استراتژی معاملات پلکانی

یکی دیگر از معایب اصلی میانگین کم کردن این است که ممکن است منجر به وزندهی بیشتر سهم یک دارایی در سبد سرمایه گذاری شما شود.
افزایش حجم در معاملات به روش pyramid trading strategy
اگر از آن دسته از معامله گرانی هستید که در مدیریت پوزیشن خود مشکلاتی از قبیل از دست دادن سود و یا عدم توانایی در کنترل میزان حجم ضرر احتمالی دارید، این مطلب کوتاه میتواند کمی شما را در مسیر درستتری قرار دهد. توجه داشته باشید در بحث مدیریت پوزیشن مباحث گستردهای مطرح است و بنده در این مطلب میخواهم تنها به دو نکته کلی که میتواند کمی در مدیریت معاملات شما در دنیای معاملهگری کمک کند اشاره کنم.
:Pyramid trading
این نوع استراتژی با نامهایی نظیر ورود پلهای، مدیریت پلکانی معامله و یا مدیریت استراتژی هرمی سرمایه در معاملات نیز مطرح میگردد.
pyramid trading strategy میگوید زمانی که شما وارد یک معامله میشوید، احتمالاتی را در نظر گرفتهاید و بر اساس سیستم ترید خود انتظار مقدار معینی سود یا زیان دارید. اما چگونه میتوان قبل از مشاهده حرکت قیمت از میزان ضرر احتمالی کاست و یا با سود مطلوبتری به معاملهی خود پایان داد؟ جواب این سوال در استراتژی pyramid trading مطرح می شود.
به زبان ساده pyramid trading strategy میگوید: تنها زمانی که معاملهی شما در جهت تحلیلتان شروع به حرکت کرد اجازه دارید به حجم پوزیشن خود اضافه کنید.
بهطور کلی 3 نکتهی مهم در این روش وجود دارد:
1- معامله گر تنها در زمانی میتواند به حجم معاملات خود اضافه کند که در سود باشد. اضافه کردن به حجم معاملات در ضرر کاری ست که در تریدرهای تازه کار زیاد دیدهام.افرادی که با این کار سعی دارند زودتر از مارکت سود بگیرند. این کاربهشدت سرمایه شما را به خطر میاندازد.
2-زمانی که میخواهید بر روی پوزیشن خود حجم اضافه کنید (با فرض در سود بودن معامله) باید بازار را به شکل مستقل نسبت به پوزیشن قبلی خود ببینید.یعنی باید شرایط بازار را از نو وارسی کنید که آیا امکان ادامه روند جهت کسب سود بیشتر وجود دارد یا خیر.
3-زمانی که میخواهید بر روی تحلیل خود حجم بیشتری وارد کنید باید S/L (حد ضرر) معاملهی قبلی خود را به اصطلاح Trailing کنید (حد ضرر خود را مقداری جا به جا کنید که تا حد امکان در صورت تغییر در شرایط بازار در سود و یا سربه سر بسته شود. توجه کنید در این روش نباید هیچ گونه حد ضرری به حجم استاپ لاس اولیه تحمیل شود و تا حد امکان باید این مورد را مورد بررسی قرار دهید. البته قرار دادن حد ضرر در نقطهای که احتمال هانت شدن را داشته باشد را هم باید بررسی کنید.
برای اینکه میزان S/L کنترل شود بسته به شرایط بازار و اینکه قدرت روند و وضعیت معامله شما به چه شکل است میتوان به اشکال زیر عمل نمود:
الف: افزایش نصف حجم قبلی: در این روش به میزان نصف حجم اولیه به حجم پوزیشن خود میافزایید. فرض کنید بر روی %۴ درصد از سرمایه وارد شدهاید؛ بار دوم ۲% و بار سوم ۱% درصد از حجم سرمایه خود را وارد میکنید؛ این استراتژی کاربرد فراوانی در شرایطهای مختلف دارد برای مثال در روندهای سریع اما کم عمق کاربردی خواهد بود.
ب- افزایش یکنواخت: در این روش به اندازه حجم پوزیشن اولیه افزایش حجم میدهیم. این روش بیشتر در روندهایی که احتمال ادامه دار بودن آن را در تایم فریمهای بالاتر وجود می دهیم مناسب خواهد بود.
ج-افزایش حجم معکوس (هرمی معکوس): در این روش ابتدا با حجم معقول وارد یک معامله میشویم سپس مقادیری که قرار است بر روی معامله خود اضافه کنیم را مشخص میکنیم و در ادامه از حجم کم به زیاد این کار را انجام میدهیم. این نوع استراتژی بیشتر برای پوزیشنهایی است که با تریگر ضعیف اقدام به باز کردن یک معامله کردهایم و تا مشخص شدن نوع روند و عمق آن حاضر به ریسک بیشتر نخواهیم بود.
روش مارتینگل یا خرید پله ای چیست ؟
در این مقاله قصد داریم شما را با یک روش کاربردی برای خرید کردن ارز دیجیتال یا سهام و…آشنا کنیم . روش خرید پله ای یا روش مارتینگل روشی می باشد که تریدهای بسیاری آن را مورد استفاده قرار می دهند . این روش دارای مزایا و معایب مخصوص به خودش است که به آن میپردازیم .
