برای مدیران استراتژی

مدیریت استراتژیک
توجه به ابعاد شناختی و عاطفی مدیران: راهحلی برای چابکی سازمان
برای ساختار سازمانی جدید آماده باشید: ساختار استوانهای در برابر هرمی
برای رقابت در دهه پیشرو آمادهاید؟
چگونه مهارت تفکر استراتژیک خود را نشان دهیم؟
مصاحبه با نویسنده کتاب ذهنیت موسس: چگونه رشد، رشد را میکشد؟
چگونه نیاز به بازطراحی ساختار در شرکتهای هلدینگ را تشخیص دهیم؟
اولویتهای استراتژیک: چگونه استراتژی را به نتایج ارزشمند تبدیل کنیم؟
۴ نکته برای مدیریت تغییرات سازمانی
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک :سلاح رقابتی یا عاملی برای اتلاف منابع؟
همه چیز در مورد مدیریت فرآیندهای کسب و کار
آریانا کار خود را در سال ۱۳۸۰ با مشارکت جمعی از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف آغاز نموده .گروه پژوهشی صنعتی آریانا مجموعه ای یکپارچه شامل شرکت ها و واحدهای کسب وکار مستقل است که تمرکز همه آنها بر ارائه خدمات آموزش مدیریت برای مدیران استراتژی و کسب و کار، مشاوره مدیریت و کسب و کار و انتشار کتاب های مدیریتی است.
- ۰۲۱-۸۸۳۴۲۹۰۰
- ٨٨٨٣۶۴١٠
- info[at]aryanagroup.com
- آدرس : تهران ،خیابان سهروردی جنوبی ، خیابان ملایری پور غربی ، پلاک 37 ، ساختمان آریانا
- مدرسه کسب و کار آریانا
تمام حقوق این سایت متعلق به گروه پژوهشی آریانا می باشد. (All Right Reserved By Aryanagroup)
عوامل خود مدیریتی مدیران استراتژیک با رویکرد ارتقاء توان استراتژی لحظه ای با رویکرد تدبر در قرآن
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 16 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله عوامل خود مدیریتی مدیران استراتژیک با رویکرد ارتقاء توان استراتژی لحظه ای با رویکرد تدبر در قرآن
اعظم تحری النجارقی - دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مدیریت و مهندسی صنایع،دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران
چکیده مقاله :
جریانی از تصمیمات که به توسعه یک استراتژی موثر برای حصول اهداف سازمان منجر میگردد، مدیریت استراتژیک گویند. طبق مدل اینگرید بن، تفکر استراتژیک در سطح سازمانی زمینه ای را فراهم میسازد که تفکر استراتژیک فردی اتفاق بیفتد. انسان به عنوان عنصر اصلی مدیریت سازمان، در مسیر رشد خود دارای اجلی است. همچنین انسان، خود بدین نکته واقف است که هر یک از لحظات زندگی نیز برای بهره مندی اجلی دارد که پس از گذشت آن فرصت از دست رفته است . برای این منظور، به بررسی زمان حال خواهیم پرداخت و چگونگی مدیریت لحظه ای که یکی از رویکردهای پیاده سازی استراتژی است و به مدیریت بهتر سازمان کمک میکند. مقدمه و هدف پژوهش: مقاله حاضر در حوزه مطالعات مدیریت و روانشناسی اسلامی بیان میکند، روشهای مختلفی برای کشف معنا در این حوزه وجود دارد. موضوعات مورد بررسی مانند توان آیندهنگری یک مدیر استراتژیک را به صورت مستقیم و روشمند از متن آیات قرآن و روایات به صورت خلاص دست آورده است. روش پژوهش: بررسی مفهوم مدیریت لحظه ای از منظر قرآن کریم. یافته ها: طبق دست آوردهای این مقاله، قرآن کریم برای اجرای استراتژی مدیریت لحظه ای راه حلی کاملا علمی و عملی دارد. نتیجه گیری: از آنجایی که، داشتن توان مدیریت در لحظه، یکی از توانهای استراتژیک در مدیران است، داشتن منبعی قرآنی در این زمینه نیز به ارتقاء این توان در مدیران منجر می شود.
