محاسبه میانگین متحرک

اندیکاتور میانگین متحرک
اندیکاتور میانگین متحرک (مووینگ اوریج) یک اندیکاتور پیرو روندی است. از این اندیکاتور نمیتوان برای پیشبینی آینده استفاده کرد، اما برای توصیف وضعیت فعلی میتواند مفید باشد.
بایستی توجه داشت که این اندیکاتور تأخیر دارد، یعنی حتی در توصیف وضعیت فعلی بازار با کمی تأخیر عمل میکند. میانگین متحرک از محاسبه قیمتهای قبلی به دست میآید، به همین دلیل همواره با تأخیر همراه است.
میانگین متحرک در طراحی و توسعه سایر اندیکاتورها هم کاربرد دارد، بهطور مثال از اندیکاتور میانگین متحرک در اندیکاتورهای باندهای بولینگر و MACD هم استفاده شده است.
اندیکاتور میانگین متحرک انواع مختلفی دارد، اما میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average یا SMA) و میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average یا EMA) محبوبترین میانگینهای متحرک مورد استفاده معامله گران هستند. از اندیکاتور میانگین متحرک (MA) میتوان برای تعیین روند بازار یا تعیین سطوح حمایت/مقاومت استفاده کرد.
برای اضافه کردن اندیکاتور مووینگ اوریج به چارت متاتریدر خود می توانید از مسیر مشخص شده در تصویر زیر استفاده کنید، از منوی اصلی متاتریدر گزینه اینسرت و سپس در نهایت مووینگ اوریج را انتخاب کنید.
insert >> indicator >> trend >> Moving Average
میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average)
در میانگین متحرک ساده، قیمتهای چند دوره قبل با هم جمع شده و به تعداد تقسیم میشود. لازم به ذکر است تعداد دورهای که در محاسبات مورد استفاده قرار میگیرد، توسط شما قابل تغییر است. هر چه از عدد یک فاصله داشته باشد روند کلی تغییرات را در سهم نشان میدهد.
میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average)
در محاسبه میانگین متحرک نمایی قیمتهای مربوط به تاریخ اخیر تاثیر بالاتری در محاسبه میانگین دارند. این معیار زمانی مناسب است که بخواهیم نوسانات اخیر بازار و یا سهم را در بررسی سهم در اولویت قرار دهیم و این تغییرات را برابر با قیمت سهم در ادوار گذشته با دقت بیشتری مورد بررسی کنیم.
کاربرد SMA و EMA:
۱. جهت روند فعلی را مشخص میکند.
تشخیص روند به از روی نمودار قیمت گاها ممکن است دشوار باشد. با SMA و EMA میتوان روند قیمت یک نماد را به سرعت تشخیص داد. مثلا در بخش راست نمودار قیمت تصویر، در کوتاهمدت روند صعودی است در حالی که در بلندمدت روند نزولی دارد.
میانگین متحرک
۲ . میتوان از SMA و EMA به عنوان خطوط حمایت و مقاومت استفاده کرد.
گاهی اوقات قیمت در برخورد با میانگین متحرک واکنش نشان داده و روندش تغییر میکند. بنابراین میتوان از SMA و EMA به عنوان خطوط حمایت و مقاومت استفاده کرد. البته لازم به ذکر است که این مورد همواره برقرار نبوده و ممکن است قیمت هیچ واکنشی نسبت به SMA یا EMA نداشته باشد.
۳. میتوان آینده قیمت سهم با میانگین متحرک تحلیل کرد.
معمولا برای استفاده از میانگین متحرک به سه نمودار میانگین قیمتی نیاز داریم. منحنی ۱۵ روزه که نشاندهنده تغییرات سهم در کوتاه مدت است. منحنی ۴۵ روزه که نشاندهنده تغییرات میان مدت سهم بوده و منحنی ۹۰ روزه که تغییرات بلند مدت سهم را نمایش میدهد. پس از رسم هر یک از موارد ذکر شده هنگامی که منحنی کوتاهمدت منحنی میانمدت و بلندمدت را به سمت پایین قطع کند به معنای خروج از سهم و فروش آنهاست.
همچنین هنگامی که منحنی کوتاهمدت نمودار بلندمدت و یا میانمدت را به سمت بالا قطع کند، سیگنال خرید برای سهم در نظر گرفته میشود. دقت داشته باشید این معیار نشاندهنده این است که تغییرات کوتاهمدت در قیمت سهم به چه میزان از تغییرات میانمدت و یا بلندمدت آن انحراف دارد. این معیار با توجه به سهمی که مورد بررسی قرار دادهاید ممکن است با دیگر سهام متفاوت باشد. علاوه بر این، ممکن است دلایل دیگری برای برهمزدن فاصله کوتاهمدت و بلندمدت سهام جز تغییرات تکنیکال وجود داشته باشد. بهتر است از این معیار به عنوان تکمیل کننده سایر معیارهای تکنیکال استفاده کنید.
مووینگ اوریج
درس ششم تحلیل تکنیکال: میانگین متحرک
در این بخش با یکی از ابزار بسیار مهم تحلیل تکنیکال یعنی میانگین های متحرک و نحوه ی استفاده از آنها آشنا خواهیم شد.
میانگین متحرک روشی برای هموار کردن تغییرات قیمت در طول زمان است. "میانگین متحرک" میانگین قیمت های پایانی X دوره آخر را برای یک دارایی محاسبه می کند.
به عنوان مثال در میانگین متحرک 10 دوره ای، هر نقطه از نمودار، نشان دهنده میانگین قیمت 10 دوره گذشته است. در روز یازدهم یک روز از انتها حذف شده و روز جدید به آن اضافه و میانگین قیمت 10 روز آخر مجدد محاسبه میشود.
در نمودار زیر میانگین متحرک نشان داده شده است:
مانند هر اندیکاتور دیگر، میانگین متحرک برای کمک به پیش بینی قیمت های آینده به کار می رود. با مشاهده شیب میانگین متحرک، می توان جهت بالقوه قیمت های بازار در آینده را تعیین کرد.
همانطور که قبلاً گفته شد، میانگین های متحرک عملکردهای قیمتی را هموار می کنند.
انواع متفاوتی میانگین متحرک وجود دارد و هر کدام از آن ها سطوح هموارسازی مخصوص خودشان را دارند. به طور کلی، میانگین متحرک هموارتر، به تغییرات قیمت کندتر واکنش نشان می دهد. در حالیکه که میانگین محاسبه میانگین متحرک متحرک متلاطم تر سریع تر واکنش نشان می دهد. برای هموارتر کردن میانگین متحرک باید میانگین قیمت های پایانی را در دوره زمانی طولانی تر در نظر گرفت.
حال ممکن است این سوال مطرح شود که چگونه با استفاده از این ابزار می توان معامله کرد؟
در این بخش، ابتدا نیاز است تا دو نوع اصلی میانگین متحرک را معرفی کنیم:
در ادامه شیوه محاسبه و استفاده از هر یک از این روش ها را توضیح خواهیم داد.
