزات لندن و قراردادهای آتی که در این بازار وجود دارد، تلاش میکنند تا نوسانات قیمت رازهای موفقیت در بورس فلزات اساسی را به حداقل برسانند یا کنترل کنند. طبق گزارشهای رسمی ۱۴ فلز اساسی در بورس لندن معامله میشود و خریداران میتوانند از طریق ۶ نوع قرارداد مختلف کالای موردنیازشان را تهیه کنند. این قراردادها هم از طریق سه پلت فرم در اختیار خریدار و فروشنده قرار دارد. یکی از این پلت فرمها که در سالهای اخیر با استقبال زیادی روبرو شده است LMEselect نام دارد که یک پلت فرم الکترونیکی است و تمام اطلاعات بهصورت آنلاین دراختیارخریدار و فروشنده قرارمی گیرد.
آنها با استفاده از این پلت فرم اطلاعات لازم را کسب میکنند و قراردادهای مدنظر خود را تنظیم میکنند. دومین پلت فرم در اختیار مشتریان ارتباط مستقیم با بازار بورس است و این کار از طریق تماس با کارگزاران بورس و معامله در زمان ارتباط تلفنی انجام میشود. این ارتباط در زمان باز بودن بازار و ساعات اداری انجام میشود و سومین پلت فرم هم امکان کسب اطلاع از وضعیت بازار و تحولات آن در ۲۴ ساعت شبانهروز است .
در پایان باید یادآور شد، گستردگی و اهمیت بورس فلزات لندن و تغییر سازوکار آن همپای تغییر ساختار تقاضا در بازار، کلید رشد مداوم این بورس طی سالهای فعالیت آن است.
تقسیم منافع، رمز موفقیت عرضههای اولیه در بورس است
فرهاد رمضان در نشستی با حضور خبرنگاران در پاسخ به پرسش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم در خصوص پیش بینی در مورد کشف قیمت هر سهم شرکت قاسم ایران در عرضه اولیه روز چهارشنبه این هفته گفت: نظام عرضه و تقاضا در بورس تعیین کننده این قیمت خواهد بود؛ بعلاوه این که سهام این شرکت را به گونه ای عرضه خواهیم کرد که نه ارزان فروشی اتفاق بیفتد و نه این سهام گران بفروش برسد.
مدیرعامل هلدینگ خودکفایی آزادگان افزود: تلاش می کنیم این عرضه را به گونه ای انجام دهیم تا تقسیم منافع میان خریداران اتفاق بیفتد.
وی در ادامه با اشاره به این که شرکت قاسم ایران هیچ گونه بدهی و معوقات غیرمترقبه ای ندارد گفت: عرضه اولیه سهام این شرکت با این استدلال که برای تامین مالی جهت پرداخت بدهیهاست، رد می شود و ریسک سرمایه گذاری در این شرکت وجود ندارد.
رمضان افزود: قصد داریم 10 درصد سهام شرکت قاسم را در عرضه اولیه با قیمت منصفانه واگذار کنیم و پس از آن نیز نقش بازارگردان را انجام دهیم تا نقدشوندگی دغدغه سهامداران این شرکت نباشد.
وی اضافه کرد: عرضه این 10 درصد با توجه به تقاضای بازار و البته به صورت معقول انجام خواهد گرفت، به صورتی که موجب تخریب سهام نگردد؛ بعلاوه این که عرضه بیش از 10 درصد سهام قاسم ایران نیز در دستور کار قرار ندارد.
مدیرعامل هلدینگ خودکفایی آزادگان تاکید کرد: تلاش خواهیم کرد تا پایان آذرماه امسال شرکت دارویی مینو را با سرمایه 15 میلیارد تومان و تا پایان سالجاری شرکتهای شکوپارس و خودکفایی آزادگان را با سرمایه 15 میلیارد تومان و نیز شرکت 10 میلیارد تومانی قند و خرما و شرکت 5 میلیارد تومانی پرس سوئیس را تا سال آینده روانه فرابورس کنیم.
همچنین در این نشست، مدیرعامل قاسم ایران با اشاره به این که این شرکت در حوزه خدمات توزیع در سال 1338 تاسیس و در سال 63 تغییر نام و آغازی دوباره داشت گفت: در مجموع 288 هزار مترمربع انبار در 21 استان کشور به صورت استیجاری و مالکیتی در اختیار شرکت قاسم ایران با 26 شعبه در کشور قرار دارد.