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا GPSY01_016 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
تحری النجارقی، اعظم و محمودزاده، ابراهیم،1399،عوامل خود مدیریتی مدیران استراتژیک با رویکرد ارتقاء توان استراتژی لحظه ای با رویکرد تدبر در قرآن،اولین همایش قرآن و روانشناسی،تهران،https://civilica.com/doc/1032999
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1399، تحری النجارقی، اعظم؛ ابراهیم محمودزاده )
برای بار دوم به بعد: ( 1399، تحری النجارقی؛ محمودزاده )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
مدیریت استراتژیک و موانع آن
آیا در این مورد فكر كرده اید كه چرا برخی از موسسات، نوسانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و. را به راحتی تحمل نموده و بر آنها غلبه می كنند و در مقابل برخی از سازمانها طعم تلخ شكست را چشیده و از ادامه راه باز می مانند ؟ به عقیده بسیاری از متخصصان علم مدیریت پاسخ بسیاری از این گونه سئوالات را باید در مفاهیمی به نام «استراتژی» و «مدیریت استراتژیك» جستجو كرد. در این مقاله سعی شده است نگاهی گذرا بر مدیریت استراتژیك و ضرورت و موانع بكارگیری آن در سازمانها داشته باشیم.
تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیك
تاكنون تعاریف مختلف و گاهی ناسازگاری از استراتژی و مدیریت استراتژیك ارائه شده است. به تعبیر یكی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند« هنر» است كه وقتی آنها را می بینیم تشخیص دادن آنها آسان است اما وقتی در پی تعریف كردن و توضیح دادن آنیم خیلی مشكل به نظر می رسد با این حال در اینجا سعی شده است تا تعاریفی كه جوهره كلیه مفاهیم را دارا باشد ارائه دهیم.
استراتژی: الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه ریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یك سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است.طبق این تعریف یك استراتژی باید سه چیز را مشخص كند: (۱)چه اهدافی باید محقق گردد (۲) روی كدام صنایع، بازارها و محصولها باید تمركز كرد (۳) چگونه برای بهره برداری از فرصتها ی محیطی و مواجهه با تهدیدهای محیطی به منظور كسب یك مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد و چه فعالیتهایی انجام گیرد.مدیریت استراتژیك : تصمیمات و فعالیتهای یكپارچه در جهت توسعه استراتژیهای موثر، اجرا و كنترل نتایج آنهاست.
بنابراین مدیریت استراتژیك فعالیتهای مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژی ها، اتخاذ هرگونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژی ها و در نهایت كنترل فعالیتهای انجام شده را در بر می گیرد.
ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیك
با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیك می توان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی كه در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بكارگیری برنامه ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می شود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیك نیست. مدیریت استراتژیك با تكیه بر ذهنیتی پویا، آینده نگر، جامع نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت استراتژیك بر اساس میزان دركی است كه مدیران از شركتهای رقیب، بازارها، قیمتها، عرضه كنندگان مواد اولیه، توزیع كنندگان، دولتها، بستانكاران، سهامداران و مشتریانی كه در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیین كنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یكی از مهمترین ابزارهایی كه سازمانها برای حصول موفقیت در آینده می توانند از آن بهره بگیرند« مدیریت استراتژیك »خواهد بود.
مزایای مدیریت استراتژیك
مدیریت استراتژیك به سازمان این امكان را می دهد كه به شیوه ای خلاق و نوآور عمل كند و برای شكل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نكند. این شیوه مدیریت باعث می شود كه سازمان دارای ابتكار عمل باشد و فعالیتهایش به گونه ای درآید كه اعمال نفوذ نماید (نه اینكه تنها در برابر كنشها، واكنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت كنترل درآورد. از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیك این بوده است كه به سازمان كمك می كند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول تر و منطقی تر راهها یا گزینه های استراتژیك را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژیهای بهتری را تدوین نماید. تردیدی نیست كه این یكی از منافع اصلی مدیریت استراتژیك است، ولی نتیجه تحقیقات كنونی نشان می دهد كه این فرایند می تواند در مدیریت استراتژیك نقش مهم تری ایفا كنند. مدیران و كاركنان از طریق درگیر شدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان می نمایند. یكی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیك این است كه موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و كاركنان می شود. یكی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیك این است كه موجب فرصتی می شود تا به كاركنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است كه بدان وسیله كاركنان تشویق و ترغیب می شوند در فرایند های تصمیم گیری مشاركت كنند،خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.