میانگین متحرک ساده simple moving average (SMA)
میانگین متحرک ساده از جمع X قیمت پایانی آخر و تقسیم آن بر X بدست می آید. به عنوان مثال اگر بخواهید میانگین متحرک ساده 5 دوره ای را برای یک نمودار 1 ساعته محاسبه کنید، باید قیمت های پایانی 5 ساعت آخر را با یکدیگر جمع کرده و سپس آن را بر 5 تقسیم کنید. به این ترتیب متوسط قیمت پایانی در طول 5 ساعت محاسبه می شود. با وصل کردن این میانگین ها بر روی نمودار یک میانگین متحرک بدست خواهد آمد. به همین ترتیب اگر بخواهید میانگین متحرک 5 دوره ای را برای یک نمودار 10 دقیقه ای رسم کنید باید قیمت های پایانی 5 دوره 10 دقیقه ای را با یکدیگر جمع و بر 5 تقسیم کنید.
اکثر بسته های نموداری این محاسبات را انجام می دهند. دلیل اینکه در این قسمت شیوه محاسبه میانگین متحرک آورده شد این است که شما بتوانید درک بهتری از این ابزار و شیوه استفاده از آن داشته باشید و بتوانید همزمان با تغییرات شرایط بازار استراتژی های متفاوتی را بکار ببرید.
اما شبیه اکثر اندیکاتورها، میانگین های متحرک با تأخیر عمل می کنند. چراکه این اندیکاتور میانگین قیمت های گذشته را محاسبه کرده و تنها مسیر کلی گذشته و جهت کلی کوتاه مدت آتی را نشان می دهد.
نمودار زیر نشان می دهد که میانگین های متحرک چگونه قیمت ها را هموار می سازند.
در نمودار بالا سه میانگین متحرک ساده متفاوت بر روی نمودار روزانه شرکت آذراب ترسیم شده است. همانطور که دیده می شود میانگین متحرکی که برای یک دوره طولانی تر ترسیم می شود تأخیر بیشتری نسبت به قیمت دارد. و در جایی که خط عمودی رسم شده به ترتیب اول نمودار قیمت تغییر جهت میدهد، بعد میانگین متحرک 10 روزه، بعد از آن میانگین متحرک 45 روزه و در آخر میانگین متحرک 65 روزه.
میانگین های متحرک نشان داده شده در نمودار بالا احساسات کلی بازار را در هر نقطه از زمان نشان می دهد. با استفاده از میانگین های متحرک می توان مشخص کرد که آیا بازار در حال روند است یا روند خاصی را ندارد.
میانگین های متحرک به ما این امکان را می دهند که به جای نگاه صرف به قیمت های جاری، دید وسیع تری نسبت به بازار داشته باشیم و بتوانیم جهت کلی قیمت های آتی را پیش بینی کنیم.
اما در استفاده از میانگین های متحرک ساده یک مشکل وجود دارد و آن این است که گاهی اوقات این اندیکاتورها سیگنال های اشتباه به ما می دهند. برای رفع این مشکل می توان از نوع دیگری از میانگین های متحرک با نام "میانگین متحرک نمایی" استفاده کرد.
میانگین متحرک نمایی
همانطور که در بالا توضیح دادیم گاهی اوقات ممکن است میانگین متحرک ساده سیگنال اشتباه بدهد.
به عنوان مثال تصور کنید در میان قیمت های میانگین متحرک 5 دوره این قیمت در یک روز به علت اعلام شایعه ای مثل آتش سوزی کارخانه به طرز محسوسی نسبت به سایر روزها افت کرده است. و در روز آتی با تکذیب این شایعه قیمت ها به روال عادی برگردد.
روز دوم(روز انتشار شایعه) 1100
میانگین متحرک 5روزه برابر است با جمع قیمت تمام روزها تقسیم به 5 یعنی : 1183
حال تصور کنید که همچین شایعه ای نبود و قیمت ها با روال عادی تغییر میکردند:
روز دوم( روز عادی بدون شایعه): 1205
میانگین متحرک 5روزه برابر است با جمع قیمت تمام روزها تقسیم به 5 یعنی : 1204.4
مشاهده میکنید که میزان تأثیر یک داده ی پرت روی میانگین متحرک بسیار زیاد است و ممکن است با افت ناگهانی میانگین متحرک با یک داده پرت شما آن را سیگنال فروش تلقی کرده و به اشتباه سهم را بفروشید.
برای رفع این مشکل می توان از میانگین متحرک نمایی استفاده کرد. این نوع میانگین متحرک وزن بیشتری به قیمت های پایانی روزهای نزدیک تر می دهد. این بدین معنی است که جهش قیمتی در روز دوم تأثیر کمتری در این نوع میانگین متحرک نسبت به میانگین متحرک ساده دارد.
در واقع میانگین متحرک نمایی تأکید بیشتری بر عملکرد اخیر معامله گران قرار می دهد.محاسبه میانگین متحرک
نمودار زیر میانگین متحرک ساده و نمایی 30 دوره ای را بر روی نمودار روزانه طلا نشان می دهد.
توجه کنید که چگونه خط آبی (میانگین متحرک نمایی) به قیمت نزدیک تر از خط قرمز (میانگین متحرک ساده) به نظر می رسد. این بدین معنی است که میانگین متحرک نمایی عملکرد اخیر قیمتی را بهتر نشان می دهد.
دلیل این امر این است که میانگین متحرک نمایی تأکید بیشتری بر اتفاقات اخیر دارد و وزن بیشتری به آنها میدهد.
میانگین متحرک ساده در مقابل نمایی
احتمالاً این سوال برای شما مطرح شده است که کدام یک از این دو بهتر است؟
بیایید ابتدا با میانگین متحرک نمایی شروع کنیم. زمانی که بخواهید میانگین متحرکی داشته باشید که نسبت به تغییرات قیمت واکنش سریعتری نشان دهد بهتر است از EMA با دوره زمانی کوتاه تر استفاده کنید.
این وسیله به شما کمک می کند که زودتر وارد روندها شوید و در نتیجه سود بیشتری بدست آورید. اما نکته منفی استفاده از این اندیکاتور این است که ممکن است در طول دوره های بدون روند زمانی که یک نوسان و جهش در قیمت اتفاق می افتد این نوع میانگین متحرک خیلی سریع به تغییرات قیمت واکنش نشان دهد و شما فکر کنید که یک روند شکل گرفته است و به اشتباه اقدام به اتخاذ موقعیت کنید.
در مورد میانگین متحرک ساده عکس مطالب فوق صادق است. زمانی که شما میانگین متحرک هموارتری می خواهید که نسبت به تغییرات قیمت کندتر واکنش نشان دهد می توانید از میانگین متحرک ساده برای دوره زمانی طولانی تری استفاده کنید.
این نوع از میانگین های متحرک در صورتی که برای دوره های زمانی طولانی تری در نظر گرفته شوند بهتر عمل می کنند و می توانند دید وسیع تری نسبت به روند کلی قیمت به ما بدهند.
هرچند این اندیکاتور واکنش کندتری نسبت به تغییرات قیمت دارند اما می توانند مانع از وارد شدن شما در معاملات اشتباه شوند. نکته منفی استفاده از این اندیکاتورها این است که ممکن است دیرتر وارد یک روند شوید و بخشی از سود خود را از دست بدهید.