روش مارتینگل یا خرید پله ای
مارتینگل نام یک تریدر آمریکایی بود که برای بار اول این روش را معرفی نمود و به مرور تریدرهای بسیاری اقدام به بهبود یا تغییر آن کردند . در این روش سرمایه به قسمتهای مساوی یا نامساوی (از توانهای عدد ۲) تقسیم میگردد و خرید در مناطقی که احتمال برگشت قیمت زیاد می باشد ، صورت می گیرد .
تصور کنید شما با داشتن ۱۰۰۰ دلار سرمایه ، قصد دارید بیت کوین بخرید . تصور شما این است که بیت کوین در آینده قیمت آن بالا خواهد رفت . اما شما نمیدانید که دقیقا تا کجا قیمت قرار است کاهش یابد . در روش مارتینگل این ۱۰۰۰ دلار را مثلا در ۴ ناحیه خرید پخش می کنید . ۲۵۰ دلار سرمایه خود را در قیمت ۱۰۰۰۰ دلار قیمت بیتکوین خریداری میگردد . ۲۵۰ دلار را در قیمت ۹۰۰۰ دلار ، ۲۵۰ دلار را در قیمت ۸۰۰۰ دلار و در آخر ۲۵۰ دلار آخر سرمایه خود را در قیمت ۷۰۰۰ دلار بیتکوین خرید میگردد .
مزایای روش مارتینگل
در خرید پله ای شما قادرید در صورت بروز اشتباه کمی از اشتباه خود را جبران نمایید و در صورتی که قیمت به دلخواه شما جلو نرفت و قیمت خرید شما کاهش یافت باز میتوانید در قیمت های پایینتر خرید نمایید و اصطلاحاََ میانگین کم کنید و اگر قیمت برگشت و افزایش یافت ، شما ضرر خود را جبران نمایید و شاید هم به سود دست یابید .
روش مارتینگل چاقوی دو لبه
این روش دارای مشکلاتی است که تریدهای حرفه ای اغلب اعتقادی به این روش ندارند . زیرا مشخصا تریدر سرمایه بی پایان ندارد که بخواهد تا پله های بسیاری به ضرر خود ادامه دهد . تصور کنید در مثال قبل سرمایه شما تقسیم بندی و آخرین پله شما بیتکوین را در ۷۰۰۰ خرید کرده است و بیتکوین باز هم کاهش یافت و قیمت فعلی بازار ۵۰۰۰ دلار است . تریدر در حال حاضر سرمایه ندارد که اضافه نماید یا بایستی صبر کند که بازار برگردد یا با ضرر سنگین خارج گردد .
روشهای گوناگون مارتینگل
همانطور که بیان کردیم تریدر های بسیاری این روش را شخصی سازی با تغییر داده اند . به طور مثال با این روش ریسک معامله را کمتر و خرید در پله های پایینتر را افزایش داده اند .
تصور کنید شما ۱۰۰۰ دلار قصد دارید اتریوم بخرید . سرمایه خود را به ۱۵ قسمت مساوی تقسیم میکنید . یک بخش از سرمایه خود را در قیمت روز خریداری می کنید . بعد دو قیمت بعدی را در پله بعد خرید میکنید و پله بعدی را ۴ قیمت و در نهایت آخرین پله را ۸ قسمت از سرمایه خود خرید میکنید . در این روش بهینه تر ریسک کمتر و بازده هی در صورت برگشت قیمتی بیشتر خواهد شد .
نکات مهم در خرید روش مارتینگل
اگر می خواهید ارز دیجیتال یا … را به روش مارتینگل بخرید ، پیش از خرید از با ارزش بودن و رشد آن در بلند مدت کاملا مطمئن شوید .
هیچ قانون صد در صدی در روش پله ای وجود ندارد . هر تریدی میتواند با توجه به نوع معاملات ، میزان سرمایه و روش ترید شخصیتی خود پله ها و سرمایه خود را تقسیم بندی نماید .
این روش همیشه درست عمل نمی کند و مطابق مثالی که زده شد ، میتواند موجب ضرر شما گردد .
سخن آخر
در آخر به جمله معروف به اندازه تریدهای دنیا روش برای ترید کردن هست میرسیم که شما میتوانید با ارزیابی و تست این روش به نکات مناسب به خود دست یابید و در سیستم معاملاتی خود اضافه نمایید .
انواع استراتژی برای سرمایهگذاری در بورس
افراد همواره برای کسب سود بیشتر و افزایش داراییهایشان دنبال انتخاب راههایی برای سرمایهگذاری هستند. هر فرد با توجه به میزان دارایی، میزان ریسک پذیری، اهداف خود و افق زمانی که مد نظر دارد، باید راه مناسبی را برای سرمایه گذاری بیابد.
هرچه میزان برگشت سرمایه در یک سرمایهگذاری بالاتر باشد، آن سرمایهگذاری موفقتر است. در راه انتخاب روش سرمایهگذاری مناسب برای سرمایهگذاری با مبحث استراتژیهای سرمایه گذاری مواجه میشویم.
اگر بخواهیم به تعریف لغوی و کلی کلمه استراتژی اشاره کنیم استراتژی عبارت است از: طرح درازمدتی که برای نیل به یک هدف مشخص طراحی و تبیین میگردد.