فرآیند مدیریت استراتژیك
فرآیند مدیریت استراتژیك را می توان به چهار مرحله تقسیم كرد :الف- تحلیل وضعیت ب- تدوین استراتژی پ- اجرای استراتژی ت- ارزیابی استراتژی كه این مراحل را به اختصار توضیح می دهیم :
الف- تحلیل وضعیت
۱- اهداف بلند مدت، ماموریت سازمان(علت وجودی و اینكه چه هستیم)، چشم انداز سازمان(چه میخواهیم باشیم)
۲- تجزیه و تحلیل محیط داخلی و قابلیتهای سازمان
۳- تجزیه و تحلیل محیط خارجی
ب- تدوین استراتژی
در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژیهای قابل استفاده را لیست كرده و سپس با استفاده از مدلهای مختلفی كه در بحثهای مدیریت استراتژیك آمده است و با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل وضعیت كه در مرحله اول آمده است استراتژی برتر را انتخاب می كنیم. در این مرحله باید مدیران میانی و حتی رده پائین سازمان را نیز مشاركت داد تا در آنها ایجاد انگیزش كند.
ج- اجرای استراتژی
برای اجرای استراتژیها باید از دو ابزار زیر بهره گرفت:
۱- ساختار سازمانی متناسب با استراتژیها
۲- هماهنگ سازی مهارتها، منابع و توانمندیهای سازمان در سطح اجرایی
۳- ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی جدید سازمان
اجرای موفقیت آمیز استراتژی به همكاری مدیران همه بخش ها و واحدهای وظیفه ای سازمان نیاز دارد.
د- ارزیابی استراتژیبرای تعیین حدود دستیابی به هدفها، استراتژی اجرا شده، باید مورد كنترل و نظارت قرار گیرد.ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت اصولی می شود (۱)بررسی مبانی اصلی استراتژی های شركت (۲)مقایسه نتیجه های مورد انتظار با نتیجه های واقعی (۳) انجام دادن اقدامات اصلاحی به منظور اطمینان یافتن از این كه عملكردها با برنامه های پیش بینی شده مطابقت دارند. اطلاعاتی كه از فرایند ارزیابی استراتژی به دست می آید باید به گونه ای باشد كه عملیات و اقدامات را تسهیل نماید و باید كسانی یا واحدهایی را معرفی نماید كه نیاز به اصلاح دارند.
موانع و مشكلات طراحی برنامه های استراتژیك
در این زمینه اولین مشكلات عبارتند از موانع ایجاد و توسعه روند مدیریت استراتژیك در سازمانها كه این فرآیند را از بنیان و پای بست با مشكل مواجه می سازند.دلایل گوناگونی وجود دارند كه برخی از سازمانها تمایل چندانی به ایجاد و توسعه روندهای مدیریت استراتژیك از خود نشان ندهند كه مهمترین آنها عبارتند از :
۱- عدم آگاهی مدیریت سطح بالا نسبت به وضعیت واقعی سازمان
۲- خود فریبی مدیران سطح بالا به طور جمعی درباره موقعیت سازمان
۳- توجه مدیران به حفظ وضع موجود
۴- درهم آمیختگی دشواریهای مشترك مدیریت سطح بالا و دشواریهای عملكرد روزانه
۵- كامیابی های گذشته سازمان
۶- اشتباه تلقی كردن هرگونه تغییر در رابطه با هر چه در گذشته در سازمان انجام گرفته است
نارسایی در كاربرد وظایف فوری
بررسی موانع اجرای برنامه های استراتژیك
یكی از پژوهشگران مدیریت استراتژیك، در مقاله ای تحت عنوان«هفت خطای مرگبار استراتژیك» به بیان خطاها و مشكلات رایج در زمینه اجرای استراتژی می پردازد:
خطای مرگبار شماره ۱- استراتژی ارزش اجرا ندارد: استراتژی ای ارزش اجرا كردن را دارد كه قدرت الهام دهی داشته باشد وبه كاركنان كمك كند تا دریابند وظایفشان چگونه با استراتژی مرتبط می شود، به عنوان راهنمائی برای اولویت بندی تصمیمات بكار رود و در كاركنان برای تسهیل ارتباطات ایجاد بصیرت نماید.