در جدول زیر نقاط قوت و ضعف هر روش ذکر شده است:
حال کدام یک از این دو مناسب تر هستند؟
این بستگی به تصمیم خودتان دارد.
بسیاری از معامله گران انواع متفاوتی از میانگین های متحرک را بر روی نمودارشان ترسیم می کنند تا از نقاط قوت هر دو اندیکاتور استفاده کنند. آن ها از SMA برای دوره طولانی برای تعیین روند کلی استفاده می کنند و از EMA برای دوره کوتاه برای تعیین نقاط ورود مناسب استفاده می کنند.
تعدادی استراتژی های معاملاتی در بازار وجود دارد که بر مبنای استفاده از میانگین های متحرک طراحی شده اند. در ادامه شیوه استفاده از میانگین های متحرک برای معاملات مطرح می شوند.
استفاده از میانگین های متحرک
یکی از راه های استفاده از میانگین های متحرک استفاده از آن ها در تعیین روندهاست. ساده ترین راه این است که بر روی نمودار یک میانگین متحرک ترسیم کنید. زمانی که قیمت در بالای میانگین متحرک حرکت می کند می تواند نشان دهنده صعودی بودن حرکت باشد. برعکس، زمانی که قیمت زیر میانگین متحرک حرکت می کند این می تواند نشان دهنده نزولی بودن روند باشد.
حال نمودار زیر را در نظر بگیرید. همانطور که در نمودار دیده می شود روند صعودی است اما ناگهان یک خبر منجر به یک نوسان رو به پایین شده است. دیده می شود که چند کندل پایین تر از خط میانگین متحرک تشکیل شده است. این می تواند نشان دهنده شروع یک روند نزولی باشد.
بنابراین شما این را یک سیگنال فروش تلقی می کنید و سهم را میفروشید.
کاری که برخی از معامله گران انجام می دهند و ما به شما پیشنهاد می کنیم این است که به جای ترسیم یک میانگین متحرک، دو میانگین متحرک رسم کنید. این کار سیگنال واضح تری به شما می دهد.
در روند صعودی، میانگین متحرک "سریع تر" یا کوتاه مدت باید در بالای میانگین متحرک "کندتر" یا بلند مدت قرار بگیرد و برعکس. برای مثال، دو میانگین متحرک ساده 10 روزه و 20 روزه را در نظر بگیرید.
همانطور که در محاسبه میانگین متحرک شکل بالا قابل مشاهده است، با استفاده از میانگین های متحرک می توان صعودی و یا نزولی بودن روند و همچنین زمان ورود به روند را تعیین کرد.
معامله بر اساس نقاط تقاطع میانگین های متحرک
در بخش قبل در مورد چگونگی تعیین روند از طریق رسم میانگین های متحرک بر روی نمودار بحث کردیم. علاوه بر این میانگین های متحرک به شما در تعیین زمان به اتمام رسیدن و یا معکوس شدن روند کمک می کنند.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که دو میانگین متحرک بر روی نمودار رسم کنید و منتظر شوید تا یکدیگر را قطع کنند. اگر یکی از میانگین های متحرک دیگری را قطع کند، می تواند نشان دهنده این باشد که روند به زودی تغییر می کند و بدین ترتیب شما شانس آن را خواهید داشت که به موقع وارد روند شوید.
حال به نمودار روزانه طلا که در زیر آورده محاسبه میانگین متحرک محاسبه میانگین متحرک شده است نگاه کنید.
با نگاه به نمودار متوجه می شوید که اگر بعد از مشاهده تقاطع خطوط میانگین متحرک اقدام به خرید می کردید سود قابل توجهی بدست می آوردید. با این حال همواره یک معامله گر باید نقاطی را به عنوان حدضرر و همچنین نقاطی را برای بستن موقعیت و شناسایی سود تعیین کند و هیچگاه یک معامله گر نباید بدون برنامه وارد یک معامله شود.
کاری که برخی از معامله گران انجام می دهند این است که معاملاتشان را همزمان با ایجاد یک تقاطع جدید و حرکت قیمت برخلاف روند پیش بینی شده و در یک نقطه از پیش تعیین شده، می بندند.
نکته ای که در مورد این استراتژی باید در ذهن داشته باشید این است که اگرچه در نظر گرفتن نقاط تقاطع میانگین های متحرک در زمان هایی که بازار در حال روند است خوب عمل می کند اما زمانی که بازار روند ندارد و به صورت خنثی و رنج حرکت میکند، نمی توان از آن استفاده کرد.
خطوط حمایت و مقاومت پویا
راه دیگر استفاده از میانگین های متحرک، استفاده از آن ها به عنوان خطوط حمایت و مقاومت پویاست.
علت نامگذاری این خطوط به " خطوط حمایت و مقاومت پویا" این است که آن ها مانند خطوط حمایت و مقاومت افقی عادی نیستند بلکه همواره و با توجه به تغییرات قیمتی اخیر تغییر می کنند.
بسیاری از معامله گران به این خطوط به عنوان سطوح حمایت و مقاومت کلیدی نگاه می کنند. این معامله گران زمانی که قیمت پایین می آید و این خطوط را لمس می کنند اقدام به خرید می کنند و زمانی که قیمت بالا می رود و به این خطوط برخورد می کنند اقدام به فروش می کنند.
به عنوان مثال نمودار روزانه طلا را که بر روی آن EMA برای دوره 50 روزه رسم شده است، نگاه کنید. می بینید که در اینجا میانگین متحرک به عنوان خط حمایت عمل می کند.
به نظر می رسد که این خط به خوبی عمل می کند و هر زمان که قیمت به آن می رسد دوباره به سمت بالا بر می گردد. اما باید به این نکته توجه کنید که این خطوط نیز همانند خطوط حمایت و مقاومت عادی عمل می کنند. این بدین معنی است که همیشه قیمت بلافاصله پس از برخورد با این خطوط بر نمی گردند گاهی اوقات کمی در این خطوط نفوذ کرده و سپس به روند اصلی خود بر می گردند.
کاری که برخی از معامله گران انجام می دهند این است که دو میانگین متحرک بر روی نمودار رسم می کنند و تنها زمانی که قیمت در وسط این دو خط قرار دارند اقدام به خرید و فروش می کنند.
در زیر نمودار 4 ساعته طلا آورده شده است. که بر روی آن میانگین های متحرک 10 و 20 روزه رسم شده است.
بسیاری از معامله گرانی که در طول یک روز اقدام به اتخاذ موقعیت می کنند و در همان روز موقعیت خود را می بندند ازاین روش استفاده می کنند. در واقع ناحیه میان این دو خط را می توان به عنوان یک ناحیه حمایت و یا مقاومت نگاه کرد.
شکست خطوط حمایت و مقاومت پویا
در قسمت قبل گفتیم که میانگین های متحرک می توانند به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل کنند. ترسیم دو تا از آن ها سبب تشکیل ناحیه ای می شود که آن نیز به عنوان سطح حمایت و مقاومت عمل می کند. اما باید بدانید که همانند هر سطح حمایت و مقاومت دیگری این سطوح نیز می شکنند.