استراتژیهای سرمایهگذاری هم بیانگر مجموعه قوانین و رویهها و رفتارهایی هستند که سرمایهگذار را در روند انتخاب مناسبترین روش سرمایهگذاری متناسب با شرایطش در یک بازه زمانی یاری میرسانند. سرمایهگذاران بایستی برای کاهش ریسک خود از برنامههای استراتژیک استفاده کنند.
معمولا به برنامهای استراتژیک گفته میشود که داراییها را در میان سرمایههای مختلف توزیع کرده تا بتواند ریسک سرمایه گذاری را کنترل نماید و فرد سرمایهگذار را به هدفش نزدیکتر کند.
در ادامه نگاهی به چند استراتژی سرمایهگذاری خواهیم داشت و چند مورد از آنها را معرفی میکنیم.
سرمایهگذاری در بازار بورس و خرید و فروش اوراق بهادار راهی ایدهآل برای سرمایهگذاری محسوب میشود و این نوع سرمایهگذاری امروزه در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارد اما این بازار از ریسک بسیار بالایی برخوردار است و بدون داشتن استراتژی صحیح در این بازار، حتی ممکن است سرمایه فرد سرمایهگذار از دست برود, پس داشتن برنامه استراتژیک برای خرید و فروش سهام در بازار بورس ضروری است.
برای اینکه یک سرمایهگذار بتواند مناسبترین گزینه را انتخاب کند باید با انواع استراتژیهای مطرح شده از جانب بزرگان و محققان آشنایی داشته و با در نظر داشتن عواقب و آینده هرکدام، استراتژی متناسب با نیازهای خود را بیابد.
در ادامه پس از معرفی ۲ روش تحلیلی، به بررسی چند مورد از این استراتژیها میپردازیم:
تحلیل بنیادی بازار سرمایه چیست؟
از قدیمیترین روشهای سرمایهگذاری در بازار بورس تحلیل بنیادی است.
در تحلیل بنیادی صورتها و گزارشهای مالی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند. اطلاعات به دست آمده از صورتهای مالی و مقایسه آنها با وضعیت قبلی و فعلی شرکت و همچنین پیشبینی وضعیت شرکت در آینده و بررسی وضعیت صنعت مورد نظر، به سرمایهگذاران برای شناخت بهتر سهام یاری میرساند.
در تحلیل بنیادی پایه و اساس بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایهگذاری شده است و هردو جنبه کمی و کیفی شرکت مورد توجه قرار میگیرد.
در تحلیل بنیادی، تحلیل کمی نسبتها و پیشبینی درآمدها مورد بررسی قرار میگیرند و عملکرد مالی شرکت از طریق مقادیر عددی بیان میشود. در این استراتژی معاملات پلکانی نوع تحلیل صورت درآمدها و ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد از مواردی هستند که مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند.
در صورتی که تحلیل کیفی ساختار صنعت، تحلیل داراییها و بدهیها، کیفیت درآمدها، و تحلیل کیفیت مدیریت را مورد بررسی قرار میدهد. به طور کلی میتوان بیان کرد که تحلیل کیفی فرمول محور نیست و نمیتوان برای آن عدد و ارقام در نظر گرفت.
تحلیل تکنیکال بازار سرمایه چیست؟
نوعی دیگر از استراتژیهای سرمایهگذاری استفاده از روش تحلیل تکنیکال است. در تحلیل تکنیکال به رفتارهای بازار توجه میشود و تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری بر اساس الگوهای سابق قیمت سهام شرکت گرفته میشوند.
مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات سهام، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و …. از مواردی هستند که تحلیل تکنیکال را شامل میشوند و این نوع تحلیل با بررسی ارتباط بین نمودارهای قدیمی و جدید به پیشبینی وضعیت بازار در آینده میپردازد.
به طور کلی یکی از فرضیات تحلیل تکنیکال این است که : تاریخ دوباره تکرار میشود! پس تحلیلگران تکنیکال بایستی زمان تغییر روند قیمتها را دریابند و در بازههای زمانی مناسب اقدام به خرید و فروش سهام نمایند.
۱- استراتژی خرید پلکانی به چه معناست؟
یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری استراتژی خرید پلکانی است.
خرید پلکانی به این معناست که اگر فرد تصمیم به خرید سهم در حجم زیادی را دارد به جای خرید در یک روز معاملاتی و یا خرید به یک قیمت مشخص ، میزان حجم خرید خود را در چند روز معاملاتی و یا در چند دستور خرید متفاوت با قیمتهای متفاوت به صورت پلکانی به انجام رساند.
بدین ترتیب میتواند میانگین قیمت خرید خود را کاهش دهد و در صورت افت شدید قیمت سهم ضرر و زیان کمتری را متحمل شود و در صورت رشد سهم نیز میتواند با اضافه کردن تعداد سهم خود در روند صعودی سود مناسبی دریافت کند.
۲- استراتژی متنوعسازی چگونه صورت میگیرد؟
همیشه این جمله برایمان آشنا بوده است که تمام تخم مرغهایتان را در یک سبد نگذارید. یکی از استراتژیهای سرمایهگذاری که با عنوان متنوعسازی از آن یاد میشود همین جمله است.