مدرسنیا با بیان این که از برنامههای آتی این شرکت افزایش سرمایه 40 درصدی از محل سود انباشته از 36 به 50 میلیارد تومان است افزود: در خصوص مطالبات معوق این شرکت، مطالبات به شکلی که قابل توجه باشد وجود ندارد و و تمام فاکتورهای صادر شده وصول میشود. بعلاوه این که این بدهی ها بیشتر از سوی دولت است که جای نگرانی ندارد.
وی در خصوص حاشیه سود شرکت قاسم ایران هم گفت: سود خالص حاصل از فروش شرکت در سال گذشته 1.6 درصد بود و طبق مصوبات سازمان حمایت در صنعت غذا و دارو 10 درصد کارمزد دریافت میکنیم.
انتهای پیام/
۲۳ اصل موفقیت «وارن بافت»، اسطوره بازار بورس
وارن بافت، جادوگر اوماها و اسطوره بورس بازهای جهان، یکی از شخصیت های تکرار نشدنی اقتصاد جهانی در قرن بیستم است.
وارن بافت را اسطوره زنده بورس بازهای جهان می دانند. همه ثروت او از راه سرمایه گذاری در بازار بورس بوده است. بیش از ۴۰ میلیارد ثروت، حاصل دارایی یکی از خوش فکر ترین مردان دنیای بورس است. او بیش از ریسک و دانش در سرمایه و پول، صبر داشت. یکی از رازهای موفقیت وارن بافت در بازار بورس، صبوری است و اعتقادی که او به صبر در سرمایه گذاری بلند مدت دارد.
مایک تایر، نویسنده آمریکایی، چند سال پیش کتابی با عنوان «۲۳ اصل موفقیت وارن بافت» نوشت که در ایران توسط ناشران مختلفی ترجمه شده است.
مایک تایر در این کتاب می گوید که وارن بافت و دیگر نخبگان سرمایه گذاری، از صفر شروع کردند و تنها از راه سرمایه گذاری به ثروت های میلیاردی رسیدند. جالب است که روش ها و راهبرد های رازهای موفقیت در بورس این افراد، بسیار از هم متفاوت بوده است. اما حتما نقاط مشترکی داشته که باعث موفقیت چشمگیر و بی نظیر آن ها شده است.
مایک تایر، ۲۳ اصل و ۷ اشتباه بزرگ را نشان می دهد. اصولی که وارن بافت و دیگر بورس بازهای موفق را به ثروتمند ترین سرمایه گذاران جهان بدل کرد. روش های ذهنی و استراتژی هایی که این افراد در نیم قرن اخیر به آن ها وفادار بوده اند، موضوعی است که در این کتاب به آن اشاره شده است.
وارن بافت، موفق ترین سرمایه گذار جهان در نیم قرن اخیر بوده رازهای موفقیت در بورس است. در سال ۱۹۳۰ میلادی در ایالات متحده متولد شد و فعالیت کسب و کارش را به عنوان نوشابه فروش و روزنامه فروش آغاز کرد. اکنون او در فهرست ۱۰ مرد میلیاردر جهان قرار دارد. همراه با بیل گیتس، نابغه نرم افزار جهان و موسس مایکروسافت، در فعالیت های خیرخواهانه با بنیاد بیل و ملیندا گیتس همکاری دارد.
فلسفه سرمایه گذاری وارن بافت، سرمایه گذاری بر مبنای ارزش و توجه به سودآوری آینده شرکت ها یا همان توجه به «فاکتور سود آتی» است. مجله TIME در سال ۲۰۰۷ میلادی، وارن بافت را در فهرست ۱۰۰ فرد رازهای موفقیت در بورس تاثیر گذار جهان قرار داد.
کتاب ۲۳ اصل موفقیت وارن بافت
اصول سرمایه گذاری وارن بافت
فهرست اصولی که مایک تایر در کتابش از روش های وارن بافت و دیگر نخبگان بازار سرمایه ارائه می کند به شرح زیر می باشد:
- نیروی روش های ذهنی
- ۷ اشتباه نابخشودنی سرمایه گذاری
- دارایی خود را حفظ کنید
- آیا جورجی شوارتز ریسک نمی کند؟
- بازار، همیشه در اشتباه است.
- میزان موفقیت شما، بر اساس معیارها و سیستم های شما خواهد بود
- به این می گویی سرمایه گذاری؟
- اندوختن یک سنت، یعنی به دست آوردن یک دلار!