نمودار 4 ساعته طلا که بر آن EMA 50 دوره ای ترسیم شده است در نظر بگیرید.
همانطور که در نمودار بالا دیده می شود خط میانگین متحرک نمایی 50 دوره ای به عنوان یک مقاومت عمل می کرد اما زمانی که این خط شکسته شد تبدیل به یک سطح حمایتی برای قیمت شد.
اندیکاتور مکدی ( MACD ) چیست و چگونه از آن استفاده کنیم ؟
اندیکاتور مکدی MACD یا میانگین متحرک همگرایی واگرایی (به انگلیسی Moving Average Convergence Divergence) یک اندیکاتور مومنتوم تعقیبگر روند (trend-following momentum indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک (moving average) را در نمودار قیمت نشان میدهد.
این اندیکاتور در اواخر سال ۱۹۷۰ توسط جرالد اپل توسعه یافت، وی به دنبال آن بود که از میانگین متحرک (moving average) استفاده کند تا بتواند حرکت یک دارایی به روند صعودی یا نزولی را تشخیص دهد. در واقع این اندیکاتور برای پیش بینی آینده استفاده نمی شود بلکه حرکت فعلی دارایی را مشخص می کند. چنانچه از نام میانگین متحرک مشخص است، میانگینهایی که با این اندیکاتور محاسبه می شوند با بسته شدن کندل جدید تغییر میکنند، به همین دلیل به این اندیکاتور میانگین متحرک میگویند. البته باید به این نکته اشاره کرد که با بسته شدن کندل های جدید، کندل های قدیمی دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرند.
مکدی از تفریق میانگین متحرک نمایی ۲۶ دورهای از میانگین متحرک نمایی ۱۲ دورهای به دست میآید.نتیجه این محاسبه خط MACD است.
سپس، یک میانگین متحرک نمایی ۹ روزه از MACD، که خط سیگنال (signal line) نامیده میشود، روی خط اندیکاتور مکدی MACD کشیده میشود که میتواند صادرکننده سیگنالهای خرید و فروش باشد.
معاملهگران معمولا اوراق بهادار یا ارزهای دیجیتال را هنگامی خریداری میکنند که MACD از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر رفته باشد و اوراق بهادار را هنگامی میفروشند (یا Short میکنند) که اندیکاتور مکدی MACD از خط سیگنال عبور کرده و پایینتر رفته باشد.
اندیکاتورهای مکدی را میتوان به طرق مختلف تفسیر کرد اما رایجترین روش شامل تقاطعها، واگراییها، و افزایش/کاهشهای سریع قیمت است.
جهت توضیح در مورد اندیکاتور همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD) بهتر است ابتدا به توضیح مختصری در مورد میانگین متحرک، میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) بپردازیم:
میانگین متحرک
میانگین متحرک در واقع یک خط ساده است که ارزش میانگین داده های پیشین در یک دوره مشخص از قبل تعریف شده را معین می کند. این اندیکاتور شامل دو نوع مختلف است که عبارتند از: میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA).
میانگین متحرک ساده (SMA)
میانگین متحرک ساده از محاسبه میانگین قیمت در یک بازه زمانی خاص به دست میآید. معمولاً از قیمت بسته شدن بازار برای محاسبه میانگین استفاده میشود. این اندیکاتور ارزش یکسانی به تمام دادههای پیشین اختصاص میدهد. اندیکاتور میانگین ساده کند می باشد و حتی نسبت به بازار هم تاخیر دارد. میانگین متحرک ساده (SMA) نشان دهنده یک نمودار هموار است که بیشتر اشتباهات را از بین می برد.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی تمرکز بر روی جدیدترین اطلاعات دارد و بیشترین اهمیت را به داده های اخیر می دهد. میانگین متحرک نمایی (EMA) سریعتر است و به نوسانات اخیر قیمت واکنش و حساسیت بیشتری دارد. میانگین متحرک نمایی (EMA) بسیار سریع است و تمام نوسانات اخیر را به خوبی نشان می دهد.
فرمول اندیکاتور مکدی MACD
مکدی به این روش محاسبه میشود:
میانگین متحرک نمایی ۲۶ دورهای – میانگین متحرک نمایی ۱۲ دورهای = MACD
مکدی توسط تفریق میانگین متحرک نمایی بلند مدت (۲۶ دورهای) از میانگین متحرک نمایی کوتاهمدت (۱۲ دورهای) به دست میآید.منظور ما از ۱۲ یا ۲۶ دورهای، ۱۲ روز یا ۲۶ روز، ۱۲ یا ۲۶ هفته یا مثلا ۱۲ یا ۲۶ ساعتی است.تنظیمات بازههای زمانی، روی نرمافزارهای تحلیل تکنیکال قابل تغییر هستند.
نکات کلیدی:
- MACD با تفریق میانگین متحرک نمایی ۲۶ دورهای از میانگین متحرک نمایی ۱۲ دورهای محاسبه میشود.
- هنگامی که MACD از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر میرود یا پایینتر می آید، در واقع سیگنالهای تکنیکال تولید میکند.
- سرعت تقاطعها (قطع کردن نیز به عنوان سیگنالی از اینکه بازار در موقعیت بیش خرید (overbought) یا بیش فروش (oversold) قرار گرفته است در نظر گرفته میشود.
- MACD کمک میکند تا معاملهگران بتوانند تشخیص دهند که آیا حرکات صعودی در بازار در حال قوت گرفتن هستند یا حرکات نزولی.
درک بهتر اندیکاتور مکدی MACD
هنگامی که میانگین متحرک نمایی (آبی) ۱۲ دورهای بالاتر از میانگین متحرک نمایی (قرمز) ۲۶ دورهای قرار گیرد، مقدار مکدی مثبت و هنگامی که میانگین متحرک نمایی ۱۲ دورهای پایینتر از میانگین متحرک نمایی ۲۶ دورهای قرار گیرد، مقدار مکدی منفی میشود.
هر قدر فاصله مکدی از خط مبنای خود (Baseline) بالاتر یا پایینتر باشد، نشاندهنده زیاد شدن فاصله بین دو میانگین متحرک نمایی است.
در نمودار زیر، میتوانید ببینید چگونه دو میانگین متحرک نمایی اعمال شده در نمودار قیمت با خط مکدی (آبی) که از بالا یا پایین خط مبنا (خط تیرههای قرمز رنگ) عبور میکند مطابقت دارند.
مکدی اغلب با یک هیستوگرام (در نمودار زیر مشاهده میکنید) نشان داده میشود که فاصله بین مکدی و خط سیگنال آن را در قالب میلهها نشان میدهد.
اگر مکدی بالای خط سیگنال باشد، هیستوگرام بالاتر از خط مبنای مکدی خواهد بود. و اگر مکدی پایین خط سیگنال باشد، هیستوگرام پایینتر از خط مبنا خواهد بود. معاملهگران از هیستوگرام مکدی برای تعیین زمان بالا بودن مومنتوم صعودی یا نزولی استفاده میکنند.