سرمایهگذاری در سهمهای متنوع به جای خرید با حجم زیاد تنها در یک سهم میتواند ریسک را کاهش دهد و زمانی که روند نزولی در سهمی اتفاق افتاد ضرر و زیان کمتری به فرد سرمایهگذار وارد شود.
متنوعسازی میتواند افقی (به معنای خرید سهام تمام شرکتهای حمل و نقل) و یا عمودی ( به معنای خرید سهام شرکت تولیدکننده خوراک دام، تولید کننده شیر و لبنیات و عرضه کننده محصولات لبنی) باشد.
البته این روش خالی از ایراد نیست چون متنوعسازی پرتفوی سرمایهگذار باعث افزایش هزینههای خرید و فروش میشود.
در استراتژی متنوع سازی نوع دیگری از استراتژی نیز گنجانده شده که از آن با عنوان استراتژی هستهای یاد میکنند.
این استراتژی یک نوع طرح سبد سرمایهگذاری محسوب میشود که در آن هسته سبد که بزرگترین بخش سبد است از یک صندوق مشترک شاخص سهام با سرمایه کلان در نظر استراتژی معاملات پلکانی گرفته میشود و دیگر سهمها و صندوقها بخشهای کوچکتر سبد را تشکیل میدهند تا یک سبد سهام جامع را تشکیل دهند.
۳- استراتژی خرید و نگهداری سهام چیست؟
در این نوع استراتژی سرمایهگذار نسبت به خرید سهام اقدام کرده و آن را برای دورههای زمانی طولانی مدت نگهداری میکند چون بر این باور است استراتژی معاملات پلکانی که نباید تحت تاثیر عوامل اثرگذار کوتاه مدت بر روی سهام قرار گرفت و گذشت زمان ارزش واقعی سهم را هویدا میکند.
همچنین با این روش هزینههای خرید و فروش به حداقل میرسند و بازگشت خالص کلی سرمایهگذاری افزایش میابد.
۴ – استراتژی سرمایهگذاری سود تقسیمی چیست؟
در این حالت سرمایهگذار اقدام به خرید استراتژی معاملات پلکانی سهام شرکتهایی میکند که در پایان سال مالی خود سود تقسیمی بالایی را برای سرمایهگذاران در نظر میگیرند.
لذا این نوع سرمایهگذاران با بررسی وضعیت شرکتها و میزان سود تقسیمی آنها در سالهای گذشته و عملکرد آنها در سال جاری سود را پیشبینی کرده و نسبت به خرید سهام شرکتهایی با سود تقسیمی خوب، منظم، قابل پیشبینی و رشد کننده اقدام مینمایند.
۵ – استراتژی سرمایهگذاری معکوس چیست؟
در استراتژی معکوس، سرمایهگذاران در زمان رکود بازار اقدام به خرید میکنند.
طرفداران استراتژی سرمایهگذاری معکوس در زمانی که بازار به سهام شرکتهای خوب و قدرتمند که شرایطی رو به رشد برای آنها پیشبینی میشود بیتوجه است اقدام به خرید آنها میکنند. این شرکتها باید آسیبپذیر نبوده و همچنین دارای سوددهی پیوسته باشند.
یکی دیگر از فاکتورهای تصمیمگیری در این استراتژی رو به رشد بودن درآمد شرکت رو به افزایش است تا در طولانی مدت و در زمان رشد بازار از رشد قیمتی آنها بهره ببرند.
۶ – استراتژی سرمایه گذاری گلهای
استراتژی گلهای که استراتژی تودهای نیز نامیده میشود، به عنوان یک تمایل در افراد برای تقلید از گروهی بزرگتر چه به صورت منطقی و چه به صورت غیرمنطقی بیان میشود.
انتخاب این نوع استراتژی میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد از جمله این تفکر که بعید است گروه بزرگی اشتباه کنند و یا به این دلیل که انسانها تمایل ذاتی به پذیرفته شدن در گروهها را دارند پس از جمعی پیروی میکنند تا مورد پذیرش آنها قرار گیرند.
برخی از سرمایهگذاران هیچ استراتژی خاصی ندارند و بیدلیل و بدون داشتن اطلاعات کافی اقدام به خرید و فروش سهام مینمایند. این افراد معمولا همیشه در صفهای خرید و فروش قرار میگیرند و ممکن است سود به دست آورند و یا زیان کنند.
نقطه مقابل این افراد گروهی هستند که از استراتژی سرمایهگذاری معکوس بهره میبرند و زمانی که همه به یک مورد برای سرمایهگذاری تمایل نشان میدهند اقدام به فروش میکنند و بالعکس در زمانی که همه فروشنده سهمی هستند آن سهم را خریداری میکنند.
این افراد معمولا از صف فروش سهم میخرند و در صفهای خرید اقدام به فروش سهم مینمایند. این که کدام یک از این دو استراتژی مناسبتر است وابسته به شرایط بازار و سهم مورد نظر متفاوت است.
سایر استراتژیها
انواع دیگری از استراتژیها نیز وجود دارند مانند استراتژی خرید سهام شرکتهای کوچک که بزرگانی همچون وارن بافت هم از آن استفاده میکردند زیرا بسیاری از سرمایهگذاران بزرگ بر این باورند که سودهای بزرگ معمولا از شرکتهای کوچک حاصل میشوند.