خطای مرگبار شماره ۲-كاركنان در مورد اینكه استراتژی چگونه اجرا خواهد شد روشن نیستند: در این مورد تعدادی موضوع مهّم هستند كه بایستی در ابتدا مشخص شوند، این موضوعات عبارتند از:
۱- اولویتها: اولویتهای شما چیست؟
۲- جدول زمانی : اجرای استراتژی با چه سرعتی باید پیش برود.
۳- تأثیرات: استراتژی، چه تأثیری بر فعالیتهای شما می گذارد.
۴- مشاركت : چه كسانی بایستی مشاركت داشته باشند و در چه زمانی.
۵- مخاطرات :مخاطراتی كه مانع اجرای استراتژی هستند را شناسایی و آنها را كاهش دهید.
خطای مرگبار شماره ۳- مشتریان و كاركنان استراتژیها را به طور كامل در نیافته اند: برنامه اجرای استراتژی باید شامل یك برنامه ارتباطات باشد كه مشخص كند به چه افرادی و تا چه اندازه باید در مورد استراتژی توضیح داده شود.
خطای مرگبار شماره ۴ -مسئولیت اشخاص در زمینه اجرای تغییرات نامشخص است: كاركنان باید به منظور اجرای استراتژی كاملا تفهیم شده و مسئولیتهای خاص هر یك، به آنان واگذار شود. هر چه تعداد افرادی كه بطور مستقیم در فرایند اجرا مشاركت داده می شوند بیشتر باشد بهتر است.
خطای مرگبار ۵- مدیر عامل و مدیران ارشد به هنگام شروع اجرا، از صحنه خارج می شوند: غالبا ، سطح علاقه مدیران ارشد پس از تدوین استراتژی و توافق بر آن كاهش می یابد. اگر كاركنان احساس كنند كه مدیریت ارشد كاملا نسبت به استراتژی متعهد نیستند، علاقه آنان نیز كاهش می یابد.
خطای مرگبار ۶- عدم تشخیص موانع: برنامه ها هیچگاه دقیقا اجرا نمی شوند. سازمانها در یك محیط پویا و متغیر فعالیت می كنند لذا حوادث پیش بینی نشده ممكن است در طول اجرا سر بر آورند. باید این موانع، تشخیص داده شوند و زمانی كه این بحرانها و عدم اطمینانها به وقوع می پیوندند، كاركنان باید برای ایجاد راه حلهایی خلاقانه در جهت غلبه بر این موانع تشویق شوند.
خطای مرگبار ۷- فراموش كردن ((كسب و كار)): یك مخاطره دیگرعبارت است از این كه تدوین و اجرای استراتژی تمام توجه مدیران ارشد را به خود جلب نماید. و آنان فراموش كنند كه كسب و كاری دارند كه باید به اداره آن بپردازند.
منابع :
۱- دیوید، فردآر، مدیریت استراتژیك، ترجمه:دكتر علی پارسائیان و دكتر سید محمد اعرابی
۲- واكر،آوریل سی.، استراتژی بازاریابی، ترجمه دكتر سید محمد اعرابی و داود ایزدی
۳- سید صالحی، سید رضا، بررسی موانع بكارگیری مدیریت استراتژیك در شهرداری تهران، پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق (ع)
۴- شكری، مصطفی، كنكاشی در شناخت مدیریت استراتژیك، نشریه مدیریت(انجمن مدیریت ایران)، شماره۵۳و،۵۴ آبان ۸۰
۵- Dr. Richard W. Oliver,
The Evolution of Business Strategy, Journal of Business Strategy, ۲۰۰۵
حامد صداقت گویان
خلاصه ای از معرفی مدیریت استراتژیک
● مقدمه
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا بعضی از شرکتهای بزرگ و موفق در مدت زمان کوتاهی با از دست دادن سهم بزرگی از بازار خود به موقعیتی معمولی و حتی تأسف بار تنزل یافتهاند و چرا برخی از شرکتهای کوچک و گمنام به یکباره به جایگاههای ممتازی در صحنه رقابت بین الملل رسیدهاند؟ آیا در این مورد فکر کردهاید که چرا برخی از مؤسسات، نوسانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی را به راحتی تحمل نموده و بر آنها غلبه میکنند و در مقابل برخی از سازمانها طعم تلخ شکست را چشیده و از ادامه راه باز میمانند؟ به عقیده بسیاری از متخصصان علم مدیریت پاسخ بسیاری از این گونه سئوالات را باید در مفاهیمی به نام «استراتژی» و «مدیریت استراتژیک» جستجو کرد. در این مقاله سعی شده است نگاهی گذرا بر مدیریت استراتژیک و ضرورت و موانع بکارگیری آن در سازمانها داشته باشیم.
● تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک
تاکنون تعاریف مختلف و گاه ناسازگاری از استراتژی و مدیریت استراتژیک ارائه شده است. به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند« هنر» است که وقتی آنها را میبینیم تشخیص دادن آنها آسان است اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آنیم خیلی مشکل به نظر میرسد. با این حال در اینجا سعی شده است تا تعاریفی که جوهره کلیه مفاهیم را دارا باشد ارائه دهیم.
▪ استراتژی
الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامهریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:
ـ چه اهدافی باید محقق گردد
ـ روی کدام صنایع، بازارها و محصولها باید تمرکز کرد
ـ چگونه برای بهرهبرداری از فرصتهای محیطی و مواجهه با تهدیدهای محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد و چه فعالیتهایی انجام گیرد.
▪ مدیریت استراتژیک
تصمیمات و فعالیتهای یکپارچه در جهت توسعه استراتژیهای مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آنهاست.
بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیتهای مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژیها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژیها و در نهایت کنترل فعالیتهای انجام شده را در برمیگیرد.
● ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک
با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک میتوان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامهای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس میشود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آیندهنگر، جامعنگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکتهای رقیب، بازارها، قیمتها، عرضهکنندگان مواد اولیه، توزیعکنندگان، دولتها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیینکنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمانها برای حصول موفقیت در آینده میتوانند از آن بهره گیرند «مدیریت استراتژیک» خواهد بود.
● مزایای مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیتهایش به گونهای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنشها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.
از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک میکند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقولتر و منطقیتر راهها یا گزینههای استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژیهای بهتری را تدوین نماید. تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان میدهد که این فرایند میتواند در مدیریت استراتژیک نقش مهمتری ایفا کنند. مدیران و کارکنان از طریق درگیرشدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان مینمایند. یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان میشود. یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است که موجب فرصتی میشود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب میشوند در فرایندهای تصمیمگیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.
● فرآیند مدیریت استراتژیک
فرآیند مدیریت استراتژیک را میتوان به چهار مرحله تقسیم کرد:
که این مراحل را به اختصار توضیح میدهیم:
▪ تحلیل وضعیت
اهداف بلندمدت، مأموریت سازمان (علت وجودی و اینکه چه هستیم)، چشم انداز سازمان (چه میخواهیم باشیم)
تجزیه و تحلیل محیط داخلی و قابلیتهای سازمان
تجزیه و تحلیل محیط خارجی
▪ تدوین استراتژی
در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژیهای قابل استفاده را لیست کرده و سپس با استفاده از مدلهای مختلفی که در بحثهای مدیریت استراتژیک آمده است و با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل وضعیت که در مرحله اول آمده است استراتژی برتر را انتخاب میکنیم. در این مرحله باید مدیران میانی و حتی رده پائین سازمان را نیز مشارکت داد تا در آنها ایجاد انگیزش کند.
▪ اجرای استراتژی
برای اجرای استراتژیها باید از ابزار زیر بهره گرفت:
- ساختار سازمانی متناسب با استراتژیها
- هماهنگسازی مهارتها، منابع و توانمندیهای سازمان در سطح اجرایی
- ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی جدید سازمان
- اجرای موفقیت آمیز استراتژی به همکاری مدیران همه بخشها و واحدهای وظیفهای سازمان نیاز دارد.
▪ ارزیابی استراتژی
برای تعیین حدود دستیابی به هدفها، استراتژی اجرا شده، باید مورد کنترل و نظارت قرار گیرد. ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت اصلی میشود:
۱) بررسی مبانی اصلی استراتژیهای شرکت
۲) مقایسه نتیجههای مورد انتظار با نتیجههای واقعی
۳) انجام دادن اقدامات اصلاحی به منظور اطمینان یافتن از این که عملکردها با برنامههای پیش بینی شده مطابقت دارند.