اندیکاتور مکدی MACD در مقایسه با شاخص قدرت نسبی (RSI)
هدف شاخص قدرت نسبی (RSI) ایجاد سیگنال به هنگام فراهم شدن شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) با توجه به قیمتهای اخیر بازار است.
شاخص قدرت نسبی (RSI) اسیلاتوری است که سود و زیان قیمت میانگین را در طول یک بازه زمانی مشخص محاسبه میکند. بازه زمانی RSI بطور پیش فرض ۱۴ دورهای است و مقدار RSI بین صفر تا ۱۰۰ نوسان میکند.
MACD رابطه بین دو میانگین متحرک نمایی را محاسبه میکند، درحالیکه شاخص مقاومت نسبی تغییر قیمت را در رابطه با بالاترین و پایینترین قیمتهای اخیر اندازهگیری میکند. تحلیلگران از این دو اندیکاتور اغلب همراه با یکدیگر استفاده میکنند تا تصویر تکنیکال کاملتری از بازار داشته باشند.
این اندیکاتورها هر دو مومنتوم (اندازه حرکت) بازار را اندازهگیری میکنند، اما از آنجا که هر کدام فاکتورهای مختلفی را اندازهگیری میکنند، گاهی علائم متضادی ارائه میدهند.
به عنوان مثال، شاخص مقاومت نسبی ممکن است در یک دوره زمانی پایدار بالاتر از ۷۰ قرار گیرد، به این معنا که بازار با توجه به قیمتهای اخیر بیش از حد به سمت خرید کشیده شده است، درحالیکه MACD نشان میدهد بازار هنوز در حال افزایش مومنتوم خرید است.
هر اندیکاتور ممکن است با نمایش یک واگرایی از قیمت سیگنالی برای یک تغییر روند پیش رو ایجاد کند. واگرایی یعنی قیمت به افزایش خود ادامه میدهد درحالیکه اندیکاتور بازگشت کرده و پایین میآید، و یا بالعکس.
محدودیتهای اندیکاتور مکدی MACD
یکی از اصلیترین مشکلات واگرایی این است که بسیاری اوقات سیگنالی برای روند معکوس احتمالی ایجاد میکند اما در عمل روند معکوس نمیشود.
مشکل دیگر این است که واگرایی، نمیتواند معکوسشدن تمام روندها را پیش بینی کند. به عبارت دیگر، این اندیکاتور سیگنالهای زیادی از معکوسشدن روند اعلام میکند ولی این اتفاق نمیافتد اما از پیشبینی برخی روندهای معکوس واقعی باز میماند.
واگرایی مثبت کاذب (false positive divergence) هنگامی اتفاق میافتد که قیمت یک دارایی در محدوده رنج (روند خنثی) حرکت کند، بطور مثال بعد از یک روند در یک الگوی مثلث (triangle pattern).
کند شدن مومنتوم قیمت (حرکات قیمت در محدوده رنج یا کند شدن روند) باعث میشود، حتی در صورت عدم وجود یک روند معکوس حقیقی، اندیکاتور مکدی MACD از بالاترین حد خود فاصله گرفته و به سمت خطوط صفر متمایل شود.
مثالی از تقاطعها در اندیکاتور مکدی
همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، هنگامی که MACD از خط سیگنال پایینتر میرود سیگنالی بازار نزولی ایجاد میکند که به منزله زمان مناسب برای فروش است.
در مقابل، هنگامی که اندیکاتور مکدی MACD بالاتر از خط سیگنال میرود، اندیکاتور سیگنالی بازار صعودی صادر میکند مبنی بر اینکه احتمالا دارایی موردنظر قرار است افزایش قیمتی به سمت بالا داشته باشد.
برخی معاملهگران برای کاهش احتمال فریب خوردن و ورود زودهنگام به موقعیت معاملاتی، منتظر ایجاد تقاطعی تائید شده بالای خط سیگنال میمانند.
تقاطعها هنگامی که مطابق با روند غالب باشند قابل اطمینانتر هستند.
اگر MACD پس از یک اصلاحیه کوتاه در طول روند صعودی طولانیمدت از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر برود میتواند تائیدی قابل اطمینان بر شکلگیری یک روند صعودی در بازار باشد.
اگر در یک روند نزولی بلندمدتتر، در نتیجه یک رشد مختصری قیمت، اندیکاتور مکدی MACD از خط سیگنال خود پایینتر بیاید، معاملهگران باید آن را تائیدی بر وجود بازار نزولی در نظر بگیرند.
مثالی برای واگرایی در اندیکاتور مکدی MACD
واگراییها به شرایطی از بازار گفته میشود که تضادی آشکار بین قیمت و ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال ایجاد شده و نشاندهنده چرخشهای کوچک و بزرگ بازار، در آینده است. این وضعیت بیانگر ضعف روند بوده و از قریبالوقوع بودن تغییر روند حکایت دارد.
بهبیاندیگر واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده میشود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند.
واگرایی مثبت و صعودی به این شکل است:
واگرایی منفی و نزولی به این شکل است:
واگرایی در مکدی هنگامی رخ میدهد که مکدی مقادیر بالا و پایینی شکل دهد که از مقادیر بالا و پایینهای متناظر روی نمودار قیمت فاصله بگیرند.
واگرایی صعودی هنگامی رخ میدهد که مکدی دو مقدار پایین در حال رشد شکل دهد که با دو مقدار پایین در حال افت روی نمودار قیمت متناظر باشند.
این شرایط، در زمانیکه روند بلندمدت هنوز مثبت است، یک سیگنال صعودی معتبر محسوب میشود. برخی معاملهگران حتی وقتی روند طولانیمدت منفی است به دنبال واگراییهای صعودی هستند زیرا با وجود اینکه این تکنیک از اعتبار کمتری برخوردار است میتواند نشاندهنده تغییر در روند باشد.
هنگامی که اندیکاتور مکدی MACD مجموعهای از ۲ سقف کاهشی شکل میدهد که با دو مقدار بالای در حال صعود روی نمودار قیمت متناظر هستند، یک واگرایی نزولی شکل گرفته است.
یک واگرایی نزولی که در طول روند نزولی طولانی مدت شکل میگیرد تائیدی بر احتمال ادامهدار بودن روند نزولی است.
برخی معاملهگران در طول روندهای صعودی طولانیمدت به دنبال واگراییهای نزولی هستند زیرا میتوانند سیگنال ضعف در روند را را در اندیکاتور مکدی MACD مشاهده کنند. با این حال، این مسئله به اندازه یک واگرایی نزولی در طول یک روند نزولی قابل اعتماد نیست.
مثالی از افت یا صعود سریع
افت یا صعود سریع مکدی (فاصله گرفتن میانگین متحرک کوتاهمدتتر از میانگین متحرک بلندمدتتر) نشاندهنده وجود وضعیت بیشخرید یا بیشفروش در قیمت اوراق بهادار است که به سرعت به سطوح نرمال بازخواهد گشت.
معامله گران اغلب این تحلیل را با شاخص قدرت نسبی یا سایر اندیکاتورهای تکنیکال ترکیب میکنند تا شرایط بیش خرید یا بیش فروش را تائید کنند.