یا استراتژی مبتنی بر شاخص که در آن سرمایهگذاران با شاخصها پیش میروند و تمایل به سرمایهگذاری در سهمهایی دارند که اثرگذاری بیشتری روی شاخصها داشتهاند.
استراتژی ارزش به جای رشد هم نوعی دیگر از این استراتژیهاست به گونهای که سرمایهگذاران به سراغ خرید و نگهداری بلند مدت سهام شرکتهایی میروند که با قیمت کمتری پیشنهاد شدهاند ولی در طولانی مدت از پتانسیل رشد بالایی برخوردارند.
سخن آخر
انتخاب استراتژی مناسب برای سرمایهگذاری نیازمند مشخص بودن هدف از سرمایهگذاری است. بعد از مشخص کردن هدف سرمایهگذاری لازم است وسیله رسیدن به اهداف پیدا شود و این استراتژیها همان وسیله رسیدن به اهداف هستند.
برای دورماندن از هیجانات بازار بهتر است اصول و قواعدی را برای سرمایهگذاری در نظر گرفته و به این اصول پایبند بوده و در مقابل وسوسهها و بحرانها سنجیده عمل کنیم.
همانطور که پیشتر اشاره شد استراتژی بایستی متناسب با هدف و میزان ریسک پذیری و بازهی زمانی مورد نظر فرد سرمایه گذار در نظر گرفته شود.
فرد سرمایهگذار میتواند از هر یک از استراتژیها به تنهایی و یا در کنار هم و در ترکیب با هم استفاده کند تا بتواند به استراتژی معاملات پلکانی هدف مورد نظر خود دست یابد.
استراتژی معاملات پلکانی
خرید پله ای چیست؟
شاید قبلاً اصطلاح خرید پله ای را در میان معامله گران بورس شنیده باشید. در این مقاله می خواهیم به توضیح این مفهوم پرداخته و از زوایای مختلف به بررسی آن می پردازیم.
خرید پلهای به معنی خرید سهام در چند مرحله و با فواصل زمانی مشخص یا در قیمتهای متفاوت با توجه به شرایط بازار می باشد.برخی معامله گران زمانی که دیدگاه صعودی نسبت به آینده یک سهم داشته باشند، اما وضعیت فعلی بازار روند مشخصی نداشته باشد، در این وضعیت طبق یک استراتژی مشخص، بودجه خود را برای انجام این معامله به چند بخش تقسیم کرده و در مقاطع گوناگون خرید می کنند تا از این راه بتوانند ریسک کمتری تقبل کنند.
با این روش چون تمام سرمایه درگیر معامله نشده است، در هر جای کار که فرد احساس خطر کند می تواند با پذیرش زیان روی بخشی از سرمایه، از بازار خارج شود.بنابراین خرید پله ای را می توان یک روش معاملاتی محافظه کارانه برای افراد ریسک گریز دانست.خرید پله ای هم مانند سایر استراتژی ها نیازمند انجام صحیح و داشتن رویکرد منطقی است، زیرا در غیر این صورت می تواند منجر به افزایش ضرر و زیان شود.
بیشتر بخوانید : تحلیل تکنیکال
میانگین کم کردن به چه معنی است؟
میانگین کم کردن عموماً در شرایطی است که پس از خرید یک سهم، قیمت آن افت کرده و طبعاً معامله گر تمایل دارد با خرید در قیمت پایینتر، ضمن سهام داری میانگین نقطه ورود خود را کاهش داده و از این طریق علاوه بر کاهش ریسک، برای خروج از سهم نیز مشکلات کمتری در پیش داشته باشد.نکته قابل تامل این است که برای استفاده از روش خرید پله ای باید از قبل سهم به یکی از روش های مرسوم تحلیلی بررسی شده باشد،
در واقع خرید پله ای ضامن سودآوری قطعی نیست و فقط یک روش ورود به موقعیت معاملاتی محسوب می شود.در مورد این روش مخالفان و موافقان زیادی وجود دارند.موافقان معتقدند با خرید پله ای بخاطر کاهش میانگین ورود، ریسک کاهش یافته و به راحتی می توان در نوسانات قیمت از سهم زیانده خارج شد.از نظر مخالفان، این روش باعث نابودی سرمایه معامله گران خواهد شد.
زیرا در مقاطع مختلف با کاهش قیمت سهم معامله گر ضرر را نپذیرفته و از معامله خارج نمی شود.بر اساس واقعیات موجود این روش برای سرمایه گذاران بلند مدتی یا کسانی نسبت یه ارزش ذاتی سهم کاملا اشراف دارند، مناسب تر است. در واقع طرفداران این روش هنگامی که وارد یک موقعیت معاملاتی می شوند، کاهش قیمت ها را به عنوان فرصتی مغتنم برای ورود به معامله ای می دانند که دراز مدت و چه بسا در میان مدت هم سودآور است.