اطلاعاتی که از فرایند ارزیابی استراتژی به دست میآید باید به گونهای باشد که عملیات و اقدامات را تسهیل نماید و باید کسانی یا واحدهایی را معرفی نماید که نیاز به اصلاح دارند.
● موانع و مشکلات طراحی برنامههای استراتژیک
در این زمینه اولین مشکلات عبارتست از موانع ایجاد و توسعه روند مدیریت استراتژیک در سازمانها که این فرآیند را از بنیان و پای بست با مشکل مواجه میسازند. دلایل گوناگونی وجود دارند که برخی از سازمانها تمایل چندانی به ایجاد و توسعه روندهای مدیریت استراتژیک از خود نشان ندهند که مهمترین آنها عبارتند از:
- عدم آگاهی مدیریت سطح بالا نسبت به وضعیت واقعی سازمان
- خودفریبی مدیران سطح بالا به طور جمعی درباره موقعیت سازمان
- توجه مدیران به حفظ وضع موجود
- درهم آمیختگی دشواریهای مشترک مدیریت سطح بالا و دشواریهای عملکرد روزانه
- کامیابیهای گذشته سازمان
- اشتباه تلقی کردن هر گونه تغییر در رابطه با هر چه در گذشته در سازمان انجام گرفته است
- نارسایی در کاربرد وظایف فوری
● بررسی موانع اجرای برنامههای استراتژیک
یکی از پژوهشگران مدیریت استراتژیک، در مقالهای تحت عنوان«هفت خطای استراتژیک» به بیان خطاها و مشکلات رایج در زمینه اجرای استراتژی میپردازد:
▪ خطای شماره ۱- استراتژی ارزش اجرا ندارد
استراتژیی ارزش اجرا کردن را دارد که قدرت الهامدهی داشته باشد و به کارکنان کمک کند تا دریابند وظایفشان چگونه با استراتژی مرتبط میشود، به عنوان راهنمائی برای اولویت بندی تصمیمات بکار رود و در کارکنان برای تسهیل ارتباطات ایجاد بصیرت نماید.
▪ خطای شماره ۲- کارکنان در مورد اینکه استراتژی چگونه اجرا خواهد شد روشن نیستند
در این مورد تعدادی موضوع مهم هستند که باید در ابتدا مشخص شوند. این موضوعات عبارتند از:
ـ اولویتها: اولویتهای شما چیست؟
ـ جدول زمانی: اجرای استراتژی با چه سرعتی باید پیش برود.
ـ تأثیرات: استراتژی، چه تأثیری بر فعالیتهای شما میگذارد.
ـ مشارکت: چه کسانی بایستی مشارکت داشته باشند و در چه زمانی.
ـ مخاطرات: مخاطراتی که مانع اجرای استراتژی هستند را شناسایی و آنها را کاهش دهید.
▪ خطای شماره ۳- مشتریان و کارکنان، استراتژیها را به طور کامل در نیافتهاند
برنامه اجرای استراتژی باید شامل یک برنامه ارتباطات باشد که مشخص کند به چه افرادی و تا چه اندازه باید در مورد استراتژی توضیح داده شود.
▪ خطای شماره ۴- مسئولیت اشخاص در زمینه اجرای تغییرات نامشخص است
کارکنان باید به منظور اجرای استراتژی کاملاً تفهیم شده و مسئولیتهای خاص هر یک به آنان واگذار شود. هر چه تعداد افرادی که بطور مستقیم در فرایند اجرا مشارکت داده میشوند بیشتر باشد بهتر است.
▪ خطای ۵- مدیر عامل و مدیران ارشد به هنگام شروع اجرا، از صحنه خارج میشوند
غالباً، سطح علاقه مدیران ارشد پس از تدوین استراتژی و توافق بر آن کاهش مییابد. اگر کارکنان احساس کنند که مدیریت ارشد کاملاً نسبت به استراتژی متعهد نیستند علاقه آنان نیز کاهش مییابد.
▪ خطای ۶- عدم تشخیص موانع
برنامهها هیچگاه دقیقاً اجرا نمیشوند. سازمانها در یک محیط پویا و متغیر فعالیت میکنند لذا حوادث پیش بینی نشده ممکن است در طول اجرا سر بر آورند. باید این موانع، تشخیص داده شوند و زمانی که این بحرانها و عدم اطمینانها به وقوع میپیوندند، کارکنان باید برای ایجاد راهحلهایی خلاقانه در جهت غلبه بر این موانع تشویق شوند.