برای سرمایهگذاران، استفاده از هیستوگرام مکدی مانند استفاده از خود اندیکاتور مکدی MACD چندان غیرمعمول نیست.
تقاطعهای مثبت یا منفی، واگراییها، و فراز و فرودهای سریع را نیز میتوان روی هیستوگرام مشخص کرد. نیاز است سرمایهگذاران پیش از تصمیمگیری در مورد صلاحیت مکدی یا هیستوگرام آن در یک موقعیت مشخص تجربه کافی به دست آورده باشند زیرا بین سیگنالهای این دو اختلاف زمانی وجود دارد.
معرفی شاخص های تکنیکال و چگونگی استفاده از آنها؛ میانگین متحرک
تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی در دنیای سرمایه گذاری و مبادلات چیز جدیدی نیست. از اوراق بهادار سنتی گرفته تا ارزهای رمزنگاری مانند بیت کوین و اتریوم، استفاده از شاخص های تجزیه و تحلیل فنی یک هدف دارد: از داده های موجود برای تصمیم گیری های درست و آگاهانه و نیز پیش بینی قیمت ها استفاده کنید که احتمالا منجر به نتایج مطلوب خواهد شد. هر چه بازارها بزرگ تر و پیچیده تر می شوند، شاخص های فنی جدیدتر و کاربردی تری ارائه می شود. با این حال تعداد کمی از آنها محبوبیت و استفاده مداوم را مانند میانگین متحرک(MA) دارند.
اگرچه متغیرهای متفاوتی در میانگین متحرک دخیل هستند، اما هدف اصلی آنها درک بهتر نمودارهای مبادلاتی است. این شاخص با ایجاد یک شاخص روند، به راحتی این کار را انجام می دهد. میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال اساسا یک ابزار تعقیب کننده روند محسوب می شود. از آنجا که تکیه میانگین متحرک به داده های گذشته است، یک تاخیر زمانی نسبت به سایر شاخص ها دارد. با این حال این شاخص هنوز هم قدرت بسیار خوبی برای درک نوسانات و کمک به این که بازار به چه سمتی خواهد رفت، دارد.
انواع مختلف میانگین متحرک
انواع مختلف میانگین متحرک وجود دارد که توسط معامله گران نه تنها در معاملات روزانه، که در سرمایه گذاری های بلند مدت نیز مورد استفاده قرار می گیرد. با وجود انواع مختلف میانگین متحرک، معمولا به دو نوع تقسیم می شود: میانگین متحرک ساده(SMA) و میانگین متحرک نمایی(EMA). بسته به بازار و آنچه مورد نظر است، معامله گران می توانند انتخاب کنند که کدام شاخص برای آنها مفید خواهد بود و استفاده از آن برای آنها سود دارد.
میانگین متحرک ساده
SMA داده های یک دوره زمانی مشخص را می گیرد و میانگین قیمت دارایی مورد نظر را بر اساس داده ها محاسبه می کند. تفاوت بین SMA و میانگین معمولی این است که در SMA به محض ورود داده های جدید، داده های قدیمی تر در نظر گرفته نمی شود. بنابراین اگر میانگین متحرک ساده 10 روزه در نظر گرفته شود، میانگین داده ها بر اساس اطلاعات 10 روزه محاسبه می شود و تمام داده ها به طور مداوم به روزرسانی می شود تا دقیقا اطلاعات 10 روزه محاسبه شود.
ذکر این نکته ضروری است که در SMA تمام داده های ورودی دارای ارزش وزنی یکسانی هستند. معامله گرانی که معتقدند جدیدترین داده ها باید ارزش و وزن بیشتری داشته باشند، اغلب اظهار میکنند دادن وزن یکسان در SMA برای تجزیه و تحلیل فنی سودمند نیست. میانگین متحرک نمایی برای این منظور و رفع این اشکال ایجاد شده است.
میانگین متحرک نمایی
EMA نیز به نوعی شبیه SMA است، زیرا در تجزیه و تحلیل فنی در هر دو بر اساس نوسانات قیمتی گذشته محاسبات انجام می شود. با این حال در EMA کمی پیچیده تر است، زیرا EMA وزن و ارزش بیشتری را برای جدیدترین اطلاعات و قیمت های اخیر قرار می دهد. اگر چه هر دو نوع میانگین دارای ارزش هستند و کاربرد گسترده ای دارند، اما EMA در برابر نوسانات و معکوس شدن ناگهانی قیمت حساسیت بیشتری دارد.
از آنجا که EMA احتمالا سریعتر و بهتر از SMA، معکوس شدن روند قیمتی را پیش بینی می کند، غالبا مورد استفاده معامله گرانی است که در کوتاه مدت مبادله می کنند. برای یک تاجر یا سرمایه گذار مهم است که نوع میانگین متحرک را بر اساس استراتژی ها و اهداف شخصی خود انتخاب کند و تنظیمات خود را مطابق با آن انجام دهد.
چگونه می توان از میانگین متحرک استفاده کرد
از آنجا که در میانگین متحرک به جای قیمت لحظه و حال حاضر از قیمت های گذشته استفاده می شود، این شاخص یک دوره تاخیر زمانی مشخص نسبت به عملکرد بازار دارد. هر چه بازه یا دوره زمانی بیشتر باشد این تاخیر زمانی بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال یک میانگین متحرک 100 روزه نسبت به یک میانگین متحرک 10 روزه حساسیت کمتری نسبت به تغییرات قیمت و داده های جدید دارد. این حساسیت کمتر فقط به این دلیل است که ورود یک داده جدید به یک مجموعه داده بزرگتر، تاثیر کمتری در تعداد کل خواهد داشت.
بسته به نوع معاملات هر دو نوع می توانند مفید باشند. سرمایه گذاران بلند مدت معمولا از میانگین متحرک در دوره زمانی طولانی تری استفاده می کنند، زیرا وجود یک یا دو نوسان بزرگ، تاثیر کمتری در محاسبات خواهد داشت. اما معامله گرانی که در کوتاه مدت عمل می کنند، اغلب از بازه زمانی کوچکتر استفاده می کنند چون حساسیت بیشتری به جدیدترین قیمت ها دارد.
در بازارهای سنتی میانگین متحرک 50، 100 و 200 روزه بیشترین کاربرد را دارد. میانگین متحرک 50 روزه و 200 روزه از جانب معامله گران بورس به شدت بررسی می شود و هرگونه تغییر و عبور از خط میانگین متحرک به عنوان سیگنال تجاری و مبادلاتی قلمداد می شود، به ویژه به دنبال یک روند متقاطع. این امر در معاملات ارزهای رمزنگاری نیز صدق می کند، اما به دلیل بازارهای بی ثبات این ارزها در تمام ساعات شبانه روز، تنظیمات مربوط به میانگین متحرک و استراتژی های معاملاتی ممکن است در معامله گران مختلف، متفاوت باشد.
سیگنال های متقاطع(crossover signal)
به طور طبیعی یک میانگین متحرک افزایشی روند صعودی و یک میانگین متحرک کاهشی یک روند نزولی را نشان می دهد. با این حال یک میانگین متحرک به تنهایی شاخصی قابل اعتماد و قوی نیست. بنابراین میانگین متحرک در ترکیب با قیمت لحظه ای به کار می رود تا سیگنال های متقاطع صعودی و نزولی را بتوان مشاهده کرد.