استفاده از روش خرید پله ای توسط معامله گران کوتاه مدتی، به ندرت مشاهده می شود. زیرا هر پله سقوط در یک سهم ممکن است موجب فعال شدن حد زیان اینگونه سرمایه گذاران شود و در نتیجه فرصت و تمایلی برای خرید مجدد ندارند زیرا سرمایه خود را در معرض خطر می بینند.سرمایه گذاران کوتاه مدتی عموما از ابزارهای نموداری و تکنیکالی چون اندیکاتور ها، اسیلاتورها و… استفاده می نمایند.
مزایای اصلی خرید پله ای:
اصلیترین مزیت خرید پلهای این است که سرمایهگذار میتواند با کاهش میانگین خرید در صورتی که به هر دلیلی تغییری در دیدگاهش نسبت به سهم به وجود بیاید،در نوسانات مثبت قیمت می تواند در نقطه سر به سر یا نهایتا با زیان کمتر نسبت به کل سرمایه، از معامله خارج شود.این در حالی است که اگر موجودی اولیه را در همان پله اول هزینه میکرد، روال خروج اینگونه به نظر می رسید.
معایب خرید پله ای:
کم کردن میانگین خرید با خرید دوبرابر همان سهم در زمانی که قیمت سهم در نهایت رشد میکند استراتژی خوبی است اما مشکل اینجاست که نمیتوان بازار را به راحتی پیشبینی کرد و اگر قیمت سهم کاهش یابد، زیانی که سرمایهگذار متحمل شده بیشتر خواهد شد.
بنابراین سرمایهگذاران باید بسیار مراقب باشند و ریسک کاهش میانگین قیمت خرید را در نظر بگیرند.البته اینکار در اغلب مواقع ساده نیست و موضوع زمانی حادتر میشود که بازار با یک روند نزولی هیجانی روبرو شود.از طرف دیگر کم کردن میانگین خرید باعث برهم خوردن تعادل پرتفو سرمایه گذاران می شود.
سهم بانک صادرات را با شرایط فرضی زیر در نظر بگیرید.
حالت اول: شخص «الف» با 10 میلیون تومان از سرمایه اش می خواهد، سهام بانک صادرات را خریداری نمایید.این شخص در قیمت 100 تومان وارد معامله می شود و مالک 100.000 سهم از این نماد بورسی می شود.سهم افت کرده و تا قیمت 80 تومان می رسد.بازار پس از مدتی رشد کرده و با رسیدن به 90 تومان شخص از معامله خارج می شود.با انجام محاسباتی ساده متوجه می شویم که این شخص از این معامله 10 % زیان متحمل شده است.شخص در این معامله از روش معمول خرید سهام در بازار استفاده نموده است.
حالت دوم: شخص «ب» با همین مقدار سرمایه به عنوان پله اول و در قیمت 100 تومان با 5 میلیون تومان از سرمایه اش وارد بازار شده و مالک 50.000 استراتژی معاملات پلکانی سهم می شود و پس از افت قیمت نیز با توجه به تحلیل های انجام شده در راستای ارزندگی سهم دوباره با سرمایه باقی مانده در قیمت 80 تومان به عنوان پله دوم مالکیت 62.500 سهم دیگر را نیز بدست می آورد.در مجموع با توجه به معاملات انجام شده میانگین خرید این شخص بر اساس قیمت، 90 تومان می باشد.حال اگر شخص دوم نیز در قیمت 90 تومان، مشابه فرد اول از معامله خارج شود.علیرغم اینکه میانگین قیمتی با نقطه خروج برابر است، اما بدلیل خرید حجم بالاتر در قیمت های پایین تر، علاوه بر جبران ضرر ناشی از افت قیمت ها مقداری سود نیز کسب نموده است و در مجموع اصل سرمایه به 10.125.000 تومان می رسد.با توجه به توضیحات ذکر شده، ورود به این معامله با استفاده از روش خرید پله ای بوده است.
بیشتر بخوانید : استراتژی معاملاتی
در انتهای مطالب برخی نکات را به منظور افزایش بازدهی این استراتژی بیان کرده ایم:
1) اگر در پرتفوی سرمایه گذاری خود چندین سهام دارید، از خرید پله ای فقط و فقط برای سهام بنیادی قوی استفاده نمایید زیرا هر سهمی قابلیت سرمایه گذاری بلند مدت و چند مرحله ای را ندارد.
2) به منظور ورود به یک سهم در چندین سطح قیمتی باید از قبل سهم را بصورت دقیق از لحاظ تکنیکالی تحلیل نموده باشید، زیرا اولا باید دلایل کاهش قیمت احتمالی را بدانید و اینکه باید برای ورود در بهترین و کم ریسک ترین نقطه ممکن اقدام نمایید.
3) به عنوان نکته نهایی، استراتژی خرید پله ای برای خرید سهام ارزشمند بازار در زمانی است که ترس و وحشت بر بازار حاکم شده و می دانیم در حال خرید یک سهم ارزشمند با بهترین قیمت ممکن هستیم.
چه زمانی از میانگین کم کردن به عنوان استراتژی سرمایه گذاری استفاده کنیم؟
به عنوان یک استراتژی سرمایهگذاری، میانگین کم کردن شامل سرمایهگذاری بیشتر روی یک دارایی است که پس از سرمایهگذاری اصلی، قیمت آن دارایی کاهش چشم گیری داشته باشد. اگرچه این میتواند متوسط قیمت خرید آن دارایی را کاهش دهد که منجر به بازدهی (درآمد) چشم گیری خواهد شد. از طرفی این کار ممکن است منجر به این شود که سرمایه گذار سهم بیشتری از سرمایه خود را در یک معامله از دست بدهد. به همین دلیل اختلاف نظر زیادی بین سرمایه گذاران و تریدرها درباره منطق استفاده از میانگین کم کردن وجود دارد.