▪ خطای ۷- فراموش کردن کسب و کار
یک مخاطره دیگر عبارت است از این که تدوین و اجرای استراتژی تمام توجه مدیران ارشد را به خود جلب نماید و آنان فراموش کنند که کسب و کاری دارند که باید به اداره آن بپردازند.
استقرار نظام مدیریت استراتژیک
استقرار سیستم مدیریت استراتژیک شامل سه مرحله اصلی تدوین، اجرا، ارزیابی و بروزسازی استراتژیها توسط مدیران 21، به طور موازی با استقرار توتال سیستم و رشد سازمانها صورت میگیرد. در نگاه مدیران ۲۱ استراتژیست بر اساس تحلیلی جامع و کلنگر از عوامل داخلی و خارجی در لوای اهداف کلان سازمان برای مدیران استراتژی و با رویکردی تلفیقی و سینرژیک مبادرت به تعیین و تدوین استراتژی های کسب و کار در دوره های زمانی سالانه نموده و از رویکرد واحدی-فرآیندی جهت اجرایی نمودن آن بهره میگیرد بدین معنی که هر یک از واحدها یا صاحبان فرآیندهای سازمانی را به عنوان متولی نظارت یا اجرای برخی از استراتژیهای تدوین شده معرفی می کند.
طبیعی است که در سال اول با کمک اطلاعات اولیهای که از عارضهیابی جامع سازمان به دست آمده جهتگیری استراتژیک سازمان مشخص خواهد شد اما ممکن است مدونسازی استراتژیها صورت نگیرد و از آنجایی که اعضاء سازمان هنوز در مفهوم و اجرای سیستم مدیریت استراتژیک آموزش ندیده و توانمند نشدهاند هدایت سازمان به طور مستقیم توسط مشاوران مدیران 21 به عنوان استراتژیست سازمان صورت گیرد. اما به مرور سیستم مدیریت استراتژیک مطابق مراحل زیر در سازمان ها اجرا میشود :
آموزش
برگزاری کلاسهای آموزشی، مفاهیم پایهای و تکنیکی مدیریت استراتژیک برای مدیران و کارشناسان سازمان
سازماندهی اطلاعات
ایجاد پایگاه اطلاعاتی به عنوان یک ورودی اساسی برای استراتژیست که از طریق تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات و رسمیسازی فرایند مدیریت استراتژيک شکل میگیرد. واحد مدیریت استراتژیک میبایست به طور دائم اطلاعات درونی و بیرونی را به داخل واحدهای سازمان تزریق و تدوین استراتژی را میسر سازد.
تدوین استراتژی
به تدریج با ایجاد جریان اطلاعاتی فرایند تدوین استراتژی با مشارکت مشاورین و مدیران سازمان شروع میشود. البته در ابتدای کار مدیران ۲۱ خود را مسئول و عامل مدونسازی استراتژیها میداند و مطابق با هرم مدیریت استراتژیک، استراتژيها را تدوین نموده و زمانبندی و برنامه عملیاتی را به مدیران سازمان واگذار میکند.
تخصیص منابع
پس از تدوین استراتژیها لازم است استراتژیها و منابع مورد نیاز انطباق داده شوند که در این مرحله ممکن است استراتژيها با توجه به منابع واقعی تعدیل شود و استراتژیهای قابل اجرا تعیین میشوند.
اجرای استراتژیها
مشاوران مدیران ۲۱ پس از تدوین استراتژیها و تخصیص منابع به طور هفتگی پیشرفت برای مدیران استراتژی استراتژیها را دنبال نموده و در عملیاتی نمودن آنها مشارکت مینمایند. در این فرایند میتوان گفت در ابتدا مدیران ۲۱ نقش مدیرعامل غایب را بر عهده داشته و راهبری استراتژیها را در اختیار میگیرد اما به مرور مشارکت سازمان در هدایت و رهبری استراتژیها افزایش مییابد.
کنترل و به روزرسانی
با تجزیه و تحلیل اطلاعات میزان پیشرفت هر یک از استراتژیها کنترل میشود و با تقویت این نظام اطلاعاتی میزان پیشرفت اهداف سه ساله، استراتژیهای سالانه برای هر استراتژی، واحد و کل سازمان در قالب نمودارهایی مشخص میشود.