سیگنال متقاطع زمانی ایجاد می شود که دو میانگین متحرک متفاوت در یک نمودار یکدیگر را قطع کنند. به عنوان مثال یک تقاطع افزایشی (که به آن صلیب طلایی نیز می گویند) زمانی رخ می دهد که میانگین متحرک کوتاه مدت، میانگین متحرک بلند مدت را قطع کند و در بالاتر از آن قرار گیرد که می تواند نشان دهنده شروع یک روند افزایشی و سیگنال خرید باشد. در مقابل یک تقاطع کاهشی (یا صلیب مرگ) زمانی رخ خواهد داد که میانگین متحرک کوتاه مدت پایین تر از میانگین متحرک بلند مدت قرار گیرد و این نشانگر آغاز روند نزولی است.
سایر فاکتورهای مورد توجه
تمام مثال هایی که تا به حال زده شد بر حسب روز بود، اما این مورد در هنگام تجزیه و تحلیل میانگین متحرک ضروری نیست. ممکن است معامله گران بخواهند روند دو یا سه ساعت اخیر را بررسی کنند نه روند دو یا سه ماهه را. فریم های مختلف زمانی می توانند به معامله گران برای محاسبه میانگین متحرک کمک کنند و تا زمانی که این بازه های زمانی با استراتژی های مبادلاتی معامله گر مطابقت داشته باشد، استفاده از آن می تواند مفید باشد.
یکی از مهمترین معایب میانگین متحرک، تاخیر زمانی آن است. از آنجایی که میانگین متحرک از قیمت های قبلی استفاده می کند، تاخیر زمانی وجود دارد و بنابراین ممکن است سیگنال ها خیلی با تاخیر تاثیر بگذارند. به عنوان مثال یک تقاطع افزایشی ممکن است پیشنهاد خرید را داشته باشد، اما این امر تنها پس از یک افزایش قابل توجه قیمت رخ خواهد داد. این بدان معنا است که حتی اگر روند صعودی ادامه یابد، ممکن است فرصت سود بالقوه قابل استفاده در دوره زمانی بین افزایش قیمت و مشاهده سیگنال متقاطع از دست رفته باشد. یا حتی بدتر؛ این که یک سیگنال صلیب طلایی کاذب ممکن است معامله گر را به خرید در قسمت اوج سوق دهد که پس از آن قیمت افت می کند. (این سیگنال های خرید جعلی معمولا به نام تله افزایشی معروف هستند.)
میانگین متحرک از شاخص های قدرتمند در تحلیل های تکنیکال بوده و یکی از پرکاربردترین آنها است. توانایی تجزیه و تحلیل روند بازار به صورت داده محور، چشم انداز مناسبی را در مورد عملکرد بازار ارائه می دهد. البته به خاطر داشته باشید که میانگین متحرک و سیگنال های متقاطع نباید به تنهایی مورد استفاده قرار گیرند و همیشه برای پیشگیری استفاده از سیگنال های جعلی، ترکیب استفاده از شاخص های مختلف در تحلیل تکنیکال بهتر است.
این شاخص در نمودارهای سایت کوین سرا موجود است. می توانید پس از انتخاب ارز مورد نظر خود از قسمت اندیکاتورها بر روی نمودار، این شاخص یا هر شاخص مورد نظر خود را انتخاب نمایید.
نحوه استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک
میانگین متحرک یا مووینگ اوریج یکی از سادهترین و در عین حال محبوبترین اندیکاتورها برای شناسایی روند بازار و موقعیت ورود و خروج محسوب میشود. اما همین اندیکاتور ساده نکات فراوانی را در خود جای داده است و در مواقعی نیز میتواند گمراهکننده و نامعتبر باشد. در این مقاله میکوشیم که نحوۀ استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک را برایتان بازگو کنیم.
اندیکاتور میانگین متحرک چیست؟
اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) یا به اختصار MA ابزاری ساده برای تحلیل تکنیکال است که با بهروزرسانی پیوستۀ میانگین قیمت، دادههای قیمت را هموار میسازد. شاخص میانگین متحرک در یک دورۀ زمانی خاص 10 روزه، 20 دقیقه، 30 هفته یا هر بازۀ زمانی که تریدر انتخاب کند، به دست میآید. استفاده از میانگین متحرک و همچنین امکان استفاده از انواع مختلف آن در معامله، مزایا و فوایدی دارد. استراتژیهای مربوط به میانگین متحرک محبوباند و میتوانند بر حسب تایمفریم، برای سرمایهگذاران بلندمدت و هم برای تریدرهای کوتاهمدت مناسب باشند.
چرا از اندیکاتور میانگین متحرک استفاده میشود؟
شاخص میانگین متحرک به کاهش میزان نویز (Noise) در نمودار قیمت کمک میکند.
اگر میانگین متحرک به سمت بالا زاویه داشته باشد، قیمت در حال حرکت به پایین محاسبه میانگین متحرک و اگر به سمت پایین زاویه پیدا کند، قیمت، روی هم رفته، در حال حرکت به پایین است. در صورتی که میانگین متحرک از پهلو و کنار در حال حرکت باشد، به این معنا است که قیمت احتمالاً در محدودهای در حال نوسان است.
حمایت و مقاومت میانگین متحرک
شاخص میانگین متحرک همچنین میتواند به عنوان سطوح مقاومت یا حمایت عمل کند. همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، میانگین متحرک 50 روزه، 100 روزه یا 200 روزه در یک خط روند صعودی، میتواند به عنوان یک سطح حمایت عمل کند. زیرا در این حالت، میانگین همچون یک کف حمایتی رفتار میکند؛ در نتیجه قیمت به آن برخورد کرده و به بالا میرود. ممکن است یک میانگین قیمت در خط روند نزولی، به عنوان یک سطح مقاومت عمل کند؛ همانند یک سقف که قیمت به سطح آن برخورد کرده و مجدداً به سمت پایین حرکت میکند.
باید توجه داشت که قیمت همیشه میانگین متحرک یا مووینگ اوریج را مد نظر قرار نخواهد داد بلکه ممکن است که کمی از آن عبور کند یا پیش از رسیدن به آن توقف کرده و خلاف جهت قبل خود حرکت کند.
به عنوان یک قاعدۀ کلی، اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک باشد، روند صعودی و اگر پایینتر از میانگین متحرک قرار بگیرد، روند نزولی است. از آنجایی که میانگین متحرک میتواند مدت متفاوتی داشته باشد، در نتیجه یک میانگین متحرک ممکن است نمایانگر روندی صعودی و میانگین متحرک دیگری نشاندهندۀ روندی نزولی باشد.
ساختار و انواع میانگین متحرک
شاخص میانگین متحرک به روشهای مختلفی محاسبه میشود. یک میانگین متحرک سادۀ 5 روزه، قیمت بسته شدۀ 5 روز اخیر را جمع کرده و با تقسیم حاصل آن بر عدد 5، برای هر روز میانگینی جدید ایجاد میکند.