طرفداران روش میانگین کم کردن آنرا به عنوان یک رویکرد مقرون به صرفه برای کسب ثروت میدانند. این روش اغلب توسط معامله گران بلندمدت و کسانیکه خلاف جهت روند غالب بازار معامله میکنند، پذیرفته میشود.
مثالی برای روش میانگین کم کردن
برای مثال، فرض کنید که یک سرمایه گذار بلندمدت، هولدر بیت کوین است و معتقد است که چشم انداز این ارز دیجیتال مثبت است. این سرمایه گذار ممکن است تمایل داشته باشد که کاهش شدید قیمت رمز ارز را به عنوان یک فرصت خرید در نظر بگیرد، در حالیکه که احتمالا سایر سرمایه گذاران نسبت به چشم انداز بلندمدت این سهم بدبین هستند (یک دیدگاه مخالف).
سرمایه گذاری که استراتژی میانگین کم کردن را اتخاذ کرده است، ممکن است تصمیمش را اینگونه توجیه کند که کاهش قیمت یک دارایی معادل تخفیف برای قیمت آن سهم نسبت به قیمت ذاتی یا بنیادیاش است.
برعکس، سرمایه گذاران و تریدرها با افقهای سرمایه گذاری کوتاهمدت، احتمالا کاهش قیمت یک دارایی را نشان از عملکرد آینده سهم تلقی کنند. این سرمایه گذاران معمولا در خلاف جهت روند معامله میکنند و احتمالا برای توجیه دلیل سرمایه گذاری خود به ابزارهای تکنیکال متوسل میشوند.
با توجه به استراتژی معاملات پلکانی مثال فوق، یک تریدر با افق کوتاه مدت که در ابتدا بیت کوین را در قیمت ۵۰۰۰ دلار خریده است، ممکن است حد ضرر خود را روی ۴۵۰۰ دلار قرار داده باشد. اگر قیمت بیت کوین زیر ۴۵۰۰ دلار معامله شود، این سرمایه گذار با ضرر از پوزیشن خرید خارج خواهد شد.
مزایای میانگین کم کردن
مزیت اصلی میانگین کم کردن این است که سرمایه گذار میتواند میانگین قیمت هولد کردن رمز ارز خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. با فرض بازگشت روند قیمت، این روش نقطه سر به سری (نقطه خروج از بازار بدون سود و زیان) بهتر و سود دلاری بیشتری را تضمین میکند (نسبت به حالتی که از روش میانگین کم کردن استفاده نشود).
برای مثال یک دارایی فرضی را در نظر بگیرید که قیمت آن ۵۰ دلار است. فردی در این قیمت، تعداد ۱۰۰ عدد از این دارایی را خرید کرده است. سرمایه گذار میتواند از طریق خرید ۱۰۰ سهم اضافی در قیمت ۴۰ دلار (علاوه بر ۱۰۰ سهمی که در قیمت ۵۰ دلار خریه بود)، نقطه سر به سر را به ۴۵ دلار کاهش دهد:
دلار ۵۰۰– = دلار (۵۰ – ۴۵) × سهم ۱۰۰
دلار ۵۰۰ = دلار (۴۰ – ۴۵) × سهم ۱۰۰
دلار ۰ = دلار (۵۰۰–) + دلار ۵۰۰
اگر قیمت دارایی فوق در ۶ ماه بعدی در قیمت ۴۹ دلار معامله شود، سرمایه گذار حالا سود بالقوه ۸۰۰ دلاری را بدست خواهد آورد (علیرغم اینکه سهام هنوز در قیمت زیر نقطه ورود یعنی ۵۰ دلار معامله میشود).
دلار ۱۰۰– = دلار (۵۰ – ۴۹) × سهم ۱۰۰
دلار ۹۹۰ = دلار (۴۰ – ۴۹) × سهم ۱۰۰
دلار ۸۰۰ = دلار (۱۰۰–) + دلار ۹۰۰
اگر قیمت این دارایی به رشد خود ادامه داده و به ۵۵ دلار برسد، سود بالقوه ۲،۰۰۰ دلار خواهد بود. با میانگین کم کردن، سرمایه گذار در واقع از این موقعیت سرمایه گذاری دو بار استفاده کرده است:
دلار ۵۰۰ = دلار (۵۰ – ۵۵) × سهم ۱۰۰
دلار ۱۵۰۰ = دلار (۴۰ – ۵۵) × سهم ۱۰۰
دلار ۲۰۰۰ = دلار ۱۵۰۰ + دلار ۵۰۰
وقتی قیمت دارایی فوق به ۴۰ دلار ریزش میکرد، اگر این سرمایه گذار از میانگین کم کردن استفاده نکرده بود، ، سود بالقوه پوزیشن فقط ۵۰۰ دلار بود.