- بر آنچه که برای شما قابل درک است، متمرکز شوید
- اگر نمی دانید چه زمانی بگویید «بله»، همیشه بگویید «نه» (توصیه هالیس ریچارد در کتاب خودت باش دختر)
- تحقیق درباره شرکت ها را از جایی آغاز کنید.
- هنگامی که کار مناسبی وجود ندارد، هیچ کاری انجام ندهید
- ماشه را بکشید.
- پیش از ان که بخرید، بدانید چه وقت باید فروخت
- هرگز به سیستم خود شک نکنید
- اشتباهات خود را قبول کنید
- از اشتباهات خود درس بگیرید.
- تنها با آرزو کردن، کاری از پیش نمی رود.
- اطلاعات خود را افشا نکنید
- حقه باز، حقه باز، حقه باز!
- هر چه می توانید، کم تر خرج کنید
- برای حفظ این شغل و موفقیت در آن، باید بهایش را پرداخت کرد
- در حرفه خود، خبره شوید.
- این ، زندگی شما است
- دست پخت خود را بخورید
- آیا لازم است که نابغه باشیم؟
- کارل آیکان و جان تمپلتون چه می گویند؟
وارن بافت همواره در سخنرانی های خود به موارد زیر اشاره کرده است که بهتر است بورس بازها به خصوص تازه کار ها به آن توجه کنند:
- حفظ سرمایه همیشه در اولویت است. زیر بنای روش سرمایه گذاری وارن بافت، حفظ سرمایه است.
- اصلا سودهای کلان از طریق پذیرش ریسک های بزرگ حاصل نمی شود.
- فلسفه سرمایه گذاری مخصوص به خود را طرح کنید که گویای شخصیت و توانایی و اهداف خودتان باشد.
- هیچ وقت سرمایه گذاران خیلی موفق، فلسفه های سرمایه گذاری مشابه ندارند.
- برای انتخاب، خرید و فروش سهام، سیستم شخصی خود را طراحی کنید.
- وارن بافت به تنوع بخشی، اعتقادی ندارد. در صورتی که یک سرمایه گذاری، معیارهای او را داشته باشد، تا آن اندازه که می تواند به خرید ادامه می دهد.
- فقط روی چیزی که درک می کنید، سرمایه گذاری کنید. یک اصل مهم وارن بافت. اصلی که خیلی ها فراموش می کنند.
- سعی کنید پرداخت مالیات خود را به کم ترین مقدار ممکن برسانید. یعنی خرید و فروش کمتر برای پرداخت مالیات وکارمزد کمتر به دولت و کارگزاری!
- به دنبال فرصت های جدید سرمایه گذاری باشید که با معیارها و اهداف شما منطبق باشد.
- بی اندازه صبور باشید. صبر در بازار سرمایه، معجزه می کند. سهامداری که صبور نباشد، به راحتی شکست می خورد. صبر، اندازه دارد. باید به اندازه کافی در بازار بورس، صبور بود. پول در صبر درست است. این را بورس بازهای موفق دنیا به قدر کافی تجربه کرده اند.
- تا زمانی به سرمایه گذاری روی یک سهم ادامه دهید که دلیل از پیش تعیین شده برای خروج از سرمایه گذاری نداشته باشید.
- دائما روش خود را تغییر ندهید.
- اشتباهات خود را قبول کنید و سریع تغییر دهید.
- همواره به اشتباهات به عنوان تجربیات آموزنده نگاه کنید.
- به این که دیگران در مورد تصمیمات سرمایه گذاری شما چه فکری می کند، اهمیت ندهید.
- وارن بافت ، بسیار پایین تر از سطح ثروت خود زندگی کنید.
- برای اشتیاق و کامیابی خود سرمایه گذاری می کند، نه برای پول.
- عاشق کار باشید و نه چیزی که دارید.
برای آشنایی با اندیشه های وارن بافت، کتاب های بسیاری در داخل و خارج از کشور منتشر شده است. سخنرانی های وی را در یوتیوب گوش کنید. برای ورود به بازار بورس، آموزش، اصل اول است. اصل دوم، صبر است. پول داشتن برای ورود به بورس، یکی از چند فاکتور مورد نیاز است. اما تنها فاکتور نیست. خیلی ها پول دارند، اما حتی قادر به معامله یک سهم هم نیستند.