میانگین متحرک نمایی (Exponential moving averages) از دیگر انواع رایج شاخص میانگین متحرک است. محاسبۀ آن پیچیدهتر است؛ زیرا برای قیمتهای اخیر وزن بیشتری در نظر میگیرد. اگر یک میانگین متحرک ساده 50 روزه و یک میانگین متحرک نمایی 50 روزه را در یک نمودار رسم کنید، متوجه خواهید شد که میانگین متحرک نمایی در مقایسه با میانگین متحرک ساده، واکنش سریعتری نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهد؛ زیرا در آن وزن دادههای قیمتی اخیر بیشتر است.
نرمافزارهای نموداری و پلتفرمهای معاملاتی، خودشان محاسبات مربوط به میانگین متحرک را انجام میدهند و برای استفاده از آن نیازی به محاسبات دستی ریاضی نیست.
هیچ کدام از انواع میانگین متحرک نسبت به نوع دیگر برتری ندارد. ممکن است زمانی میانگین متحرک نمایی برای یک سهم یا بازار مالی مناسب باشد اما زمانی دیگر میانگین متحرک ساده مناسبتر باشد. تایم فریم انتخابی نقشی اساسی در مؤثر بودن میانگین متحرک (صرفنظر از نوع آن) ایفا میکند.
سیگنال خرید و فروش اندیکاتور میانگین متحرک یا مووینگ اوریج
تقاطع (Crossover)، یکی از استراتژیهای اصلی میانگین متحرک است. اولین نوع آن تقاطع قیمت با میانگین متحرک است که سیگنالی برای تغییر بالقوۀ روند (trend) محسوب میشود.
استراتژی دیگر، افزودن دو میانگین متحرک به یک نمودار است: یکی کوتاهمدتتر و دیگری بلندمدتتر. هنگامی که میانگین سبکتر میانگین دیگر را رو به بالا قطع میکند، به منزلۀ یک سیگنال خرید است؛ زیرا حاکی از آن است که روند در حال تغییر به سمت بالا است. این حالت «تقاطع طلایی» نامیده میشود.
هنگامی که میانگین کوتاهتر میانگین بلند را از بالا به پایین قطع کند، به معنی سیگنال فروش است که نشان میدهد روند در حال نزول است. این حالت «تقاطع مرگ» نامیده میشود.
نکات قابل توجه اندیکاتور میانگین متحرک
مدتزمان میانگین متحرک
مدتزمانهای رایج برای میانگین متحرک، 10، 20، 50، 100 و 200 روز هستند. این مدتهای متفاوت میتواند بسته به افق زمانی معاملهگر به تایم فریم نمودار افزوده شود (به صورت دقیقهای، روزانه، هفتگی و غیره).
میانگین متحرکی با تایمفریم کوتاه، نسبت به میانگینی با تایمفریم بلندتر، واکنش سریعتری به تغییرات قیمت نشان میدهد. در نمودار زیر نشان داده شده که میانگین متحرک 20 روزه بیشتر از میانگین 100 روزه قیمت را تعقیب کرده است.
میانگین 20 روزه برای تحلیل تکنیکال مفیدتر است؛ زیرا قیمت را دقیقتر دنبال میکند و در نتیجه نسبت به میانگین بلندمدتتر وقفۀ کمتری ایجاد میشود. میانگین متحرک 100 روزه بیشتر برای معاملهگران بلندمدت مفید است.
وقفه، مدتزمانی است که طول میکشد تا یک میانگین متحرک برای یک حرکت معکوس بالقوه (Riversal) سیگنال صادر کند. به عنوان قاعدهای کلی به یاد داشته باشید زمانی که قیمت بالای میانگین متحرک است، روند، صعودی تلقی میشود. در نتیجه اگر قیمت از میانگین متحرک پایینتر بیاید، به این معنی است که سیگنال حرکت معکوس بالقوه بر اساس آن میانگین متحرک صادر شده است. یک میانگین متحرک 20 روزه سیگنال بازگشتی بیشتری نسبت به میانگین متحرک 100 روزه صادر میکند.
میانگین متحرک میتواند مدتهای مختلفی داشته باشد. تنظیم میانگین متحرک باعث میشود که سیگنالهای دقیقتری روی دادههای تاریخی صادر شود و ممکن است که به ایجاد سیگنالهایی بهتر در آینده کمک کند.
معایب میانگین متحرک یا مووینگ اوریج
میانگین متحرک بر اساس دادههای تاریخی محاسبه میشود و در محاسبه، ماهیتاً چیزی قابل پیشبینی نیست. بنابراین نتایج مورد استفاده میانگین متحرک میتواند تصادفی باشد. در بعضی مواقع به نظر میرسد که بازار به میانگین متحرک، سطوح حمایت-مقاومت و سیگنالهای معاملاتی توجه دارد و زمانی دیگر به این اندیکاتورها توجهی ندارد.
مشکل اصلی در اینجا است که اگر عملکرد قیمت پیوسته تغییر کند، ممکن است در این حالت قیمت به عقب و جلو حرکت کند و چندین حرکت بازگشتی روند یا سیگنالهای معاملاتی صادر نماید.
وقتی چنین حالتی رخ میدهد، بهتر است میانگین متحرک را کنار بگذارید یا از اندیکاتور دیگری برای تشخیص روند استفاده کنید. چیز دیگری که میتواند در مورد تقاطع میانگینهای متحرک رخ دهد هنگامی است که میانگینها برای مدتی در هم فرو رفته و با هم قاطی میشوند که به زیانهای معاملاتی متعددی میانجامد.
میانگین متحرک در شرایط روندیِ قوی کاملاً خوب کار میکند اما در شرایط متلاطم یا نوسانی ضعیف است. تنظیم تایمفریم میتواند به صورت موقت مشکل را حل کند، اگرچه در برخی موارد این مشکلات، صرف نظر از تایمفریم انتخابیِ میانگین متحرک رخ میدهد.
سخن پایانی
میانگین متحرک یا مووینگ اوریج با هموار کردن دادههای قیمتی و ایجاد یک خط جاری، کار را برای ما آسان میکند. در واقع میانگین قیمت باعث میشود که روند کلی حاکم بر بازار را راحتتر ببینیم. از آنجایی که قیمت روزهای اخیر در میانگین متحرک نمایی وزن بیشتری دارد، لذا سریعتر از میانگین ساده به قیمت واکنش نشان میدهد. این امر در بعضی مواقع میتواند مفید و در مواردی دیگر میتواند گمراهکننده باشد و به سیگنالهای غیرواقعی منجر شود. یک میانگین سبکتر، واکنش بیشتری نسبت به تغییرات قیمت از خود نشان میدهد. تقاطع میانگین متحرک، استراتژی رایجی برای ورود و خروج به حساب میآید. میانگین متحرک همچنین میتواند مناطقی را که مستعد سطوح مقاومت و حمایت هستند مشخص کند. میانگین متحرک همیشه بر اساس دادههای تاریخی ساخته میشود و میتواند به سادگی میانگین قیمت را در کل یک بازۀ زمانی نشان دهد.