معایب میانگین کم کردن
میانگین کم کردن وقتی موثر است که روند قیمتی در نهایت بازگردد؛ چراکه بر بزرگنمایی سود تاثیر دارد. به هر حال، اگر قیمت دارایی به نزول خود ادامه دهد، باعث افزایش ضرر خواهد شد. در مواردی که سهام همچنان به روند نزولی خود ادامه میدهد، یک سرمایه گذار ممکن است از تصمیم خود برای میانگین کم کردن به جای خروج از پوزیشن، منصرف شود.
بنابراین، برای سرمایه گذاران مهم است که به درستی ریسک میانگین کم کردن روی رمز ارزها را برآورد کنند. با این وجود، گفتن این حقیقت از انجام آن سختتر است و حتی برآورد این ریسک حین ریزش بازار و روند نزولی مشکلتر است. برای مثال، همزمان با بحران مالی سال ۲۰۰۸، سهامهایی مانند Fannie Mae، Freddie Mac، AIG و Lehman Brothers، در طی چند ماه، بیشتر حجم بازار خود را از دست دادند. این میتواند حتی برای سرمایه گذاران مجرب سخت باشد که ریسک این سهام را قبل از ریزش آنها، به صورت دقیق برآورد کنند.
یکی دیگر از معایب اصلی میانگین کم کردن این است که ممکن است منجر به وزندهی بیشتر سهم یک دارایی در سبد سرمایه گذاری شما شود.
برای مثال، حالتی را تصور کنید که در اوایل سال ۲۰۰۸ یک سرمایه گذار ۲۵ درصد سبد خود را به سهام بانکهای آمریکا اختصاص داده باشد. اگر سرمایه گذار پس از کاهش چشم گیر سهام بانکها در آن سال، از روش میانگین کم کردن استفاده کرده بود، این سهمها ممکن بود ۳۵ درصد از کل سبد دارایی آن سرمایه گذار را شامل میشد. این نسبت نشان دهنده درجه بیشتری از آسیب پذیری نسبت به آن چیزی بود که سرمایه گذار انتظار داشت.
نکاتی برای استراتژی معاملات پلکانی استفاده از میانگین کم کردن
بسیاری از سرمایه گذاران خبره در جهان، از جمله وارن بافت، با موفقیت از روش میانگین کم کردن استفاده کردهاند. روش میانگین کم کردن میتواند روشی کارا باشد، در صورتی که نکات زیر مد نظر قرار گرفته شوند.
روش میانگین کم کردن را برای داراییها و سهامهای ممتاز بکار ببرید
میانگین کم کردن میتواند به صورت انتخابی برای سهامهای خاصی استفاده شود، نه اینکه به عنوان یک استراتژی جذاب برای هر سهامی در سبد سهام اعمال شود. روش میانگین کم کردن بهتر است برای سهام شرکتهایی که از نظر اقتصادی ممتازاند و ریسک ورشکستگیشان کم است، استفاده شود. برای سهامهای بلو چیپ (سهامهای ممتاز) معیارهای مشخصی صدق میکند، مانند سابقه طولانی مدت، مزیت رقابتی قوی، بدهیهای بسیار کم یا فاقد بدهی، کسب و کار پایدار، جریان نقدینگی ثابت و مدیریت صحیح. شرکتهایی که این معیارها را در نظر گرفتهاند، میتوانند برای میانگین کم کردن گزینه مناسبی باشند.
وضعیت بنیادی شرکت را مد نظر قرار دهید
قبل از استفاده از میانگین کم کردن، اصول بنیادی شرکت باید کاملا برآورد شود. سرمایه گذار باید اطمینان حاصل کند که آیا ریزش قابل توجه قیمت سهام موقتی است یا نشانهای از مشکل جدی برای سهام است. حداقل این موارد باید مورد ارزیابی قرار گیرند: مزیت رقابتی شرکت، چشم انداز درآمد بلندمدت، پایداری کسب و استراتژی معاملات پلکانی کار و ساختار سرمایه.
زمانبندی را فراموش نکنید
این استراتژی ممکن است محدود به زمانهای خاصی باشد؛ به ویژه برای مواقعی که میزان ترس و وحشت فاحشی در بازار وجود دارد. به عنوان مثال، در تابستان سال ۲۰۰۲، برخی از سهامهای شرکتهای بزرگ فناوری در قیمتهای پایینتر معامله میشدند. در حالیکه سهام بانکهای آمریکا و بانکهای بینالمللی، در نیمه دوم سال ۲۰۰۸، به فروش میرسیدند. راه حل، قضاوت محتاطانه در انتخاب سهمهایی است که موقعیت بهتری در مقابل نوسانات دارند.
سخن پایانی
میانگین کم کردن یک استراتژی سرمایه گذاری مناسب برای سهام، صندوقهای سرمایه گذاری و صندوقهای قابل معامله در بورس است. با این حال، سرمایه گذاران باید در تصمیم گیری برای اینکه در چه سناریویی از میانگین کم کردن استفاده کنند، محتاط باشند. این استراتژی بیشتر مناسب سهامهای ممتازی است که وضعیت بنیادی خوبی داشته باشند. استفاده از این روش در مورد بیت کوین و اتریوم و سایر داراییهای دیجیتال که بنیاد قوی تری دارند نیز مورد استفاده قرار میگیرد.